زرقا یفتلی، رئیس نهاد تحقیقاتی حقوق زنان و اطفال
دیگری: بیش از چهار دهه خشونت در افغانستان، بیشترین آسیب را به فعالیت و حضور سیاسی-اجتماعی زنان وارد کرده است. بنا براین با هر تحول کلان سیاسی در کشور آنچه که از ذهن اکثر زنان امروزی می گذرد، امیدواری کمتربه آینده، و نگرانی از بدتر شدن وضعیت است.
اکنون با نزدیک شدن به توافق صلح میان ایالات متحده امریکا و گروه طالبان، زنان افغانستان بین دلخوشی ختم جنگ و نگرانی محدود شدن فعالیت ها و از دست رفتن آزادی های موجود شان، گیر کرده اند.
ازیک سو به پایان جنگ میاندیشند که پس از توافق صلح با طالبان می توانند روزانه بدون هراس از انفجار و حملات انتحاری از خیابانهای شهر بگذرند، به دفتر کار و محل آموزش شان بروند و نگران جانباختن خود و عزیزان شان نباشند. در سوی دیگر تجربهی تلخ تاریخی قرار دارد که زنان این سرزمین حق کار و آموزش را نداشتند. تجربهی تلخی که زنان هنگام سیطرهی طالبان بر کشور، تجربه کرده اند.
هرچند هنوز جزئیات توافق صلح ایالات متحدهی امریکا با طالبان منتشر نشده است؛ بحث تغییرناپذیری فصل دوم قانون اساسی که مشمول حقوق وآزادیهای مدنی شهروندان به ویژه زنان است، مبهم است. طالبان در پیوند به پذیرفتن بی کم و کاست آزادیهای مدنی و فعالیتهای زنان نظر روشنی اظهار نداشته اند، آنها تاکید کرده اند که زنان میتوانند در چارچوب شریعت اسلام فعالیت کنند؛ اما آن چه که طالبان از حقوق اسلامی زنان تعریف کرده اند، ناشی از برداشت و قرائت مختص آنها از دین اسلام است که مطابق با آن زنان بدون داشتن محرم شرعی، حق خارج شدن از منزل را ندارند.
ایالات متحده امریکا هم نیز –به عنوان حامی دولتهای پس از طالبان و طرف صلح با این گروه- بر سر این که حقوق و آزادیهای مدنی شهروندان مشمول فصل دوم قانون اساسی، خط سرخ مذاکرات و تغییر ناپذیر است، موضع روشن نگرفته است.
رهبران حکومت وحدت ملی، محمد اشرف غنی و داکتر عبدالله عبدالله، تاکید کرده اند که دستآوردهای دو دههی پسین از جمله حقوق و آزادیهای مدنی زنان «وجهالمعاملهی سیاسی» با طالبان نخواهد بود.
اما برخورد ارگ به عنوان مسئول شماره یک حکومت با روند صلح، برخورد سیاسی ناشی از سلیقهی یک گروه کوچک بوده تا یک اجماع کلان سیاسی و کشور شمول. با وجود تاکید ارگ به روایت حفظ جمهوریت و خط سرخ دستآوردهای دو دهه از جمله حقوق و آزادیهای مدنی در روند صلح با طالبان، اما در عمل محمد اشرف غنی رییس حکومت وحدت ملی، نشان داد که این خط سرخ بیشتر یک شعار بوده تا موردی که در مذاکرات صلح بر سر آن ایستاد و چانه زد.
به گونهی نمونه هنگام بحث رهایی انس حقانی یکی از تروریستان مشهور شبکهی حقانی، سخنگوی ارگ رهایی آن را خط سرخ و از صلاحیت مردم افغانستان عنوان کرد، اما درست دو روز پس از این اظهار نظر، در گفتگوی طالبان با حکومت ایالات متحدهی امریکا، انس حقانی رها شد و دیده شد که خط سرخ ارگ، شعاری بیش نبود.
اکنون، در پیوند به پیشآمدهای پس از صلح با طالبان نیز، این که خط سرخ ارگ بر تغییرناپذیری حقوق و آزادیهای شهروندی، چقدر پایدار خواهد بود، اعتباری نیست.
همچنان نگاه ارگ در پیوند به حضور معنادار و موثر زنان در روند صلح، بیشتر نگاه ابزارگرایانه بوده است. در طول کار شورای عالی صلح و نشستهای صلح، با آن که شماری از زنان وارد ساختار اداری شدند، ولی همواره فعالان زن بر عدم حضور شایسته و موثر شان در روند صلح اعتراض داشته اند.
افغانستان پس از طالبان، افغانستان در محور توجه جامعهی جهانی بود. تمام کشورهای جهان، حتی دشمنانی که در همه عرصهی بینالمللی با هم رقابت داشتند، بر سر کمک به افغانستان توافق کردند.
