برچسب: شرم از تجاوز
-
رکسانه گی از تاثیر تجاوز بر زندگی اش می گوید
نوشتن این کتاب یک اعتراف است. اینها زشتترین، ضعیفترین، عریانترین بخشهای وجود من هستند. این حقیقت من است. این سرگذشتیست از بدن (من) چون، اکثر اوقات، داستانهای بدنهایی مانند بدن من یا نادیده گرفته میشوند یا طرد میشوند و یا مسخرهشان میکنند. مردم بدنهایی مانند بدن من را میبینند و برای خودشان فرضیههایی میسازند. فکر میکنند دلیل چاقیام را میدانند. نمیدانند. این داستان پیروزی نیست، بلکه داستانیست مستلزم گفته شدن و سزاوار شنیده شدن…این سرگذشت بدن من است. بدن من در هم شکسته بود. من در هم شکسته بودم. نمی دانستم چگونه شکسته هایم را گردآورم. من متلاشی شده بودم. پاره ای از من مرده بود؛ پاره ای از من خاموش بود و سال های دراز خاموش می ماند.