مریم رحمانی
دیگری: تجاوز جنسی به شکلهای مختلف در قالب زنای با محارم، تجاوز به کودکان و زنان، سادیسم، پورنوگرافی و عورتنمایی انجام میشود. تجاوز یکی از بدترین اشکال خشونت علیه زنان است. در ایران آماری از تجاوز به زنان در دست نیست؛ اما براساس شنیدهها و تجربه زیسته زنان، امری شایع حتی در بین خانوادههاست. تجاوز مشکلی اجتماعی است که در بسیاری از جوامع امری مگو به حساب میآید.
هماکنون مدتی است که در ایران زنان سکوت را شکستهاند و روایتهای آنان از آزار جنسی و تجاوز در شبکههای مجازی و برخی سایتهای مرتبط با جنبش زنان منتشر میشود. نگاهی به پژوهشهای انجامشده در این زمینه نشان میدهد که تا چه اندازه توجه جامعه دانشگاهی به این موضوع کم بوده است و تنها تعداد معدودی پایاننامه درباره تجاوز وجود دارد. این تعداد کم میتواند نشاندهنده تابو بودن تجاوز در جامعه باشد. در ادامه، نگاهی به مجموع پژوهشهایی میاندازیم که در این زمینه انجام شده است. گفتنی است که بیشتر این پژوهشها در سالهای اخیر انجام شده است که به نوعی نشان میدهد جامعه ما کمکم آماده شکستن این تابو میشود. بیشتر پژوهشها از منظر حقوقی و جرمشناختی به پدیده تجاوز و سقط جنین ناشی از تجاوز پرداختهاند و تنها سه پژوهش با شیوه پرسشنامه ترومای ناشی از تجاوز را بررسی کردهاند. یک پژوهش هم به تأثیر تجاوز در یادآوری حافظه روزمره قربانیان پرداخته است. هیچ پژوهشی به شیوه پدیدارشناختی قربانیان تجاوز را مورد تحلیل قرار نداده است.
تجاوز از منظر حقوق و جرمشناسی
در بخش حقوقی پژوهشهای انجامشده به بررسی تطبیقی قوانین ایران و سایر کشورها، تجاوز در بستر زناشویی و قوانین سقط جنین ناشی از تجاوز پرداختهاند.
معصومه رضایینیا، کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی، در مقاله بررسی تطبیقی تجاوز به عنف در حقوق کیفری ایران و آمریکا به بررسی مجازات تجاوز در دو کشور ایران و آمریکا پرداخته است.
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی تجاوز به عنف در حقوق کیفری ایران و آمریکا پرداخته است. تجاوز به عنف در همه کشورها مجازات شدیدی دارد و جنایت قلمداد میشود. در قوانین کیفری آمریکا برقراری رابطه جنسی با فردی که زیر سن مشخصی قرار دارد (زیر ۱۸ سال)، صرفنظر از رضایت یا نارضایتی فرد، تجاوز به عنف قلمداد میشود؛ اما در قانون مجازات اسلامی براساس تبصره ۲ ماده ۲۲۵ لایحه مجازات اسلامی ۱۳۹۰، زمانی برقراری رابطه جنسی با دختر نابالغ که با توجه به ماده ۱۴۶ این قانون دختر ۹ساله است، تجاوز به عنف محسوب میشود که کودک از روی فریب و اغفال به رابطه جنسی رضایت دهد. از مفهوم مخالف این تبصره چنین برمیآید که برقراری رابطه جنسی با دختران زیر ۹ سال اگر براثر فریب و اغفال نباشد، طبق این قانون تجاوز به عنف محسوب نمیشود (چلبی، ۱۳۹۰). در قانون جمهوری اسلامی ایران در ماده ۸۲ قانون مجازات اسلامی، مجازات تجاوز به عنف اعدام است. تجاوز به عنف در کشور آمریکا، یکی از جرائمی است که کمترین میزان مجازات علیه آن اعمال میشود. با بررسی قوانین جزائی آمریکا مشاهده میشود که عنصر مادی زنای به عنف با عبارت هرگونه دخول جنسی به هر طریق بیان شده و این طور به نظر میرسد که در ماده ۲۲۳ و ۲۲۲ قانون فوق تجاوز به عنف این ماده ارتکاب این قسم تجاوز به عنف را مستوجب ۱۵ سال حبس جنایی عادی دانسته است.
