نگاهی به پژوهش های انجام شده در زمینه مادری و باروری

لیان بیهقی

دیگری: مادری و باروری دو مقوله مرتبط با بدن زنان هستند که در پرونده بدن سعی کرده ایم مروری بر پایان نامه های مرتبط بر این دو داشته باشیم. بیشتر پایان نامه ها در دانشکده علوم پزشکی و پرستاری انجام شده است و بیشتر بر ماهیت فیزیولوژیک مادری و نقاص جسمی نوزادان متمرکز بوده است، مانند«زنان، مادری، شیردهی»، « رابطه بین هایپرترمی مادری و نقایص جنینی»، «تاثیر مصرف پیشگیرانه مکمل آهن بر وضعیت آهن مادری و نتیجه بارداری». در گروه فلسفه  و الهیات نیز پزوهش هایی در مورد اخلاق مادری در اسلام و فمینیسم، تحلیل کیفی جایگاه و اخلاق مادری در تفسیر نمونه انجام شده است. کمتر پژوهش به واکاوی تجربه مادری، و درگیری های زنان با بدن خود پرداخته اند. همچنین چند پژوهش به بررسی رحم جایگزین اختصاص داشته  است که در زیر به انها اشاره می شود.

از معدود پژوهش هایی که در گروه  مطالعات زنان انجام شده و می توان به ان اشاره کرد، بررسی تجربه مادری در میان زنان جوان(مطالعه موردی شهرستان جویبار) پایان نامه ای است که  در سال ۱۳۸۸ توسط مریم میرزانژاد در دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است.

این پژوهش حاصل سی مصاحبه عمیق با زنانی از طبقه متوسط است . در این یافته‌ها، مقوله «حکم مادری»مشهود است به این معنا که زنان چقدر در مادر شدن خود نقش دارند و تا چه حد، احساس انتخاب‌کنندگی دارند و در عین حال، پیش از مادر شدن خود، چه تصویری از مادری داشته‌اند و این تصویر تا چه حد به تجربه بعدی آن نزدیک بوده است. بر این اساس، در مصاحبه‌ها دیدیم که زنان مادر شدن را یک فرایند اجتماعی می‌دانند و در واقع، نوعی فشار فرهنگی وجود دارد که از آنها انتظار دارد بعد از تأهل، حتماً مادر شوند. آنها معمولاً این مسأله را به عنوان یک قانون و الزام برای هر زن در نظر می‌گرفتند و معتقد بودند اگر زنی مادر نشود، یک زن واقعی و کامل نخواهد بود. در این رابطه، با بررسی تحقیقات انجام شده درباره مسأله «هراس از نازایی» نیز می‌بینیم که تقریباً صد درصد زنان جامعه ما، پیش از تجربه مادری، از اینکه مادر نشوند، هراس داشته‌اند و این امر حاکی از آن است که مادر نشدن داغی اجتماعی محسوب شده و زنان را بسیار تحت فشار قرار می‌دهد. از سوی دیگر، این تصور کلی در جامعه وجود دارد که زنان علاقمند به مادر شدن هستند؛ در حالی که حتی در این گفت‌وگوها مشخص می‌شد در زندگی ایده‌آل خیلی از آنها، بچه جایی ندارد و البته بسیاری دیگر بچه‌دار شدن را دوست دارند؛ اما با این وجود مادر شدن به صورت یک الزام و قانون در زندگی همه آنها حضوری سنگین داشته و به واسطه آن، زنانی که تمایلی به تجربه مادر شدن ندارند، مورد سرزنش قرار می‌گیرند.

