غزال مرادی
دیگری: انگار،
در استخوان ساعت،
چیزی شکسته است که این زمان نمیگذرد.
دیگری: انگار،
در استخوان ساعت،
چیزی شکسته است که این زمان نمیگذرد.
زمان محوریترین عنصری است که پگاه احمدی در این مجموعه شعر از آن بهره جسته است او از زمان به شکلی نمادین استفاده کرده البته این به قواعد دستوری یا زمانی افعال منتهی نمیشود بلکه زمان در هر سطر به یاری مکانها شتافته و ارتباط معنایی را عمیقتر مینماید. پگاه احمدی در شعرهای خود از واجآرایی جهت غنی کردن بن مایه و موسیقی شعر خود استفاده نموده است.
«حالا که شرط گریه بر سر این قبر هم شُرطه است،
دیگر شمعات را کدام شام غریبان میبری؟
حالا که سردخانه هم به خانه نیامد،
بگو جنازههامان کجای این بیابان است؟
انگار، در استخوان ساعت، چیزی شکسته است که این زمان نمیگذرد
دست خانه را که میگیرم مرکز جهان،
خالی ست کروکیات کجای جهان بود؟
که سرخرگ این اتاق، بدون تن / بدون وطن / بی کفن … هنوز، (شعر جریده، صفحه ۹)»
فضاسازی به شکل روایی است و شاعر نیز بیشتر از روایت بهره میبرد تا تصویر در واقع جملات در ادامه تخیل شاعر است که با ظرافتهای بصری و خلق ایماژهای عینی روایت را به مجازیترین شکل ممکن بیان مینماید. بیشتر شعرها از زبان اول شخص بیان میشوند .استفاده از این راوی میتواند به روانی وسیالی متن کمک شایانی کند که پگاه احمدی نیز خوب از آن بهره برده است.
«سعی میکردم از تو دایره ای بسازم
که ساعتم را بیرون بیندازد و به تعریف تازه ای از زمان برسد
اما حرکت که عقربهها را محکم کرده بود
مدام یادآوری میکرد:
تاریخ از ساعت چهار گذشته ست!(شعر زیر نویس ساعت ۵ صفحه ۱۷)»
گزینش واژگان به لحاظ قواعد همنشینی و استفاده از شکل آوایی و معنایی بهگونهای است که در ارائه مفهوم مؤثر باشد و اینجاست که درگیری درونمتنی با ارتباطات، مراجعات، اشارات، تشابهات آشکار میگردد پگاه احمدی به سادگی میتواند کلمات غیر هم جنس را کنارهم بنشاند و مفاهیمی که میخواهد را ایجاد کرده و معنای مورد نظر خود را بسازد درست مانند نمونه زیر که کلماتی نظیر نیمکره، مدادرنگی. خون را کنار هم می نشاند تا معنای مورد نظر خود را بسازد. «گلو» از مواردی که در این مجموعه شعر به دفعات از خود واژه ومشتقات و جناسهای آن استفاده شده است که شاعر با تعدد استفاده آن بسامدی ایجاد کرده که بتواند مخاطب را به مفهوم مورد نظر خود برساند.
«اینجا کجاست که نیمکره همدرد میشود؟
خواب از گلو که میگذرد،
لکه لکه میمیریم!
این همه مداد رنگی از کدام هوا آمدند؟
وَ خون، چطور تبصره شد؟ نگاه کن کدام طرف ِ
نور، کاشیهای بنفش، غمگیناند »(به شهادت آهو صفحه ۲۴)
عنصر خیال در شعرهای پگاه احمدی به شکلی نمادین قرار دارد در واقع فراوردهای تخیلی در جهان واقعی شاعر چنان نمایانده میشود که ارتباط میان عناصر به تخیلیترین شکل ممکن بیان میشود. کلمات با همنشینی در کنار دیگر کلمات ماهیتی نو یافته ودر تخیل معنای دیگری مییابند.
اگر صدا کمک کند متولد شوم
آرشه را بر سطح آب خواهم کشید
وَ برای فراموش کردنات به درختی پناه خواهم برد
که شکل ِ شاهنامه نباشد.