نگاهی به پدیده تجاوز زناشویی در حقوق کیفری ایران به بررسی تجاوز در بستر زناشویی پرداخته است. عاطفه بطیاری، دانشجوی دکتری حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه تهران، در نخستین همایش بینالمللی جامع علوم اجتماعی ایران در سال ۹۴ این مقاله را ارائه کرده است. همانگونه که اعمال خشونت در جامعه به مجازات افراد خاطی میانجامد، خشونت در خانواده باید طرد شود. پیشبینیهای لازم را میتوان دگرگونی در تفکر برابری افراد در جامعه، و ورود مفهوم دمکراسی، آزادی و برابری به عرصه خصوصی در نظر گرفت و بدین ترتیب درخواست کرد که هیچیک از اعضای خانواده حق ندارد فرد دیگری را با انواع خشونت از حقوق اساسی و مدنی در جامعه محروم کند و آزادی انتخاب و تحرک فردی را زیر نظارت خود درآورد. یکی از مصادیق خشونت خانگی را میتوان تجاوز در بستر زناشویی دانست. میزان قبول یا رد تجاوز زناشویی یکی از اقسام خشونت خانوادگی و پنهانیترین نوع آن، به فرهنگ و قوانین روابط جنسی زن و شوهر در آن جامعه برمیگردد. برخی زنان چون خود را حق شوهرانشان میدانند و باور دارند که لذت جنسی در هر شرایطی حق شوهرانشان است، احساس نمیکنند که تجاوزی صورت گرفته باشد.
نویسنده نظر اعتراضآمیزی به این مسئله دارد که چنانچه عمل تجاوز ازسوی مردی غیر از همسر باشد، مجازات سنگینی در پی دارد؛ ولی چرا شوهری که حرمت جسمانی زنش را نگه نمیدارد و باعث فروپاشی روانی او میشود، مورد سرزنش قرار نمیگیرد؟ تجاوز زناشویی نتیجه پیوند میان تمایل جنسی، احساس قدرت، ریاست و برتری است، بهطوری که مرد رابطه جنسی را هر زمان و هرگونه که بخواهد حق خودش میداند. در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله کانادا، ایالات متحده آمریکا، دانمارک، سوئد و نروژ مرد نمیتواند بدون رضایت همسرش با او رابطه جنسی برقرار کند. نویسنده پیشنهاد میکند که در ایران هم این مسئله بازبینی و در بوته نقد گذاشته شود. این کار میتواند در دو حوزه فرهنگ و قانون بهموازات انجام شود.
دسترسی به اصل این مقاله امکانپذیر نبود؛ اما همین که پژوهشی به تجاوز در بستر زناشویی پرداخته گام مثبتی در نقد قوانین ایران است که تمکین خاص را وظیفه زنان میداند.
در دو پژوهش بالا میتوان نقص قوانین ایران را بهوضوح مشاهده کرد، تجاوز در بستر زناشویی و همچنین تغییر قانون کودکهمسری ضروری به نظر میرسد. تجاوز تجاوز است و رضایت کودک به برقراری رابطه جنسی مصداق پدوفیلی است. این قانون انسانی نیست و لازم است تغییر کند.
مسئولیت مدنی ناشی از تجاوز به عنف در حقوق ایران پژوهش دیگری است که محمد سلطان مرادی بهشکل پایاننامه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی باهنر کرمان انجام داده است. مسئولیت مدنی ناشی از تجاوز به عنف به معنای مسئولیت پرداخت خسارت مادی و معنوی ناشی از تجاوز به عنف است. مسئولیت کیفری بهتنهایی برای جبران این خسارتها کافی نیست. در شرع و قانون امکان جبران خسارت ناشی از جرم به رسمیت شناخته شده است. توجه به بعد کیفری مسئله سبب شده است که تاکنون کمتر از جنبه مدنی، پژوهش انجام شود. جبران خسارت تجاوز به عنف از دیرباز مورد توجه بوده و دارای مبانی و منابع قانونی فقهی و نظری، مانند قاعده لاضرر، قانون اساسی و …، است. متجاوز به عنف در حقوق ایران مسئولیت مدنی دارد و برای تحقق آن وجود سه رکن فعل شخص، وجود ضرر و رابطه سببیت ضروری است. قلمرو جبران خسارت تجاوز به عنف ناظر به همه زیان های مادی و معنوی است. در این که با مجازات جبران خسارت تحقق مییابد یا باید جبران خسارت جدا از مجازات باشد؛ میان حقوقدانان اختلاف است. آنچه از مجموع مطالب استنباط میشود این است که پول در خسارت مادی جبرانکننده و در خسارت معنوی خشنودکننده است. با این حال در کشور ما هنوز ضمانت اجرایی کافی برای جبران خسارت تجاوز به عنف وجود ندارد. در این میان تأمین خسارت از منابع دولتی و استفاده از تجربیات دیگر نظامها میتواند تا حدودی گرهگشا باشد.