مقوله بعدی«بارداری» است به این معنی که بسیاری از این زنان بر این باور بودند که باردار شدن آنها جایگاهشان را در خانواده مستحکم‌تر کرده و باعث می‌شود از توجه و مراقبت بیشتری از سوی همسرانشان برخوردار شوند، هر چند این مسأله، لزوماً حس نزدیکی بیشتر به شوهران را به همراه ندارد. در واقع، احساس وجود جنین درون مادران باردار، برای او احساساتی متضاد را در بر دارد؛ در عین حالی که مادر جنین را بخشی از خود می‌داند، او را یک دیگری احساس می‌کند و این امر، تناقضاتی را در بر دارد. معمولاً هر چه زنان در این دوره، احساس درک بیشتری از سوی همسرانشان داشته باشند، حس منفی آنها کمتر می‌شود و در مقابل، اگر احساس کنند که از طرف همسرشان درک نمی‌شوند، فشارهای مضاعفی بر آنها وارد شده و دوری بیشتر از همسر را سبب می‌شود. از سوی دیگر، حس مالکیتی که پدر نسبت به جنین دارد، باعث می‌شود که در مراقبت‌ها و توجه‌های بیش از حد او، زن، خود را نادیده احساس کند. در کنار این موارد، بسیاری از زنان در دوران بارداری، احساس می‌کنند که آن قداستی که در جامعه برای مادری مطرح می‌شود، بیشتر در حد شعار و حرف است و واقعیت مادری، چیز دیگری است و حتی از نظر جایگاه، سطحی پایین‌تر از پدر بودن دارد.

مقوله «تجربه مادری» نیز از خلال گفتگوها استخراج شده است و یافته‌ها نشان می‌دهند که برخلاف وجود تصویری در جامعه که مادری را فرایندی طبیعی و ساده دانسته و هر زنی را قابل مادر شدن می‌داند، بسیاری از مادرها اعتقاد دارند که این مسئولیت تمام وقت برایشان بسیار طاقت فرساست. به تنهایی نمی‌توانند از عهده این مسئولیت برآیند، بلکه شدیداً نیازمند آموزش‌های جدی در این زمینه‌ هستند.

یافته‌های این پژوهش نشان داد که وجود «اسطوره‌ای از مادری» در جامعه که آن را برای همه زنان، مقدس و خوشایند و لذت‌بخش می‌داند، اعمال نوعی فشار و محدودیت برای زنان در پی دارد. این در حالی است که آنها وقتی خود را با فرزندشان تنها می‌بینند و این کنترل و نظارت را کم‌تر حس می‌کنند و از این تجربه، لذت بیشتری می‌برند. بدین ترتیب، می‌توان گفت که در مواردی، نهاد مادری و تصمیم‌گیری‌ها و اعمال قدرت جامعه در رابطه با آن، سبب می‌شود فشاری به زنان وارد آید که تا حدی به کودک هم منتقل شده و گاهی اعمال خشونت مادر نسبت به کودک را نیز در پی داشته باشد.

تبیین علی رضایت از نقش مادری: نقش خودکارآمدی مادری و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان پژوهش دیگری است که توسط بنفشه امیدوار در دانشگاه شیراز انجام شده است.
 

مادر شدن به پذیرش تغییرات اساسی در عملکردهای شناختی، احساسی، اجتماعی و رفتاری منجر می شود. این تغییر روانشناختی می تواند تحت تأثیر شرایط خاص زن، اعتقادات و نگرشهای او، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، آمادگی و دانش او و همچنین شرایط اجتماعی و روانی وی قرار گیرد و هرچه فرد در این خصوص تکامل یافته تر باشد، عملکرد انطباقی بهتری خواهد داشت. خودکارآمدی والدینی یک ساختار شناختی مهم در ارتباط با عملکرد والدین است و به ارزیابی والدین نسبت به توانایی شان در ایفای نقش خود به عنوان مادر یا پدر گفته می شود(۲۰۰۶, Carter & Kuhn .)احساس خودکارآمدی نیازمند دانش و اطالعات در زمینه ی روشهای مؤثر مراقبت از کودک و تعامل و برقراری ارتباط با اوست . خودکارآمدی والدینی به انتظارات و ادراک والدین از این که تا چه حد می توانند به عنوان یک والد به گونه ای شایسته و مؤثر عمل کنند نیز اشاره دارد.۲۰۰۸, Melvin & Dishion, Shaw, Weaver .

خودکارآمدی والدینی به این اشاره دارد که والدین چقدر نسبت به اداره کردن مشکالت کودکانشان اعتماد به نفس دارند. باورهای خودکارآمدی، اثر وسیعی بر فرآیندهای شناختی، هیجانی و انگیزشی دارند )۲۰۱۲, Dimopoulou .)Tranzo( 2006 )نشان داد که افزایش خودکارآمدی با بهبود کیفیت تعامالت مادر- کودک در ارتباط است. خودکارآمدی والدینی به طور معناداری پیشگویی کنندهی میزان باالی اشتیاق، سازگاری، پذیرش و اظهار صمیمیت نسبت به کودک است و همچنین با میزان پایین اجتناب و رفتارهای منفی نسبت به کودک همراه است.

