فتانه نعیمی
دیگری: پدیده رسانههای اجتماعی، توانسته تبعیض جنسیتی را در عرصههای مختلف نشان دهد. حتی فراتر از روشن کردن تصویر این تبعیض اجتماعی، توانسته بستری آزاد را برای صحبت درمورد آزارهای جنسی برای زنان فراهم میسازد. درحالیکه همچنان شاهد نقش کمرنگ زنان در رسانهها هستیم، شبکههای اجتماعی زمینه فعالیت آنها را بیشتر کرده است و این اجازه را به زنان داده تا صدای آنها از طیف وسیعتری از شغلها و کشورها با همراهی قدرتهای سنتی و یا بدون حضور آنها شنیده شود.
در حالیکه همچنان زنان در رسانه های جمعی بازنمایی نمیشوند، شبکههای اجتماعی فرصتهای مساویتر در اختیار زنان قرار میدهند تا صدای زنان از کشورهای بیشتری در همراهی قدرتهای سنتی یا بدون همراهی آنها شنیده شود.
پیشتر در مورد قدرت جنبش «میتو» (Metoo#) نوشتهایم. پدیده رسانههای اجتماعی، توانسته تبعیض جنسیتی را درعرصههای مختلف نشان میدهد و علاوه برآن بستری آزاد را برای صحبت درمورد آزارهای جنسی برای زنان فراهم میسازد. درحالیکه همچنان شاهد نقش کمرنگ زنان در رسانهها هستیم، شبکههای اجتماعی زمینه فعالیت آنها را بیشتر کرده است و این اجازه را به زنان داده تا صدای آنها از طیف وسیعتری از شغلها و کشورها با همراهی قدرتهای سنتی و یا بدون حضور آنها شنیده شود.
شبکههای اجتماعی مرزهای جدیدی را برای سازمانهای حمایت از حقوق زنان شکل دادهاند، این شبکهها، بر همبستگی و اهمیت به اشتراکگذاری تجربههای زنان تأکید میکنند. موری دانگنMoria Donegan دربارۀ جنبش من هم و شکافی در فمینیسم کنونی بین اخلاق فردگرایی، خودکفایی و رویکرد آزادسازی جمعی در جنبش من هم را نشان داد.
دانگن ادعا میکند که جنبش من هم، گونهای از فمینیسم را نشان میدهد که بر همبستگی متمرکز است و فمینیسم را بار دیگر به نوعی جدید شکل میدهد. جنبش این ایده را مطرح کرد که همه ما مسئولیت از بینبردن تبعیض جنسی را بر عهده داریم، و باید تلاش کنیم برای جهانی که هیچ زنی مجبور نباشد بگوید من هم. ( دنیایی که هیچ زنی در آن آزارنبیند).
زنان همچنان در رسانههای سنتی نمایندگی نمیشوند. بر اساس گزارش مرکز رسانههای زنان در سال ۲۰۱۷ ، زنان فقط ۳۸ درصد در اخبار چاپی، تلویزیونی، اینترنتی و برخط را زنان هستند و تنها ۱۵درصد از مشارکت کنندگان ویکیپدیا را زنان تشکیل میدهند. همچنان که در مقاله CFR مطرح شده است زنان نیز در بخش فناوری کمتر دیده میشوند زیرا؛ رسانههای اجتماعی از فناوری برای تقویت رسانههای سنتی استفاده میکنند.
رسانههای اجتماعی این پتانسیل را دارند که به این شکافها خاتمه دهند. براساس تحقیقاتی که در انستیتوی تحقیقات محاسبات قطر انجام گرفته است، محققان دریافتند که در کشورهایی که نابرابریهای جنسیتی زیادی در زندگی واقعی وجود دارد حضور زنان در اینترنت به طور قابل توجهی چشمگیر است. به عنوان مثال در پاکستان، زنان به طور متوسط در گوگل پلاس (۲۵ درصد در مقابل ۱۶ درصد) و در توییتر (۶۰۰ در مقابل ۲۲۲) دنبال کنندگان بیشتری نسبت به همتایان مرد خود دارند.
در ایالات متحده آمریکا، زنان مشارکت بالاتری نسبت به مردان در تمام شبکههای اجتماعی مهم به جز LinkedIn دارند، با این وجود احتمال بازتوییت مجدد کاربران زن توییتر به میزان قابل توجهی کمتر از کاربران مرد است.
طبق گفته ادویک (Adweek) توییت مردان تقریباً دو برابر بیشتر از زنان بازتوییت میشوند. همچنین طبق گفته عفو بین الملل، زنان در معرض سوءاستفادههای جنسی بیشتری در توییتر هستند.
مطالعه در مورد میزان استفاده از اینترنت و فعالیت سیاسی زنان در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان داد که اگرچه رسانههای اجتماعی هزینه شرکت دراعتراضات سیاسی را برای همه شهروندان کاهش میدهد، اما همچنان شکاف جنسیتی را بین زنان و مردانی که بطور منظم از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، باقی گذاشته است. از آزار و اذیتهای آنلاین که به وفور دیده میشود و اغلب به سرکوبهای هدفمند ختم میشوند تا موانع جنسیتی برای زنان به همان اندازهای که در خیابانهاست، در این شبکهها نیز وجود دارد. برخلاف حقوق آفلاین زنان( که اغلب توسط هنجارهای فرهنگی و همچنین محدودیتهای قانونی، موانع اقتصادی و موارد دیگر مهار میشود) تاثیرگذاری زنان در شبکههای مجازی می تواند آسانتر باشد.
براساس مطالعه Atlantic ممکن است زنان کمتر از مردان ریتوییت شوند زیرا زنان کمتر از هشتگهای سنتی که دسترسی به پیامهای آنها را افزایش میدهد، استفاده میکنند. از جمله اصلاحات دیگر افزایش دادن تعداد زنانی است که در شرکتهای رسانههای اجتماعی کار میکنند و در هیئت مدیره آنها حضور دارند. با حضور بیشتر زنان در این موقعیتها، میتوان رسانههای اجتماعی را به گونهای طراحی کرد که با وجود سرکوبها و آزار و اذیتهای اینترنتی، صدای رسای زنان را به دنیا مخابره کند.
منبع
https://www.cfr.org/blog/how-social-media-has-reshaped-feminism