بررسی جواز سقط جنین ناشی از تجاوز به عنف پژوهش دیگری است که در همایش ملی خانواده و مسائل نوپدید سال ۹۵ ارائه شده است. در این پژوهش شهیده دلیری آورده است: قانونگذار، جهت حفظ سلامت مادر و جلوگیری از تولد کودکان ناقصالخلقه، سقط جنین را تحت شرایطی جایز دانسته است. این قانون بر نظر فقها و ادله آنان یعنی تزاحم، اضطرار، لاحرج، دفاع از جان و لاضرر استوار است. برخی از فقها با تکیه بر ظالمانه بودن تجاوز به عنف و عسر و حرج مادر، قائل به جواز سقط جنین ناشی از تجاوز، قبل از چهارماهگی شدهاند. شایسته است که قانونگذار جامعه اسلامی اجرای این حکم شرعی را نیز، همچون سقط درمانی، در مجرای قانونی خود قرار دهد و با تعیین شرایط قانونی، گامی مؤثر در حل این معضل بردارد. متأسفانه دسترسی به نسخه کامل این مقاله نیز امکانپذیر نبود.
بررسی سقط درمانی از دیدگاه فقه در موارد حاملگی حاصل از زنا و تجاوز به عنف نیز در همایش ششمین همایش سراسری طب و قضا سال ۹۶ توسط امیر ایروانیان و همکاران ارائه شده است.
در این پژوهش نظر فقهای معاصر شیعه در مورد سقط ناشی از زنا قبل از دمیدن روح، در صورتی که موجب حرج مادر باشد (بیماری روحی و روانی را نیز جزو حرج ولی به شمار آوردهاند) پرسیده شده است. آیت االله صانعی گفته است: اگر زنی از زنا آبستن شود، جایز نیست بچهاش را سقط کند؛ لیکن اگر قبل از چهارماهگی برای جلوگیری از تضییع آبرو و حیثیت سقط کند، نمیتوان گفت حرام است، بلکه به جهت رفع حرج و مشکلات تضییع آبرو، مخصوصاً با فرض توبه، جایز است.
آیت االله محمد رحمتی در این مورد گفته است: نمیتواند بچه را سقط کند؛ ولی با توجه به رعایت اهم در مقابل مهم، اگر کاری اهم از حفظ جان بچه باشد، میتوان به لحاظ رعایت آن اهم، بچه را سقط کرد. آیت االله سید صادق شیرازی معتقد است در چنین فرضی با کل خصوصیات مذکوره، جایز است.
آیت االله مکارم شیرازی نیز در این باره گفته است: اگر ضرر مهم جنسی و روحی برای مادر دارد، تا قبل از دمیده شدن روح در جنین میتواند آن را سقط کند. در غیر این صورت جایز نیست. آیت الله سیستانی معتقد است که در هر موردی که بقای جنین موجب مشقت و حرج شدید باشد، اسقاط جایز است. قبل از ولوج روح و فقط باید دیه آن را پرداخت. از نظر آیت الله فاضل لنکرانی، اگر دختر احتمال عقلایی بدهد که چنانچه جنین را سقط نکند مورد اذیت و آزار غیر قابل تحمل قرار میگیرد و در عسر و حرج شدید واقع میشود، در چنین فرضی بعید نیست که سقط جنین حرام نباشد. مغفول ماندن التفاوت به این استفتاها جای سؤال است. قانونگذار در زمینه تصویب قوانینی که در ارتباط با تکنیکهای نوین زیست پزشکی است، نتوانسته است انطباقی بین دیدگاه فقها و مسائل روز ایجاد کند. بدین ترتیب، در بررسی مبانی فقهی، موضع حائز اهمیت این است که اگر بقای جنین موجب عسر شدید والدین با خطر جانی مادر باشد، ضمن اینکه عمومیت حکم و حرمت سقط جنین به قوت خود باقی است، در موارد خاص به واسطه وجود عسر و حرج، حکم حرمت به جواز تبدیل میشود. این حکم ثانویه که صرفاً در موارد خاص ساری و جاری است، در فقه شیعه مبتنی بر ضرورت اجتماعی و عسر و حرج است.
وجوه تمایز زنا و تجاوز به عنف با تأکید بر شیوه اثبات نیز پژوهش دیگری است که عبدالعلی توجهی و محمد هادی توکلپور انجام دادهاند و سال ۹۰ در نشریه پژوهشنامه حقوق اسلامی منتشر شده است.
در این پژوهش آمده است: یکی از مسائل مطرح در شیوه اثبات زنا، نادیده گرفتن حقوق بزهدیده در جرم تجاوز جنسی است؛ چرا که شارع بهدلیل مصالحی که در زندگی بشر وجود دارد، اثبات جرم زنا را بسیار سخت کرده است. بر این اساس، این شائبه وجود دارد که حقوق شخصی که به عنف مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، تضییع شود. هرچند اسلام با هدف بزهپوشی تمایل به عدم اثبات جرم زنا دارد، هرگاه در این جرم بزهدیده مستقیم وجود داشته باشد، به عبارتی جنبه خصوصی جرم غلبه داشته باشد، مصلحت بزرگتر ایجاب میکند که این سختگیری در اثبات تعدیل شود.
با دقت در روایات مربوط به زنا و تجاوز به عنف، این نتیجه حاصل میشود که این دو از لحاظ مفهومی از یکدیگر متمایزند. این افتراق در مفهوم و همچنین تفاوت در نوع واکنش کیفری اسلام نسبت به هر یک از آنها نشان میدهد که شیوه اثباتشان نیز بهتبع، متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب ادله اثبات و شیوه رسیدگی به زنا که در آن دقت و سختگیری خاصی مشاهده میشود، مختص به خود زنا است و در تجاوز به عنف باید به ادله عمومی اثبات دعوی و همچنین شیوه معمول رسیدگی رجوع کرد.
حمایت کیفری از زنان قربانی تجاوز به عنف در حقوق ایران نیز پژوهشی است که در سال ۹۰ محمد فرجیها و هاجر آذری انجام دادند. به منظور توصیف وضعیت موجود زنان بزهدیده تجاوز به عنف، با استفاده از روش نمونهپژوهی از تعدادی از زنان قربانی مصاحبههای عمیقی شد. همچنین پروندههای مربوط به تجاوز به عنف در شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تکمیل اطلاعات به دست آمده و تحلیل یافتههای تحقیق با استفاده از روش مصاحبه، شیوه نگرش تعدادی از قضات دادگاههای کیفری استان و دادیاران دادگاههای عمومی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که محدوده و قلمرو مداخلات کیفری سنتی در حیطه تجاوز به عنف و رعایت نکردن اصل تناسب در تعیین ضمانت اجراهای کیفری موجبات تضییع حقوق قربانیان این جرم و بلکه بزهدیدگی دومی ناشی از عملکرد نهادهای عدالت کیفری را به دنبال داشته است. نتایج نارساییهای موجود در نظام ادله اثبات زنای توأم با عنف و بیتوجهی به شواهد و دلایل علمی موجب ناتوانی قربانیان در اثبات ادعای خود شده و در پارهای از موارد آنان را در معرض رابطه نامشروع قرار داده است.
تجاوز و بزهدیدگی زنان را نیز رضا رمضان نرگسی انجام داده که در سال ۸۳ در نشریه شورای فرهنگی اجتماعی منتشر شده است. این مقاله به دلیل مرجع بودن فاقد جزئیات کامل یک مقاله، از جمله چکیده و متن کامل، است.
همچنین آسیبشناسی پدیده تجاوز به عنف در ایران: دختران، مظلومترین قربانیان را نیز فریبا فروزانفر انجام داده که در نشریه گزارش سال ۸۳ منتشر شده است. این مقاله نیز بهدلیل مرجع بودن فاقد جزئیات کامل یک مقاله، از جمله چکیده و متن کامل، است.
بررسی بزه تجاوز به عنف از نگاه جرمشناسی را مریم مهری متانکلایی در شماره ۱۲ نشریه کارآگاه منتشر کرده است. جرایم جنسی، بهویژه تجاوز به عنف، در طول تاریخ همواره یکی از بدترین و تأسفبارترین جرایم تلقی شده است که در آن علاوه بر خسارات متعددی که به بار میآورد، به شأن و کرامت انسانی نیز اهانت میشود. در وقوع هر جرم، عوامل متعددی دخالت دارند که عامل انسانی تنها یکی از آنهاست؛ چرا که مسائل اجتماعی، روانی، اقتصادی، خانوادگی و … دست به دست هم میدهند و شخص را به سمت انجام عمل خوب یا بد و مجرمانه یا غیرمجرمانه سوق میدهند. لذا، شناسایی عوامل مؤثر بر وقوع جرایم میتواند در تدبیر چارهای برای پیشگیری از وقوع آنها در آینده و به عبارت بهتر بازدارندگی عام و خاص، سهم بسزایی داشته باشد. در این مقاله ابتدا تعریف کوتاهی از ارکان بزه تجاوز به عنف، جهت روشن ساختن ماهیت آن در دیدگاههای مختلف ارائه شده است. با توجه به اینکه نظریات جرمشناسی، جرایم جنسی را جداگانه و انحصاری مورد بحث قرار ندادهاند، به نظریاتی که از دیدگاه نویسنده میتوان مرتبط با این جرم دانست و بهگونهای عوامل اجتماعی مؤثر را از آنها استنباط کرد، اشاره شده است. در ادامه، نگاهی به جایگاه این جرم در دین اسلام و ویژگیهای مرتکبان این بزه شده است. در پایان نیز نقش پورنوگرافی در وقوع جرایم جنسی خشن (تجاوز به عنف) مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. دسترسی به متن کامل پژوهش امکانپذیر نبود.
بررسی تجاوز از منظر روانشناسی
بسیاری از تحقیقات نشان میدهند که در قربانیان تجاوز جنسی اختلالات روانی به وجود میآید که ممکن است بهصورت همیشگی با قربانی همراه باشد. قربانیان تجاوز جنسی با عوارض متعدد جسمی و روانی روبهرو هستند که نیاز شدیدی به کمکهای مراقبتی، چه از لحاظ جسمی چه از لحاظ روانی، دارند.
بررسی میزان شیوع اختلال پس از ضربه (PTSD) در قربانیان تجاوز به عنف مراجعه کننده به پزشکی قانونی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۹۲-۹۱ انجام شده است. این پژوهش در نشریه مجله علمی پزشکی قانونی شماره ۳ و ۲ پاییز ۹۲ توسط راضیه گرجی و همکاران انجام شده است.
یکی از پیامدهای جدی تجاوز به عنف اختلال استرس پس از ضربه است. عوامل اجتماعی فرهنگی متعدد میتوانند اثر این تجاوز را تعدیل یا تشدید کنند. این پژوهش با هدف بررسی میزان شیوع اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) در قربانیان مراجعهکننده به پزشکی قانونی در استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۹۱-۱۳۹۰ انجام شده است. این مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع اپیدمیولوژی است که بهکمک ۷۰ نفر از قربانیان تجاوز به عنف مراجعهکننده به پزشکی قانونی استان کهگیلویه و بویراحمد در کل شهرستانهای استان انجام شده است. در این پژوهش از چک لیست PTSD و مصاحبه بالینی IV-DSM بهمثابه ابزار تحقیق استفاده شده است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که میزان PTSD در قربانیان تجاوز به عنف استان کهگیلویه و بویراحمد نسبتبه سایر مناطق بالاتر است. این میزان در گروه نمونه مورد مطالعه ۲/۹۱ ٪ است. نتایج همچنین نشان میدهد که بالاترین و پایینترین میانگین در زیر مقیاسها به ترتیب مربوط به تحریکپذیری بیش از اندازه و تکرار خاطرات است.
ابراز روحی روانی ناشی از تجاوز و سایر اشکال خشونت جنسی با توجه به بستر فرهنگی هر جامعه مهم است و میتواند در هر فرهنگی متفاوت باشد. از طرف دیگر عوامل متعدد اجتماعی و اقتصادی، از جمله وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات، وضعیت شغلی و حمایت اجتماعی، از عواملیاند که میتوانند تعیینکننده شدت واکنش افراد قربانی به تعرض انجامگرفته باشند.
در این پژوهش بیشتر قربانیان دارای سطح تحصیلات پایین و فاقد شغل بودهاند که میتواند در تعیین شدت اختلال گزارششده مؤثر باشد. نقش نگرش اجتماعی به پدیده تجاوز به عنف از موارد بسیار مؤثر در تعیین شدت واکنشهای روانشناختی قربانیان بهجامانده از این حادثه استرسزاست. وجود حساسیت بسیار بالای فرهنگی اجتماعی در استان و نگرش منفی و ننگآمیز نسبتبه این پدیده میتواند از مهمترین علل بالا بودن نمره فرد در پرسشنامه و همینطور بالا بودن میزان اختلال در قربانیان مورد مطالعه باشد. لازم به یادآوری است که نگرش نسبتبه این پدیده در استان بسیار منفی است و بروز این اتفاق را در خانواده مایه ننگ خود میدانند. تجاوز عوارضی چون طرد اجتماعی برای خانواده و تحقیر و سرزنش و حتی انزوا و طرد برای فرد قربانی به همراه دارد.
در بخش نتیجهگیری پژوهش آمده است که با توجه به وضعیت اجتماعی فرهنگی استان و با توجه به نگرش منفی و ننگآوری پدیده تجاوز به عنف، میزان شیوع PTSD در قربانیان مورد مطالعه نسبتبه تمام موارد گزارششده در پژوهشهای قبلی بهصورت معنیداری بالاتر بوده است.
وضعیت مطالعه اختلال استرس پس از تروما در بین زنان شاکی از تجاوز به عنف مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی شهر تهران در سال ۱۳۹۲ توسط فاطمه واثق رحیمپرور و همکاران در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
در این پژوهش آمده است که یکی از پیامدهای جدی به دنبال تجاوز به عنف اختلال استرس پس از تروما (PTSD) است. از علائم این اختلال میتوان به درگیری ذهنی، اجتناب، افزایش برانگیختگی و … اشاره کرد. با توجه به شیوع بالای اختلال PTSD در قربانیان تجاوز به عنف و نبود اطلاعات و پژوهشی در این زمینه در کشور ایران، تحقیق حاضر تلاش میکند با شناسایی PTSD در شاکیان تجاوز به عنف و عطف توجه مسئولان مربوطه، گامی در جهت شناسایی هر چه سریعتر افراد در معرض خطر ابتلا به PTSD بردارد و با ارجاع بموقع جهت مداخله و پیگیری مناسب، از ایجاد PTSD و عوارض دیگر به دنبال آن جلوگیری کرد.
این پژوهش پژوهشی توصیفی از نوع اپیدمیولوژی است که بر روی ۱۳۰ نفر از شاکیان تجاوز مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی تهران انجام شده است. در این پژوهش از پرسشنامه PSS-I (PTSD Symptoms scale) به عنوان ابزار تحقیق استفاده شده است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که میزان PTSD در قربانیان تجاوز به عنف شهر تهران ۶۱.۶٪ است. براساس این دادهها بیشتر قربانیان در گروه سنی ۲۰-۳۰ سال قرار دارند. تحصیلات بیشتر آنها راهنمایی و دیپلم بوده و درآمد بیشتر آنها ناکافی بوده است. بیشتر آنها متأهل و تحصیلات همسر افراد متأهل بیشتر مواقع راهنمایی و دیپلم بوده است. همچنین بیشتر قربانیان بیکار بودند.
در بخش نتیجهگیری نویسندگان با توجه به یافتهها خواستار غربالگری قربانیان و حمایت از آنان ازسوی مراجع ذیصلاح شدهاند.
بررسی عوامل مؤثر بر وقوع اختلال استرس پس از تروما در زنان شاکی از تعرض نیز توسط بهاره متقی دستنایی در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام و در همایش سراسری ارتقای سلامت زنان در سال ۹۸ ارائه شده است.
این مطالعه بر روی ۱۳۰ نفر از شاکیان تجاوز به عنف مراجعهکننده به مراکز پزشکی قانونی شهر تهران انجام شد.
با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای مجذور کای، فیشر، پیرسون و نرمافزار SPSS. 21 تحلیل دادهها انجام و از پرسشنامه PSS-I برای سنجش استفاده شده است.
یافتهها نشان میدهد که از بین عوامل مرتبط حین تجاوز فاکتورهای همزمان بودن با مهاجم (هرچه همزمان بودن با مهاجم بیشتر بود، شیوع اختلال بیشتر بود)، وضعیت پرده بکارت (در افراد با بکارت از دست داده، شیوع اختلال بیشتر بود)، تعدد تکرار تجاوز (هرچه تعدد تجاوز بیشتر بود، شیوع اختلال بیشتر بود)، (در افرادی که در زمان تجاوز مورد فحاشی قرار گرفته بودند، شیوع اختلال بیشتر بود)، توسط چند نفردر یک زمان مورد تجاوز قرار گرفتن، نمره درد طی حادثه (هرچه افراد طی تجاوز درد بیشتری کشیدند، شیوع اختلال بیشتر بود) و تهدید به آسیب دیگری (افرادی که طی تجاوز مورد تهدید قرار گرفتند، شیوع اختلال بیشتر بود) دارای ارتباط معنیدار با بروز PTSD بود. همچنین از بین عوامل مرتبط بعد از تجاوز فاکتورهای نمره درد بعد از حادثه، تجسس غیرمؤثر، مدت خبر دادن به خانواده بعد از حادثه، مدت خبر دادن به خانواده بعد از حادثه (هرچه افراد دیرتر به خانواده خود خبر داده بودند، شیوع اختلال بیشتر بود) رابطه آماری معنیداری با بروز اختلال داشتند.
در این پژوهش شیوع بالای اختلال در بین شاکیان تجاوز دیده شد. با توجه به عوامل خطر مرتبط با اختلال استرس پس از سانحه در این مطالعه، میتوان با شناسایی سریعتر افراد مستعد و ارجاع بموقع آنها به مراکز ذیربط در جهت کاهش ابتلای شاکیان تجاوز به اختلال استرس پس از سانحه گام برداشت.
فراوانی پرخاشگری در قربانیان زن تجاوز جنسی مراجعهکننده به مرکز پزشکی قانونی استان اصفهان نیز توسط نسیم خادمی و همکاران در مجله پزشکی قانونی سال ۹۷ منتشر شده است.
نمونههای مورد پژوهش ۹۳ نفر از قربانیان تجاوز جنسی مراجعهکننده به مرکز پزشکی قانونی استان اصفهان بودند که به روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شده بودند. بیشتر قربانیان در بازه سنی ۲۳ تا ۲۷ قرار داشتند. برای بررسی سلامت روان از پرسشنامه SCL-90 استفاده شد که در این پرسشنامه جنبههای مختلف سلامت روان، از جمله افسردگی، اضطراب، خودبیمارانگاری، وسواس، حساسیت بینفردی، پرخاشگری، پارانویا، فوبیا و روانپریشی مورد بررسی قرار گرفت.
از ۶ شاخص مربوط به پرخاشگری ۳۴.۴ درصد از واحدهای مورد پژوهش زیر شاخص عصبانیت، ۳۴.۴ درصد میل به کتک زدن دیگران، ۳۲.۳ درصد میل به پرت کردن اشیاء، ۳۱.۲ درصد جروبحث و درگیری، و ۳۵.۵ درصد داد و فریاد را در حد خیلی زیاد داشتند.
یافتهها نشان میدهد که ۳/۳۲ درصد قربانیان دارای اختلال روانی خفیف و ۵/۶۴ درصد دارای اختلال روانی متوسط و ۱/۱ درصد دارای اختلال روانی شدید هستند. همچنین بیشترین اختلالات روانی دیدهشده در این افراد افسردگی و پرخاشگری بوده است.
از ۹ شاخص مربوط به اضطراب ۶/۵۱ درصد واحدهای مورد پژوهش تجربه احساس ترس همیشگی را در حد خیلی زیاد داشتند. ۵/۴۹ درصد از افراد قربانی نیز دچار احساس تپش قلب به میزان خیلی زیاد بودند.
از ۱۰ زیر شاخص وسواس انجام کند کارها، تکرار کارها و مشکل در تصمیمگیری در بیش از ۴۰ درصد افراد قربانی در حد خیلی زیاد دیده میشد.
شاخص موجود در شاخص حساسیت بینفردی، شاخص های حساس بودن، احساس عدم همدردی دیگران و احساس رفتار غیردوستانه مردم در بیش از ۵۰ درصد موارد در حد خیلی زیاد مشاهده میشد که از بین این ۳ زیرشاخص احساس رفتار غیردوستانه ۸/۵۴ درصد بیشترین میزان را به خود اختصاص داده بود. از ۶ زیرشاخص موجود در شاخص پرخاشگری، شاخص از کوره در رفتن در۲/۴۵ درصد موارد در حد خیلی زیاد مشاهده میشد.
نتایج این مطالعه نشان داد که از ۱۴ شاخص افسردگی ۴/۷۷ درصد افراد در حد خیلی زیاد احساس غمگینی داشتند. ۱/۵۹ درصد قربانیان تجاوز جنسی دچار احساس بیعلاقگی خیلی زیاد بودند. همچنین از مشکلات شایع دیگر این افراد دلنگرانی، احساس تنهایی و دیر به خواب رفتن بود که در بیش از ۵۰ درصد آنان به میزان خیلی زیاد وجود داشت.
این مطالعه نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین تجاوز جنسی و پرخاشگری وجود دارد، بهطوری که شیوع پرخاشگری در قربانیان تجاوز جنسی بالا بود و اکثر قربانیان بعد از تجاوز جنسی دچار اختلالات رفتاری از جمله پرخاشگری میشوند.
از نظر مکان تجاوز، بیشتر تجاوزها در منزل خالی فرد متجاوز رخ داده بود که این میزان ۱/۸۴ درصد موارد (۷۴ نفر) را شامل میشد. ۶/۴۶ درصد (۴۱ نفر) از تجاوزها از نوع رمانتیک بودند که بیشترین میزان را به خود اختصاص داده بود. از نظر فردی یا گروهی بودن تجاوز نیز ۳/۹۴ درصد (۸۳ نفر) تجاوز فردی بوده است.
مهمترین زیرشاخصی که در شاخص پارانویا نسبتبه سایر علائم بیشتر مشاهده شد، زیرشاخص احساس زیر نظر بودن است که در ۳/۴۷ درصد از افراد در حد خیلی زیاد دیده میشد. از ۷ زیرشاخص فوبیای مسافرت و ترس بیدلیل در بیش از ۵۰ درصد موارد در حد خیلی زیاد دیده میشد. از ۱۱ زیرشاخص روانپریشی ترس از آگاهی دیگران از افکار در ۱/۴۴ درصد افراد مشاهده میشد. از ۹ شاخص اصلی سلامت روان شاخص افسردگی دارای بیشترین مقدار و روانپریشی دارای کمترین مقدار بود. همچنین بعد از افسردگی پرخاشگری و فوبیا در ردههای بعدی قرار داشتند.
در بخش نتیجهگیری این پژوهش ذکر شده است: از آنجایی که تجاوز جنسی سلامت روان افراد را به خطر انداخته و پیامدهای روانی زیادی بر جای میگذارد، بهتر است برای پیشگیری از آن مداخلههای آموزشی و پیشگیرانه را در جامعه گسترش دهیم و شبکههای خانوادگی و اجتماعی را تقویت کنیم. با تشخیص زودرس و درمان قربانیانی که دچار آسیب روانی شدهاند از عوارض وخیم این حادثه بکاهیم.
اثربخشی درمان شناختیرفتاری (CBT) بر علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در آسیبدیدگان تجاوز جنسی توسط وحید خوشروش و همکاران انجام شده و در سال ۹۸ در نشریه پیشرفتهای نوین در روانشناسی منتشر شده است.
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری (CBT) بر افرادی که حداقل یک بار در طول عمر خود مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و دچار اختلال استرس پس از ضربه شدهاند، انجام شد. در این مطالعه (نیمهآزمایشی با گروه کنترل) ۲۰ نفر از افرادی که بهدلیل تجاوز جنسی دچار PTSD شده بودند به دو گروه کنترل و گروه آزمایش، هر گروه ۱۰ نفر، انتخاب شدند و در هر گروه با استفاده از پرسشنامه اختلال استرس پس از ضربه میسیسیپی مورد آزمون قرار گرفتند. بعد از دوره درمان شناختیرفتاری توسط پژوهشگر، هر دو گروه آزمایش و کنترل دوباره مورد آزمون قرار گرفتند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار spss و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختیرفتاری برای افرادی مناسب است که اختلال پس از ضربه بعد از تجاوز جنسی دارند. براساس نتایج بهدستآمده میتوان گفت درمان شناختیرفتاری برای افرادی مناسب است که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه شدهاند.
عملکرد قربانیان تجاوز جنسی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در حافظه روزمره حافظه کلامی و حافظه آیندهنگر توسط سحر ساروخانی و علیرضا مرادی در سال ۹۵ در نشریه علمی پژوهشی وزارت علوم منتشر شده است.
تجاوز بهمثابه رویدادی استرسزا دارای عواقب بلندمدت، همچون اختلالات شناختی، است. پژوهش حاضر به بررسی عملکرد قربانیان این رویداد در حافظه روزمره پرداخته است. در یک مطالعه علی-مقایسهای بهشیوه نمونهگیری در دسترس، ۱۷ نفر از زنان و دخترانی انتخاب شدند که حداقل یک بار مورد آسیب حمله جنسی قرار گرفته و مبتلا به PTSD بودند و ۱۷ نفر از زنان و دخترانی که در معرض این آسیب نبودند. نمونهها در سه متغیر سن، تحصیلات و طبقه اقتصادی-اجتماعی همتا شدند. آزمودنیها پس از تکمیل مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد IES-R)) و پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی (DASS21، لاویبوند و لاویبوند، ۱۹۹۵) مورد مصاحبه ساختاریافته PTSD قرار گرفتند و سپس آزمون حافظه رفتاری ریورمید (RBMT-3) از آنها گرفته شد. میانگین نمرات حافظه دو گروه براساس تحلیل واریانس یک راهه آنوا مقایسه شد. یافتهها نشان داد که عملکرد کلی حافظه روزمره، حافظه کلامی و حافظه آیندهنگر گروه آزمایش نسبتبه گروه کنترل عملکرد پایینتری دارد. نتایج نشان میدهد که حادثه حمله جنسی و ابتلا به PTSD موجب تخریب حافظه روزمره، حافظه کلامی و حافظه آیندهنگر قربانیان تجاوز جنسی شده است. براساس نتایج، به محققان پیشنهاد میشود که علاوه بر پژوهش درخصوص حافظه روزمره به انواع دیگر حافظه در این افراد توجه کنند.
امید است دانشجویان علوم اجتماعی و فعالان حقوق زنان از این پس بیشتر به خلاهای پژوهشی توجه کنند و با انجام پژوهش های کیفی دربارۀ تجاوز به واکاوی اثرهای آن بر قربانیان بپردازند .