روش پژوهش، توصیفی از نوع هبستگی که با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه ی آماری شامل مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد ۲۳۳ نفر انتخاب گردید. ابزارهای سنجش شامل پرسش نامه خودکارآمدی والدگری، پرسش نامه احساس صلاحیت مادری و پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان بودند. روایی و پایایی ابزارهای این پژوهش مطلوب ارزیابی شد. نتایج نشان داد که خودکارآمدی والدگری، اثر مستقیم معناداری هم بر احساس صلاحیت مادری و هم بر نظم جویی شناختی هیجان دارد. همچنین نظم جویی شناختی هیجان نیز اثر مستقیم معناداری بر احساس صلاحیت مادری دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که نظم جویی شناختی هیجان در ارتباط بین خودکارآمدی والدگری و احساس صلاحیت مادری نقش واسطه ای دارد.

در زمینه مادری و اشتغال نیز دو پژوهش صورت گرفته است که تبیین تجارب زنان شاغل پیرامون نقش مادری یکی از انهاست. این پژوهش  از نوع کیفی پدیدار شناسی  است که توسط منصوره احمدی فراز، حیدرعلی عابدی،مهرداد اذربرزین سال ۹۳ در مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت منتشر شده .  شرکت کنندگان از میان کارکنان زن شاغل در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شده اند. نمونه گیری مبتنی بر هدف بود که با ۹ شرکت کننده انجام گرفت.روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های بدون ساختار و عمیق روش تجزیه و تحلیل Colaizzi راهنمای فعالیت پژوهشگران بود. روایی و پایایی مطالعه حاضر ریشه در چهار محور «ارزش واقعی، کاربردی بودن، تداوم و مبتنی بر واقعیت بودن» داشت.

یافته های حاصل در ۴۱۴ کد اولیه ، ۲۵ زیر مضمون و ۷ مضمون اصلی شامل بارداری متفاوت، چتر حمایتی، تفویض نقش، تداخل نقش، کشش نقش، سازگاری تدریجی و فرسایش دسته بندی شد.

براساس یافته ها قبول نقش های متعدد همسری، مادری و شغلی در زنان شاغل، سبب به وجود آمدن انتظارات نقشی گوناگون و اجبار در پاسخگویی به این انتظارات و نیازهای نقشی در خانواده و جامعه شده است. ایفای این نقش مادری در مادران شاغل با تحمل مشقات و سختی های فراوانی همراه است و فرایند متفاوتی با زنان غیر شاغل دارد که این امر می تواند بر روی سلامت جسم و روان آنان تاثیرگذار باشد، بنابراین مستلزم توجه بیشتری است.

رحم جایگزین از دیگر مطالعاتی است که به ان پرداخته شده است اما بیشتر این پژوهش ها بر بعد حقوقی متمرکز بوده اند.

مقاله «رحم جایگزین از دیدگاه حقوقی» توسط سیدغلامعلی جورسرایی و همکاران در سال ۹۳ انجام شده است .