اما به دلیل ضعف مدیریت، فساد سیاسی، تقلب و سلیقهگراییها و قومگرایی ویرانگر حاکم بر کشور طی ۱۹ سال گذشته، بهترین فرصتهای سازندگی، همیاری و شکل دهی یک نظام دموکراتیک و با ثبات در افغانستان هدر رفت.
با وجود صرف میلیاردها دلار کمک جهانی و قربانی دهها هزار تن از شهرودان کشور و همکاران بینالمللی طی ۱۹ سال برای ثبات و سازندگی این سرزمین، اما هنوز زندگی در مرکز کابل با هراس و ترس همراه است و پس از چهار ماه نتیجه انتخابات پر از تقلب شش میزان، مشخص نیست.
اکنون همان قدر که مردم این سرزمین از جنگ در این کشور خسته اند، حامیان بین المللی افغانستان در راس آن ایالت متحدهی امریکا نیز، از جنگ و نزاع مبهم این سرزمین خسته شده اند و انگار که تصمیم گرفته اند، تا از این خاک رخت سفر بربندند.
با آن که افغانستان امروز نسبت به افغانستان زمان تسلط طالبان در ۱۳۷۴ خورشیدی بر کابل، بسیار متفاوت است. افغانستان امروز دست کم دارای ارتش منظم، نهادها و ساختارهای قانونمند است، اما موارد منفی تذکر یافته در بالا، سبب شده است که ناامیدی بیشتر از امیدواری بر ذهن فعالان زن حاکم شود.
اکنون وقتی با فعالان حقوق زن در مورد گفتگوهای صلح صحبت میشود، برداشت شان از این روند آمیختهی از بیم و امید است.
شماری شان نگران اند که اگر گفتگوهای صلح طالبان و امریکا منجر به خروج نیروهای خارجی از کشور و آمدن طالبان شود، کشور یک بار دیگر به جنگ و خشونت کشانده میشود که در آن بیشترین آسیب به زنان خواهد رسید.
اما در سوی دیگر شماری به گفتگوهای صلح، به عنوان فرصت تازهی کشور نگاه میکنند.
از دید اینها افغانستان دیگر به گذشتهی سیاه خود برنخواهد گشت. طالب با آمدن در ساختار افغانستان امروز، ناگزیر به پذیرش افغانستان متنوع است. دیگر جای برای تحمیل روایت یک جانبه در این کشور نیست.
چون افغانستان پس از طالبان، افغانستان صاحب قانون اساسی، صاحب صدها هزار جوان درسخوانده، صاحب دهها دانشگاه دولتی و خصوصی، صاحب رسانههای آزاد، صاحب صدها نهاد فعال مدنی و آموزشی در عرصههای مختلف است.
در افغانستان امروز، زنان در عرصههای مختلف نقش و جایگاه قابل حساب دارند. حضور و رشد زنان در عرصههای مختلف، در کنارحمایت جهانی و مدد قانون اساسی، نتیجهی تلاش و زحماتی است که متقبل شده اند و به هیچ وجه به سادگی به هیچ گروهی آن را نخواهند بخشید؛ بلکه نسل امروز اعم از زن و مرد، برای پاسداری از این ارزشهای انسانی و مدنی در برابر هرگروهی خواهند ایستاد.
زنان افغانستان با فراهم شدن زمینهی آموزش و کار، در عرصههای مختلف سیاسی، مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و هنری، شایستگیهای چشمگیری نشان دادند. اکنون دهها نهاد دولتی و صدها نهاد غیر دولتی توسط زنان اداره میشوند که نمونههای موفق از افغانستان امروز و عاری از فساد اند.
اکنون در میان بیم و امید شهروندان از روند صلح، روی هم رفته هرچند با نگرانی، اما همه روند صلح را یک فرصت تازه برای افغانستان میدانند. ولی حالا آن چه برای موفقیت این روند نیاز است، مدیریت فرایند پس از صلح است که باید انجام شود. حفظ آزادیهای مدنی و حفظ کمیت و ساختار نیروهای امنیتی برای ثبات کشور، باید در روند صلح غیر قابل مذاکره باشد. همچنان باید کشورهای حامی افغانستان یک جا با بازیگران منطقهای اجرای توافقات صلح را تضمین کنند.
لازم است که برای نظارت از روند اجرای مواد توافقات صلح، کمیتههای مشمول کشورهای مقتدر جهان و منطقه ساخته شود که زنان نیز برای نظارت از چگونگی تلف نشدن حقوق شان در این روند، باید شامل کمیتههای نظارتی بر اجرای توافقات صلح باشند.