دنیا روی آب ریخت وُ بیشکل رفت
خاک میپاشم گماش کنم،
با تاریکیهای فیل بمانم
در گره ِ ابرها فرو بروم (شعر هارمونی صفحه ۴۶)
روایت نوعی از بیان است که میتواند قالبهای نوشتاری متفاوتی به خود بگیرد شعر نیز نوعی روایت است که ممکن است داستانی نیز به همراه خود داشته باشد. فارغ از نوع قالب اثر هر آفریننده متنی واکنشهای احتمالی خوانندگان را در حال رمزگشایی متن میسنجد و بر اساس این احتمال است که دست بهگزینش واژگان میزند تا مفهومی را به مخاطب انتقال دهد و این گزینش در هر قالبی که باشد منتهی به اثری ادبی است و از آنجا که هنر روایت بهخودیخود یک امر بسیار مهم زیباییشناسانه است بنابراین بررسی روایت در هر نوع اثر ادبی میتواند به بررسی زیباشناسانه آن متن نیز بینجامد
آفتابگردان را میبوسم و با حروفی نرم،
روی آب میآیم زیر صدایت پوستم خوابیده است.
دم دستت را روی پرم نوشته ای و بازدم،
درگیر آخرین دریاست که در شعاع هم فرو بروی.
آنقدر خوب منعکسام میکنی که میترسم، عاشق خودم شده باشم.
آنقدر با تاریخ بلاغت من فرق میکنی که میترسم.
آخرین شعرم، (شطح آب صفحه ۹۳)
همانطور که در سطرهای نخستین این یادداشت گفته شد شعر پگاه احمدی بر دو محور زمان و مکان میچرخد او مجموعه ای از زمانها ومکانها را به هم ارتباط میدهد اما این بازگویی زمانی ومکانی بیشتار شبیه واگویی جریان سیلان ذهن است روایتی پارانویا که چند معنایی وعمیق است.
زیلو، ضجه، زهر زیر نویس زبر
زلزله بم،
خونمرده، خم …
دوباره در باز است و « تیر»، زخم تر از آنکه من متولد شوم
زخم، عمیقتر از نفتکش و نفرت است
زیلو به زیلو وَ رف به رف تا دَف،
نه میزنم نه میخوانم
خون، تا سیلو به کارد می زند وُ کار،
هنوز نیمه تمام است
از قندهار تا غدغن میروم از این کمربندی به آن کمربند وُ
از آن کمر به همان آفتاب ِ بیآجر (شعر گتر تا ته اروند صفحه ۲۶)
در مجموع پگاه احمدی شاعری است که توانسته شعرهای خود به شکلی روایی بیان نماید و این اجرایی روایی را در بعضی شعرها با زبانی پیچیده وچند آوایی به نمایش بگذارد مانند پرفومنسی پرحرکت. در ظرفهای زمانی و مکانی ایدهای که به خوبی به نمایش در آمده است.■
منبع: پگاه احمدی؛ مجموعه شعر سردم نبود،۲۰۱۰ آلمان
.
«حالا که شرط گریه بر سر این قبر هم شُرطه است،
دیگر شمعات را کدام شام غریبان میبری؟
حالا که سردخانه هم به خانه نیامد،
بگو جنازههامان کجای این بیابان است؟
انگار، در استخوان ساعت، چیزی شکسته است که این زمان نمیگذرد
دست خانه را که میگیرم مرکز جهان،
خالی ست کروکیات کجای جهان بود؟
که سرخرگ این اتاق، بدون تن / بدون وطن / بی کفن … هنوز، (شعر جریده، صفحه ۹)»
فضاسازی به شکل روایی است و شاعر نیز بیشتر از روایت بهره میبرد تا تصویر در واقع جملات در ادامه تخیل شاعر است که با ظرافتهای بصری و خلق ایماژهای عینی روایت را به مجازیترین شکل ممکن بیان مینماید. بیشتر شعرها از زبان اول شخص بیان میشوند .استفاده از این راوی میتواند به روانی وسیالی متن کمک شایانی کند که پگاه احمدی نیز خوب از آن بهره برده است.
«سعی میکردم از تو دایره ای بسازم
که ساعتم را بیرون بیندازد و به تعریف تازه ای از زمان برسد
اما حرکت که عقربهها را محکم کرده بود
مدام یادآوری میکرد:
تاریخ از ساعت چهار گذشته ست!(شعر زیر نویس ساعت ۵ صفحه ۱۷)»
گزینش واژگان به لحاظ قواعد همنشینی و استفاده از شکل آوایی و معنایی بهگونهای است که در ارائه مفهوم مؤثر باشد و اینجاست که درگیری درونمتنی با ارتباطات، مراجعات، اشارات، تشابهات آشکار میگردد پگاه احمدی به سادگی میتواند کلمات غیر هم جنس را کنارهم بنشاند و مفاهیمی که میخواهد را ایجاد کرده و معنای مورد نظر خود را بسازد درست مانند نمونه زیر که کلماتی نظیر نیمکره، مدادرنگی. خون را کنار هم می نشاند تا معنای مورد نظر خود را بسازد. «گلو» از مواردی که در این مجموعه شعر به دفعات از خود واژه ومشتقات و جناسهای آن استفاده شده است که شاعر با تعدد استفاده آن بسامدی ایجاد کرده که بتواند مخاطب را به مفهوم مورد نظر خود برساند.
«اینجا کجاست که نیمکره همدرد میشود؟
خواب از گلو که میگذرد،
لکه لکه میمیریم!
این همه مداد رنگی از کدام هوا آمدند؟
وَ خون، چطور تبصره شد؟ نگاه کن کدام طرف ِ
نور، کاشیهای بنفش، غمگیناند »(به شهادت آهو صفحه ۲۴)
عنصر خیال در شعرهای پگاه احمدی به شکلی نمادین قرار دارد در واقع فراوردهای تخیلی در جهان واقعی شاعر چنان نمایانده میشود که ارتباط میان عناصر به تخیلیترین شکل ممکن بیان میشود. کلمات با همنشینی در کنار دیگر کلمات ماهیتی نو یافته ودر تخیل معنای دیگری مییابند.
اگر صدا کمک کند متولد شوم
آرشه را بر سطح آب خواهم کشید
وَ برای فراموش کردنات به درختی پناه خواهم برد
که شکل ِ شاهنامه نباشد.
دنیا روی آب ریخت وُ بیشکل رفت
خاک میپاشم گماش کنم،
با تاریکیهای فیل بمانم
در گره ِ ابرها فرو بروم (شعر هارمونی صفحه ۴۶)
روایت نوعی از بیان است که میتواند قالبهای نوشتاری متفاوتی به خود بگیرد شعر نیز نوعی روایت است که ممکن است داستانی نیز به همراه خود داشته باشد. فارغ از نوع قالب اثر هر آفریننده متنی واکنشهای احتمالی خوانندگان را در حال رمزگشایی متن میسنجد و بر اساس این احتمال است که دست بهگزینش واژگان میزند تا مفهومی را به مخاطب انتقال دهد و این گزینش در هر قالبی که باشد منتهی به اثری ادبی است و از آنجا که هنر روایت بهخودیخود یک امر بسیار مهم زیباییشناسانه است بنابراین بررسی روایت در هر نوع اثر ادبی میتواند به بررسی زیباشناسانه آن متن نیز بینجامد
آفتابگردان را میبوسم و با حروفی نرم،
روی آب میآیم زیر صدایت پوستم خوابیده است.
دم دستت را روی پرم نوشته ای و بازدم،
درگیر آخرین دریاست که در شعاع هم فرو بروی.
آنقدر خوب منعکسام میکنی که میترسم، عاشق خودم شده باشم.
آنقدر با تاریخ بلاغت من فرق میکنی که میترسم.
آخرین شعرم، (شطح آب صفحه ۹۳)
همانطور که در سطرهای نخستین این یادداشت گفته شد شعر پگاه احمدی بر دو محور زمان و مکان میچرخد او مجموعه ای از زمانها ومکانها را به هم ارتباط میدهد اما این بازگویی زمانی ومکانی بیشتار شبیه واگویی جریان سیلان ذهن است روایتی پارانویا که چند معنایی وعمیق است.
زیلو، ضجه، زهر زیر نویس زبر
زلزله بم،
خونمرده، خم …
دوباره در باز است و « تیر»، زخم تر از آنکه من متولد شوم
زخم، عمیقتر از نفتکش و نفرت است
زیلو به زیلو وَ رف به رف تا دَف،
نه میزنم نه میخوانم
خون، تا سیلو به کارد می زند وُ کار،
هنوز نیمه تمام است
از قندهار تا غدغن میروم از این کمربندی به آن کمربند وُ
از آن کمر به همان آفتاب ِ بیآجر (شعر گتر تا ته اروند صفحه ۲۶)
در مجموع پگاه احمدی شاعری است که توانسته شعرهای خود به شکلی روایی بیان نماید و این اجرایی روایی را در بعضی شعرها با زبانی پیچیده وچند آوایی به نمایش بگذارد مانند پرفومنسی پرحرکت. در ظرفهای زمانی و مکانی ایدهای که به خوبی به نمایش در آمده است.■
منبع: پگاه احمدی؛ مجموعه شعر سردم نبود،۲۰۱۰ آلمان