رحم جایگزین یعنی موافقت لازم با صاحب رحمی که اعلام آمادگی می نماید تا برای یک زوج نابارور، دوره بارداری را طی نموده و نوزاد را به آنها تحویل دهد. در رحم جایگزین، میزبان به طور کامل جانشین مادر واقعی شده و ممکن است فرزند مهمان، هیچ ارتباط ژنتیکی با مادر دوم خود نداشته باشد. مطالعه حاضر ابعاد حقوقی رحم جایگزین را با توجه به مسائل مربوط به ایران و کشورهای دیگر مورد بررسی قرار می دهد. مواد و روش ها: در مطالعه حاضر از سایت های معتبر علمی مثل IranMedex و NCBI، در خصوص رحم جایگزین و روش های کمک باروری جستجوی لازم صورت پذیرفت. از مقالاتی که دیدگاه حقوقی نویسندگان نسبت به رحم جایگزین، مبتنی بر فقه اسلام به ویژه فقه شیعه بوده و توجهی به قوانین حقوقی مدنی و اجتماعی داخل نیز داشته اند، استفاده گردید.به مقالاتی در زمینه تحقیق، تتبع و جایگاه علمی رحم جایگزین و تاثیر آن در مسائل خانوادگی، استناد شد. یافته ها: در رحم جایگزین، باید به عرف، قانون و مسائل اعتقادی هر جامعه توجه داشت. در اتریش، آلمان، سوئد، نروژ، یونان، ایرلند و فنلاند، استفاده از رحم جایگزین، یا غیرقانونی است و یا قانونی وجود ندارد. در ایران قانون خاصی تدوین نشده و متقاضیان بیشتر به فتاوی فقهای شیعه مراجعه کرده و در صورت مقلد بودن، از مرجع تقلید خود پیروی می نمایند. یا تابع مراکز ناباروری بوده و بر اساس دیدگاه آنها عمل می نمایند. در بعضی از کشور ها نیز به صورت تبرعی عمل شده و نفع و مصلحت کودک معیار است. نتیجه گیری: عده ای این اقدام درمانی را برای طرفین مفید دانسته و معتقدند منع استفاده از رحم جایگزین باعث محدودیت برای بعضی از زوج های نابارور می شود. عده ای نیز خطر بکارگیری این روش را بیشتر از نفع آن می دانند.گرچه خلاء قانون به صورت فراگیر حس می شود، ولی درباره مسائلی مانند سرپرستی کودک، حقوق والدین و انگیزه انجام این کار، اختلاف نظرهایی وجود دارد.

رحم جایگزین: تأملی ساخت گرایانه بر پزشکی شدن مادری، از معدود پژوهش ها در زمینه مادری است که توسط محمود قاضی طباطبایی و ابوعلی وداهیر –در مجله جامعه شناسی کاربردی (مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان)-منتشر شده. رحم جایگزین یکی از مهمترین علم – فنآوریهای نوین تولید مثل و کمک باروری است که ضـمن فـراهم کردن جانشینی برای باروری طبیعی و راه حلی برای درمان ناباروری، به طور مستقیم یا تلویحی پزشکی شدن بیـشتر تجربه مادری را دامن زده است. طبق نظر جامعه شناسان، پزشکی شدن/ کردن فرایندی است چند بعدی که از طریق آن، مسائل و شرایط غیرپزشکی و طبیعی با استفاده از اصطلاحات، رویکردها، ابزارها و مداخله های خاص پزشکی تعریـف شده و کنترل و مدیریت میشوند. این مقاله ضمن مرور اجمالی ساخت، ابعاد و دلالتهای اجتماعی رحـمِ جـایگزین، بـه طور مشخص نشان میدهد که رحمِ جایگزین به چه نحوی در فرایند پزشـکی شـدن/ کـردن فزاینـد مـادری، بـه مثابـه تجربه ای طبیعی، چند بعدی و پیچیده در زندگی زنان، دخیل است.

تحلیلها و تأملات جامعه شناختی نشان می دهد که شیوه های جانشین برای باروری طبیعـی یـا شـیوه هـای نـوین کمک به باروری و درمان ناباروری نظیر رحمِ جـایگزین دارای هـم سـاخت اجتمـاعی، ابعـاد و دلالـت جامعـه شـناختی متعددی هستند و نقش آنها در بـازتعریف و سـاخت مـسائل و تجربیـات ا نـسانی چـشمگیر اسـت. در ایـن میـان، رحـم جایگزین با مغشوش کردن تمایز بین آنچه که در تجربه مادری طبیعی است و آنچه که ساخته یا محصول کار انسان هـا است، شکل خاصی از پزشکی شدن تجربه مادری را منعکس می کند. مانند بسیاری از علمـ فنآوریهای نوین پزشکی، تولید مثل و روش کمک بـاروری، روش رحـم جـایگزین صورتبندی جدیدی از مفاهیم و تجربیات مربوط به زندگی زنان و به طور مشخص تر تجربه مادری را ارائه میکند که پزشکی شدن یا ورود هرچه بیشتر تجربه مادری، تحت نامگذاری، اقتدار یا هژمونی و مداخله پزشکی مهمتـرین ویژگـی آن است.

بررسی مادری جایگزین از منظر فایده انگاری عمل محور توسط سروش دباغ در مجله باروری و ناباروری سال ۱۳۸۷ کار شده است. مادری جایگزین، یکـی از مـسائل بحـث انگیـز اخـلاق پزشکی روزگار کنونی اسـت. سـخن، بـه اجمـال هرچـه تمامتر، بر این است که آیا یـک زن مـی توانـد بـه مثابـه مادر جایگزین در فرایند بـارداری عمـل نمایـد؟ آیـا وی م یتواند نطفه لقاح یافتهای را که متعلق بـه زوج دیگـری است، در رحم خـود بپرورانـد و پـس از سـپری کـردن دوران بارداری و زایمان کردن، نوزاد تازه به دنیا آمده را در اختیار والدین واقعی قرار دهد.  این مطالعه بررسی نظری است.

در نتایج این مقاله توصیه شده است: برای تـشخیص روایـی یـا نـاروایی اخلاقـی اسـتفاده از مادری جایگزین در سیاقهـای مختلـف و جلـوگیری ازبـروز سـوء اسـتفاده، بـه نظـر مـیرسـد مـؤثرترین و کاربردیترین راه تشکیل کمیته اخلاقی باشد. این کمیته، متکفل بررسی شرایط دو خانوادهای است که در فراینـد مادری جایگزین مدخلیت دارند. یکی زوج نابـاروری کـه خواهان فرزند است و دیگری خانواده زنی که قرار است نقش مادر جایگزین را ایفا نماید. با لحـاظ کـردن جمیـع شرایط دو خانواده دخیل در این فراینـد اعـم از شـرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، کمیتـه اخلاقـی حکـم بـه روایی یا ناروایی اخلاقی این عمل می کند. بـرای بـهدسـت آوردن شـرایط دو خـانواده مـذکور و دقیقتر و موجهتر شدن تصمیمات این کمیته، بهتر است متخـصص اخـلاق، پزشـک، جامعـه شـناس، حقوقـدان و روانشناس در این کمیته حضور داشـته باشـند. بـر اثـر رایزنـی و بحـث و گفتگـو و بررسـی جـامع شـرایط دو خانواده دخیل، اعضای کمیته می توانند تـشخیص دهنـد که انجام این فعل، متضمن افزایش لـذت و خوشـبختی و کاهش درد و رنج این دو خانواده و در نهایت بیـشترین افراد جامعه خواهدبـود یـانـه. چنـین کمیتـه ای مرجـع مناسبی برای احراز روایی یا ناروایی استفاده از مادری جایگزین در فرایند بارداری در سیاقهای مختلف خواهد بود. تمامی مؤلفه ها و خـصوصیات «بـه لحـاظ اخلاقـی مربوط» در هر سیاقی بـر حـسب میـزان لـذت و درد و المی که تولید می کند، محاسبه می گردد. مجمـوع لـذت و الـم حاصـل از در نظـر گـرفتن تمـامی خـصوصیات در سیاق مربوط، کمیته اخلاقی را بـه اتخـاذ تـصمیم گیـری موجه رهنمون می سازد. با اتخـاذ چنـین سـاز و کـاری است که می توان بـه نحـو پـسینی و تجربـی بـه روایـی استفاده از مادری جـایگزین، ولـو در مـواردی محـدود، حکم کرد.

او معتقد است روایی یا ناروایی اخلاقی مادری جایگزین بستگی تام به تئوری اخلاقی ای دارد که ما از حوزه اخلاق هنجاری برگرفته ایم. وظیفه گرایان با وام گرفتن «اصل غایتمندی انسان» که یکی از تنسیق های چندگانه امر مطلق اخلاق کانتی است، علی الاطلاق حکم به ناموجه بودن اخلاقی استفاده از مادری جایگزین در فرایند بارداری می کنند، چرا که معتقدند انجام این فعل متضمن نفی کرامت انسانی است. از سوی دیگر نتیجه گرایان برای احراز خوبی یا بدی و روایی یا ناروایی یک فعل به آثار و نتایج مترتب بر آن و میزان

برای عملیاتی کردن نگاه فایده انگار عمل محور به مقوله مادری جایگزین و اتخاذ تصمیم در موارد گوناگون، تشکیل کمیته ای اخلاقی مشتمل بر متخصص اخلاق، پزشک، روانشناس و جامعه شناس پیشنهاد می شود.

از دیگر پژوهش ها در این زمینه ؛ «ننگ رحم اجاره ای: یک مطالعه کیفی» است که به صورت سخنرانی ارائه شده است. مینا شایسته فر و حیدرعلی عابدی از دانشکده پرستاری و مامایی ازاد اصفهان این مطالعه را انجام داده اند.

پژوهش با روش پدیدارشناسی و با ۵ زن باردار به روش رحم جایگزین در سال ۹۳ انجام شده است. کسانی که مبادرت به اجاره رحم کرده اند در صورت تاهل بعد از زایمان به فامیل خود گفته اند جنین شان سقط شده است و زنان بیوه نیز ماه های اخر بارداری به دور از چشم فامیل در مکانی که از سوی خانواده گیرنده تهیه شده است زندگی کرده اند. این مساله قبح رحم اجاره ای را نشان می دهد.  همچنین این دو پژوهشگر  مطالعه ای با عنوان، تشویش، انتظار، دگرگونی و تحول احساسی در تجارب زنانی با رحم اجاره ای: یک مطالعه کیفی دارند که در سال ۹۴ در مجله تحقیقات کیفی  در علوم سلامت منتشر شده است . میانگین سنی مشارکت کنندگان ۳۲.۴ سال است. با تحلیل محتوای مصاحبه ها، در مجموع ۳۹ کد اولیه استخراج شد. پژوهشگران کدهای اولیه را درون دسته بندی های خاص موضوعی قرار دادند. دو دسته موضوعی شامل تغییرات احساسی دهنده و گیرنده، تشکیل دهنده درون مایه دگرگونی و تحول احساسی، چهار دسته موضوعی شامل تشویش در دو نقش مادری همزمان، بی تفاوتی گیرنده، ننگ و ترس از اطرافیان تشکیل دهنده درون مایه تشویش و سه دسته موضوعی شامل توکل، انتظار برای پایان بارداری و امید به جبران مشکلات مالی تشکیل دهنده درون مایه انتظار بودند. در نهایت، بر اساس هدف پژوهش، پدیده «دگرگونی و تحول احساسی، تشویش و انتظار» در رحم اجاره ای به دست آمد.

سیستم های حمایتی از زنان بی سرپرست در کشورمان باید طوری تقویت شود تا اجبار به چندین بار اهدای تخمک و رحم اجاره ای شدن، استثمار و بهره کشی از زنان و آسیب به شأن انسانی تقویت نگردد و آموزش بهترین راه جلوگیری از این استثمار است.

بررسی جامعه شناختی ورود زیست فناوری های باروری به مقوله مادری توسط امیرمسعود امیرمظاهری   و منصوره شریفی در  مطالعات جامعه شناسی در پاییز ۹۰ منتشر شده است . تجربه مادری در زنان نابارور، تجربه ای یکپارچه نیست و می توان آن را به سه گونه مادری اجتماعی، بیولوژیک و ژنتیک تقسیم بندی کرد که در هریک از روش های درمان ناباروری، ابعاد یکپارچه این تجربه، مخدوش می گردد. این مقاله به ابعاد اجتماعی ورود زیست فناوری های کمک باروری به مقوله مادری می پردازد. بدین ترتیب، درمان هایی که در آن شخص سوم به فرآیند درمان وارد می شوند، واجد ابعاد اجتماعی پیچیده تری نسبت به درمان های بدون نیاز به شخص سوم است. در این مقاله به بررسی «زیست فناوری های باروری به مثابه تجربه درد»، بسط و تحلیل موضوع «واسطه گری در اهدا» و «دلایل و انگیزه های اهدا و تبعات اجتماعی آن» پرداخته شده است. در پایان این مقاله نتیجه می گیرد که در درمان های ناباروری چه با منشا زنانه و چه مردانه، علاوه بر آن که بار اصلی تبعات جسمانی درمان بر عهده زنان است، بار اجتماعی ورود زیست فناوری ها به مقوله درمان نیز بیشتر زنان را متاثر می سازد. بنابراین آن چه پدیده زنانه بودن مادری قلمداد می شود، در درمان های ناباروری نیز نمود دارد. بااین وجود باتوجه به کنترل بیشتر مردان بر منابع اقتصادی خانواده، در بسیاری موارد، تصمیم گیری نهایی در خصوص آغاز یا تداوم فرآیند درمان از طریق زیست فناوری های باروری، با مردان است.


منتشر شده

در

, ,

توسط

برچسب‌ها: