گزارش نشست بررسی وضعیت زنان کرد در خاورمیانه؛ مثله شدن، تجاوز، رنج دیگربودگی

دیگری:به مناسب روز جهانی زن دیگری با همراهی موسسه خوانش یازدهم اسفند ماه نشست «بررسی وضعیت زنان کرد در خاورمیانه» را برگزار کرد. این نشست به بهانه انتشار کتاب «اخرین دختر» نوشته نادیا مراد با ترجمه محبوبه حسین زاده و با حضور او و بیان عزیزی، حقوقدان و پژوهشگر کمیساریای عالی سازمان ملل برپا شد.

در ابتدای جلسه غزال مرادی  مجری برنامه با اشاره‌ای به زندگی نادیا مراد تریبون را به محبوبه حسین‌زاده سردبیر سابق نشریه زنان امروز و فعال حقوق زنان سپرد.

محبوبه حسین‌زاده، مترجم کتاب در مورد روند ترجمه کتاب گفت: سال گذشته تا اطلاع ثانوی روزنامه‌نگاری را کنار گذاشتم و کار ترجمه کتاب را شروع کردم. اولین کتابی که ترجمه کردم «چهره‌های خاکستری» بود که نوشته یک زن روزنامه‌نگار انگلیسی در مورد زنان ایزدی و شیوه‌های مقاومت آنان در برابر داعش است. او در این کتاب با فاصله‌گرفتن از قربانی‌سازی‌های رایج رسانه‌ای در مورد زنان ایزدی، سعی کرده شیوه‌های مقاومت آن را در دوران بردگی داعش از زبان خودشان روایت کند. ایزدی‌ها ۷۴ نسل‌کشی را از سر گذرانده‌اند و شیوه‌های مقاومت را به صورت شفاهی و روایی به نسل‌های بعدی منتقل کرده‌اند و زنان اسیر داعش هم از همین شیوه‌ها استفاده کردند. بعد از آن، ترجمه کتاب «آخرین دختر» به من پیشنهاد شد، البته هنوز ترجمه رو تمام نکرده بودند که نادیا مراد برنده جایزه صلح نوبل شود و کار را با سرعت بیشتری پیش بردم.

در ادامه محبوبه حسین‌زاده گفت: نادیا در این کتاب داستان زندگی خود از کودکی تاکنون را نوشته است و از طریق این کتاب می‌توان با آیین ایزدی هم کاملا آشنا شد. ایزدی‌ها اقلیتی مذهبی هستند و به زبان کردی صحبت می‌کنند هرچند خودشان را کرد نمی‌دانند. آیین ایزدی خیلی بسته است، افراد نه می‌توانند از آیین دیگری به ایزدی تغییر مذهب دهند و نه هیچ ایزدی می‌تواند آیین خود را عوض کند. بنابراین ازدواج ایزدی‌ها با غیرایزدی‌ها ممنوع است و از زنان توقع می‌رود که فرزندان بیشتری داشته باشند. اگر یک دختر ایزدی با مردی غیرایزدی رابطه برقرار کند، به سختی مجازات می‌شود و جامعه ایزدی به این موضوع تعصب زیادی دارد. چندسال قبل دعا خلیل اسود دختر ایزدی که عاشق پسری سنی شده بود و تغییر مذهب داده بود تا با او فرار کند، توسط اعضای خانواده‌اش سنگسار شد در حالیکه تعداد زیادی از اهالی روستای ایزدی‌نشین شاهد این سنگسار بودند و حتی از آن فیلمبرداری کرده بودند. بعد از این ماجرا اعراب سنی‌ برای انتقام از ایزدی‌ها بمب‌گذاری‌های بزرگ انتحاری در دو منطقه ایزدی‌نشین انجام دادند که نادیا مراد هم در کتابش این ماجرا را شرح داده است.

نادیا می‌نویسد که داعش از بزرگترین نقطه‌ضعف ما ایزدی‌ها علیه خودمان استفاده کرد. وقتی دختران ایزدی باکره نباشند خانواده‌هایشان دیگر آن‌ها را نمی‌پذیرند. پس وقتی اسیر داعش شدند، برخی از زنان خودزنی و خودکشی کردند تا به دست داعش نیافتند. برخی از دختران ایزدی موقع اسارت خودشان به نوعی بکارتشان را از بین می‌بردند که این عمل توسط مردان سنی اتفاق نیافتد.

زنان ایزدی با تبعیض‌های مضاعفی مواجه بودند، آنها هم در خود جامعه ایزدی تحت تبعیض بودند، هم به عنوان یک اقلیت مذهبی در عراق تحت تبعیض بودند و بعد از اسارت توسط داعش با اینکه تعداد زیادی از آنها امکان فرار داشتند، اما می‌ترسیدند که اگر فرار کنند خانواده‌شان آنها را بکشند و یا آنها را طرد کنند بنابراین همان شرایط اسارت را تحمل می‌کردند. وقتی رهبران مذهبی ایزدی بعد از برگزاری جلسه‌ای به توافق رسیدند و اعلام کردند که اگر به زور به دختری تجاوز شده است و یا به زور تغییر مذهب داده و مسلمان شده، می‌تواند برگردد و این خبر از رادیو وتلویزیون عراق بارها پخش شد، برخی از زنان جسارت پیدا کردند که فرار کنند.

این مترجم ادامه داد: چون ایزدی‌ها ترس از این داشتند که اگر کودکانشان درس بخوانند و ارتباط بیشتری با دیگران بگیرند ممکن است تغییر مذهب بدهند یا با افراد غیر‌ایزدی ازدواج کنند در دوره صدام حسین اجازه سوادآموزی به کودکان خود را نمی‌دادند و تقریبا از دوره خود نادیا مراد مدرسه رفتن کودکان ایزدی در کوجو شروع شده بود. بنابراین خیلی از زنان ایزدی نه تنها سواد نداشتند، زبان عربی را هم نمی‌فهمیدند و وقتی هم فرار می‌کردند نمی‌توانستند آدرس کوچه‌ها و خیابان‌ها را بخوانند و یا به گروه‌های قاچاق که برای نجات زنان ایزدی درست شده بود، بگویند که در کجا نگهداری می‌شوند.

حسین‌زاده افزود: نادیا مراد در کتاب می‌گوید بسیاری از زنان ایزدی بعد از اینکه برگشتند تا مدتها نمی‌گفتند که چه اتفاقاتی برای آنها روی داده است، نمی‌گفتند به آنها تجاوز شده است بلکه می‌گفتند ما جزو زنانی نبودیم که به عنوان اسیر و برده انتخاب شدند. تعدادی از آنها بعدها تصمیم می‌گیرند، حرف بزنند و نادیا می‌گوید این سخت‌ترین تصمیم زندگی‌اش بوده است. تعداد زیادی از زنان ایزدی هم که نگران پذیرفته شدن توسط جامعه ایزدی بودند، جراحی ترمیم بکارت کردند .اما نادیا این کار را نکرد چون فکر می‌کرد که جراحی نمی‌تواند ماجرای تجاوزها را از ذهنش پاک کند در عین حال که مرد ایزدی باقی نمانده بود که با آنها ازدواج کند؛ چون داعش مردهایشان را به صورت گروهی اعدام کرده بود. با اینکه تعدادی از کشورهای اروپایی از جمله آلمان تسهیلاتی برای زنان ایزدی نجات‌یافته از اسارت داعش در نظر گرفته بودند، اما به دلیل سخت‌گیری‌های مذهبی این زنان حتی این شانس و فرصت را نداشتند که با مردانی از مذاهب دیگر ازدواج کنند.

مترجم کتاب آخرین دختر گفت: برای خودم همیشه این سوال مطرح است که چگونه جامعه به جایی می‌رسد که نسبت به تبعیض علیه زنان سکوت می‌کند و به زندگی عادی خود ادامه می‌دهد، اگر با خشونت‌گر همدستی نکرده باشد؟ کتاب در مورد این مسئله هم صحبت می‌کند. اینکه مردها از داعش حمایت می‌کردند تا حدودی قابل درک است چون در قبال این حمایت برده جنسی پاداش می‌گرفتند اما چرا زن‌های مردان داعشی در برابر تجاوز به این زنان توسط شوهرانشان سکوت کردند؟ و حتی در این کتاب می‌بینیم که این زنان خودشان هم در حق زنان ایزدی مرتکب خشونت می‌شوند و آنها را کتک می‌زنند و با آنها بدرفتاری می‌کنند.

حسین‌زاده همچنین افزود : فرقی که این جنگ با جنگ‌های دیگر دارد این است که از قبل برای تجاوز به زنان اسیر سیستم کاملی طراحی شده بود. توسط دپارتمان فتوای داعش، قبل از شروع این جنگ، جزوه‌ای برای احیای برده‌داری و یا در حقیقت تجاوز سیستماتیک به زنان تهیه شده بود. در این جزوه توضیح داده شده بود که چه کسی می‌تواند برده جنسی داشته باشد و یا تکلیف رابطه با برده‌هایی که به سن بلوغ نرسیده‌اند چیست و یا چطور می‌توان برده را به دیگری فروخت و یا هدیه داد. البته در عمل می‌بینیم که اعضای داعش به دستورات این جزوه عمل نمی‌کردند و مثلا وقتی که برده‌ای اقدام به فرار می‌کرد، او را با تجاوز گروهی مجازات می‌کردند که همین اتفاق برای خود نادیا هم افتاده است. 

سپس او بخشی‌هایی از فصل های مختلف کتاب را به درخواست حضار خواند.

در ادامه بیان عزیزی حقوقدان  پژوهشگر سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: کردها در کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه زندگی می کنند و من با توجه به گستردگی که وضعیت زنان در این کشورها دارند و با نگاه به موضوع کتاب و با احترام به کردهای ایزدی بحث را تنها به بررسی وضعیت زنان کرد ایزدی در جنگهای اخیر اختصاص می دهم.

این پژوهشگر گفت: در ابتدا با یک مقدمه کوتاه در مورد تجاوز به زنان در جنگ از منظر حقوق بین الملل می پردازم. در هیچ کجای جهان زنان  آغازکنندە جنگ نبودەاند اما هموارە  قربانیان اصلی جنگها هستند. از ابتدا وهموارە بخشی از مصیبت های جنگ ها با تجاوزهای گسترده علیه زنان گرە خوردە است و تقریبا در تمامی نبردها با آن مواجه هستیم. آنچە که بعد از جنگ باقی می ماند بدن بی دفاع زن است که مورد تجاوز و توهین و تحقیر و مثلە شدن قرار گرفته است. در جنگ جهانی اول و دوم، در جنگ بین ژاپن و کره، در جنگهایی که داخل امریکا اتفاق افتاده است، در جنگ های صلیبی و تا همین اواخر که به کنگو، بوسنی و رواندا می رسیم ، هموارە یکی از سلاح های جنگی، تجاوز است. ممکن است که این سوال پیش بیاید که چطورمردان در جنگ و در این ابعاد از خشونت به این حد از برانگیختگی مدام می رسند کە می توانند بارها بە زنان تجاوز کنند و می توانند مرتب عمل تجاوز به زنان را مرتکب شوند؟ شواهد جنگ ها و مشاهدات قربانیان نشان می دهد که تجاوز همیشه با الت مردانه اتفاق نمی افتد بلکه با سنگ، با تفنگ با اسلحه، ، با حیوانات و با هرآنچه دم دست مردان قرار می گیرد، روی می دهد و هدف از این کار تنها تحقیر زنان و بدن زن و طرف مقابل جنگ است. از هم شکافتن بدن زن و به جا گذاردن اثری از خود بە عنوان فاتح. اتفاقی که در جنگ بوسنی رخ می دهد این است که ما ۵ هزار زن حامله داریم ، با نطفه هایی از دشمن داریم که در حقیقت قصد این کار مخدوش کردن جغرافیای اجتماعی و انسانی است. در کنگو، دکتر «دنیس موک وگە»  کە به همراه نادیا مراد جایزه صلح نوبل رابردند ، ازسال ۲۰۰۹ تاکنون مشغول مداوای قربانایان تجاوز است، در یکی از مشاهدات خود می نویسد در یکی از اتاق هایی که من  روزانە در آن کار می کردم ، بارها نیروها و افرادی کە از سازمان ملل می امدند و بەخاطر بوی تعفنی که درآنجا می آمد، فکر می کردند کە انجا دستشویی است. اما آن بو، بوی جراحات بدن زنانی بود که در جنگ مورد تجاوز قرار گرفته بودند و بە انواع بیماریهای مختلف دچار شدە بودند. تاریخ جنگ هموارە بخش پنهان و یا سیاه دیگری دارد کە بە تجاوز و توهین و تحقیر پیکر زنانە مرتبط است، فاتحان و مفتوحان جنگ، تجاوزکاران و مورد تجاوز قرارگرفتگان نیز هستند.

عزیزی ادامه داد: از منظر حقوقی که نگاه کنیم اولین اساسنامه هایی که در مورد جرم انگاری تجاوز منتشر شده است مربوط به ژوئن ۱۹۹۸ هست که عمل تجاوز در جنگ هم جزو جرایم جنگی و هم جزو جرائم ضد حقوق بشر اعلام شده است . براساس این کنوانسیون از قربانی از لحاظ پزشکی، حقوقی، روانی و خانوادگی اعاده حیثت می شود. اما  دقت کنید که پس از سدەها کە  این حجم از جرائم ضد حقوق بشری اتفاق افتاده ، در سال ۱۹۹۸ این کنوانسیون تصویب می شود. در ماده ۷-۸ این اساسنامه است که عمل تجاوز هم در زمان جنگ جزو جرایم جنگی محسوب می شود و می خواهد کە  گروه های درگیرو ناقض در دیوان لاهه محاکمه شوند. ما شواهد بسیار زیادی در تاریخ داریم که جنایات وسیعی علیه زنان اتفاق افتاده است اما تا این زمان قانونی در این زمینه نداشتیم.

این حقوقدان تاکید کرد: در اینجا باید اشارە کنم  قبل از اینکه نسل کشی ، تجاوز جنسی و بردگی جنسی در «شنگال» رخ دهد ما پیشینه تاریخی دیگری نیز در عراق، و در کردستان عراق بە نام عملیات و نسل کشی «انفال» داریم. در عراق در زمان صدام عملیات انفال و نسل کشی علیه کردها رخ داد که در این جنایت بیشتر از ۱۸۲ هزار انسان  قربانی شدند و تاکنون بسیاری نیز مفقود الاثرهستند. طبق شواهد دادگاه های مختلف و اسناد سازمان ملل  و مستنداتی کە سازمان های مدافع حقوق بشری گرداوری کرده اند ، این رقم بە هیچ عنوان اغراق امیز نیست و ممکن است آمار بیشتر هم باشد .در این عملیات زنان و دختران زیادی کشته شدند، مثله  شدند به انها تجاوز شد و مفقود الاثر شدند. در بعد دیگری از این نسل کشی هزاران هکتار از زمین های روستایی ، کشاورزی ، شهری و زیر ساخت های عمرانی و انسانی نابود شدند، چشمەها و رودها خشکاندە شدند و جنگلها سوزاندە شد و هزاران راس دام نابود شدند.

عزیزی افزود: ما در زمان کار برای تراپی قربانیان خشونت و گرد آوری مستندات دیگر، بارها خانواده های زیادی را در کردستان عراق در «حلبچه»، «چمچمال»، «کلار» و اربیل و سلیمانیە مشاهدە می کردیم کە از کل خانوادە و فامیل تنها یک زن باقی مانده بود و باقی مرده بودند. این بازماندگان دچار ترومای شدید عاطفی، روانی هستند و با از هم گسیختگی روحی مواجه هستند و به سن کهن سالی رسیده اند. این پیشینە تاریخی و این بقایای نسل کشی باقی ماندە است تا زمان جنگ داعش. در مورد اخیر و نسل کشی «شنگال» وقربانیان ایزدی  قربانی  که یک اقلیت هستند درون یک اقلیت دیگر. در داستانی که خانم حسین زاده در مورد دعا خلیل اسود گفتند، ما شاهد هستیم که مردان ایزدی ویدئوی مجازات سنگسار او را برای دختران پخش می کردند و یاد آوری می کردند که درصورتی که از قوانین تخطی کنند چه عاقبتی در انتظار انان است. به نوعی نمایشی کردن مرگ و جنایت برای ترساندن دختران سالها قبل توسط ایزدیان علیه زنان اجرا می شد. دراین جامعه بسته، بسیاری از زنان و دخترانی که توسط مردان کرد یا اروپایی خریداری شدند یا بە هر نوعی از چنگال داعش ازاد شدند و به شنگال و «لالش» بازگردانده شدند توسط خانواده ها طرد شدند.

او بیان کرد: در پژوهشی که ما با همکاری کمیساریای عالی پناهندگان سازمال ملل در کمپ ها ی کردستان عراق انجام دادیم ، متاسفانه موارد زیادی از این پس زدن و طرد را مشاهده کردیم. در کمپ «عربت»، در نزدیکی سلیمانیه  تعداد زیادی از اواره ها بعد از نسل کشی شنگال در آنجا اسکان دادە شدند و تعدادی از زنان موفق شدند به کشورهای دیگر به خصوص کشورهای اروپایی پناهنده شوند. همگی باقی ماندگان با تروماهای مختلف روبرو بودند چرا که همگی مورد تجاوز قرار گرفتە بودند ، بسیاری  باردار شده بودند یا سقط جنین کردە بودند ، داغ شده بودند و کتک خوردە و تحقیر شده و تا مدتها فقط سکوت می کردند. از لحاظ روان شناسی هم کە نگاه کنیم یکی از مشکلات کمیتەهای حقیقت یاب برای پیدا کردن شواهد هم همین سکوت های متمادی زنان است که روان شناس، پزشک یا ماما  نمی تواند در مورد اتقاقی که برای زنان رخ داده از آنها بپرسد. این سوالها از آنها پرسیده می شود؛ که ایا به انها تجاوز شده است؟ ایا حدس می زنی که بارداری؟ ایا می توانی مشخصات متجاور را به یاد اوری؟ ایا می توانی در مورد زندگی قبل از تجاوز حرفی بزنی؟ اما جواب آنها فقط سکوت مطلق است. این لال شدن و الکن شدن مشکلی طبیعی بود که ما با ان مواجه بودیم. از لحاظ روانی قربانی به شدت اسیب دیده است حتی گاهی نام خود را نیز فراموش کرده و برای بە یاد آوری سیر حوادث هم دچار فروپاشی می شود. گاهی وقتی از انها سوال می شود کسی از خانواده ت به جا مانده است می گفتند بله و فرزندانشان را می شمارند اما در حقیقت همه آنها مرده بودند. کل زندگی روزانە انها تنها درون چادرهای کمپ ، چادرهای بسیار کوچک و حقیر سپری می شود.

عزیزی ضمن اشاره به این ذهنیت کە فکر می کنیم کمپ جای امنی تحت نظارت صلیب سرخ و سازمان ملل،است گفت: مشاهدات ما نشان می دهد واقعا کمپ ها  بە حال خود رها شده اند. تعداد اواره ها در اقلیم کردستان بسیار زیاد است و کمک های زیادی با توجە بە مقیاس بالای فساد اداری و اقتصادی در اقلیم بە آنها نمی رسد. بیش از یک میلیون نفر از کردستان سوریه که تعداد زیادی از آنها زنان و کودکان هستند و همچنین گروه دیگر از جنوب عراق از تکریت به کردستان عراق پناهندە شدەاند کە روز بە روز بە جمعیت آنها اضافە می شود . پس از ۲۰۱۴ که نسل کشی شنگال اتفاق می افتد  این گروه از قربانیان هم وارد کمپ ها و شهرها می شوند . با وجود این تعداد از آوارگان در کردستان و چون عراق در صدر کشورهایی هست که فساد اقتصادی در ان وجود دارد ، بسیاری از مایحتاج و غذای پناهندگان اصلا به دست انها نمی رسد . دسترسی به خدمات بهداشتی برای زنان و مراقبت های  بارداری بسیار پایین است ، واکسیناسیون کودکان و رسیدگی بە زنان  زنان بعد از تجاوز اصلا وضعیت مناسبی ندارد. بسیاری از آوارگان بە اب آشامیدنی سالم و توالت های بهداشتی دسترسی ندارند. در زمستانهای بسیار سرد و بادهای شدید و تابستانهای بسیار گرم با انواع بیماری های مختلف  درون چادری عموما پاره مواجە هستند. کمپ چنین فضایی است. شما تا از نزدیک اینها را نبینید نمی توانید عمق فاجعە را لمس کنید. دیواری وجود ندارد که فرد به ان تکیه دهد. همسایه کناری توو هزاران همسایە دیگر به همین صورت زندگی می کنند. طبق پژوهشی  که با حمایت امور زنان سازمان ملل و یونیسف و کمیساریای عالی پناهندگان در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ انجام دادیم در مورد گستردگی خشونت علیە اوراگان  زن سوری انجام گرفت ،  63 درصد از تمام زنان کرد سوریه در اقلیم کردستان مورد انواع تجاوز های مختلف قرار گرفته بودند. تعداد زیادی از متجاوزان از کارمندان و افسران نهادهای متفاوت سازمان ملل و دیگر سازمان های مدافع حقوق بشر،پزشکان بدون مرز، کارمندان و مسئولان حفاظت کمپ و دیگر موارد مشابە بودند. در روایت یک مادر سوری ۲۱ ساله که مکتوب است و جز مصاحبه های عمیق پژوهش ما هست این طور آمدە است :  در زمانی که از سوریه فرار می کنند و نوزاد ۵ ماه اش را در اغوش داشته همراه با چهار خواهر خودش و یک مرد باقی مانده از خانواده  به کمپ می رسند، چون تعداد بچه هایشان زیاد است تا نسل ایزدی ها ادامه داشته باشد( در کردستان سوریه هم اوضاع مانند عراق است) مادر شیرش در راه خشک می شود و خواهران دیگر هم همین طور و فقط یک خواهر باقی می ماند که قادر به شیر دادن هست و همزمان ۴ بچه را شیر می داده است و شیر او هم به دلیل سوتغذیه خشک می شود .بسیاری از این زنان دارای زیبایی خدادادی هم هستند. یکی از ماموران سازمان ملل به او اشاره می کند و سپس بە او پیشنهاد می دهد تا در ازای دریافت یک قوطی شیرخشک بیشتر برای هر بچە بە او خدمات جنسی ارائە دهد. این روال بە صورت هفتگی در مقابل شیر خشک برای نوزادان ادامە پیدا می کند. این سیر ادامه  پیدا می کند تا اینکه ان کارمند جا به جا می شود . کارمند بعدی می اید و بچه ها نیاز به شیر خشک دارند و این زن به جاهای مختلف مراجعه می کند و در نهایت به مامور جدید پیشنهاد می دهد و می گوید ما ۴ بچه داریم و من در ازای شیرخشک اضافه حاضر به ارائه خدمات جنسی هستم. همان مامور این مورد از تجاوز و این مساله را گزارش می دهد و بعد از آن تعداد شیرخشک هایی که به بچه ها دادە شد، توسط پزشکان کنترل شد.

در کمپ «دومیز» کە درنزدیک شهر «دهوک» قرار دارد و ظرفیتش۲۰ هزار نفر است ، در زمان حال بیش از ۵۵ هزارنفردر آنجا  زندگی می کنند. در همین کمپ ها باندهای فحشا و خرید و فروش دختر بچەها  شکل گرفتە  و خود رانندگانی کە روزانە بە این کمپ ها رفت و آمد می کردند، دختران را مورد سواستفاده قرار می دادند و دختران را به دهوک و جاهای دیگرمنتقل می کردند و این مورد نیز بعد از اینکه بە عنوان جرم محرز شد، تنها به صورت نمادین  و صوری جلوی رفت و امد تاکسی ها گرفته شد و از تعدادی اتوبوس برای رفت و امد زنان استفاده می شود. بهرحال تعداد گزارشها و تحقیق میدانی ما بسیار مفصل است و بخش هایی از ان به ۴ زبان منتشر شده است و ما در انجا پس از بیان نتایج و آمار و ارقام پژوهش درگیری های بسیار شدیدی با مسئولان اقلیم کردستان وا سازمان ملل متحد داشتیم و فقط کمیساریای عالی سازمان ملل کنار ما ایستاد. برای اینکه فکر می کردند داده ها و نتایج کار تیم ما درست نیست و خطای محاسباتی شکل گرفته که خوشبختانه هیچ خطای محاسباتی وجود نداشت و بارها تمامی پرسش نامەها و نتایج SPSS مورد راستی آزمایی قرار گرفت. انچه وجود داشت و مورد حاشا بود ،حجم زیادی از تجاوز، خشونت های مبتنی بر جنسیت و سواستفاده از زنان بود که ما توانستیم آنها را مستندسازی کنیم. این مورد را گفتم تا مورد نادیا مراد را بسط دهم اویی کە در این جغرافیا زندگی می کند و با دایره های متعددی از خشونت مواجه است. زنان سوری  که هیچ نادیا و هیچ راوی دردی  ندارند همین الانی که ما در اینجا هستیم در کمپ های زیادی  تعداد بسیار زیادی از زنان  عاری از هر احترام انسانی زندگی می کنند. درست بە مثابە “هوموساکر ” آگامبن و تجاوز مثل داغ ابدی است که بر پیشانی دختران  و زنان باقی می ماند . ترمیم بکارت کە در مواردی انجام شد ،هرگز باعث بازگشت آنان به دورە قبل از تجاوز نمی شود چرا که اثار روحی و روانی آن قابل ترمیم نیست. زنان قربانی دچارانواع بیماری های روحی شدەاند، وسواس های مختلف، اقدام بە خودکشی، اختلال خواب، اضطراب و خشم و افسردگی دارند یا خودشان قربانی تجاوز بوده اند یا مدام تجاوز به زنان دیگر را دیده اند و این مساله سبب شکل گیری تروما های زنجیرەای درانان شده است. در کمپ ها خانواده ها درخواست می کردند که زنان و دخترانی که به انها تجاوز شده بود را در بخش های جداگانه ای نگهداری کنند چرا که خودزنی می کنند یا به دیگران حمله می کنند. سو تغذیه و مشکلات روانی، تیک های عصبی و جیغ کشیدن های مدام بخشی از برون ریزی های این زنان است. در کمپ دومیز دکتر گوران وظیفه مراقبت از نوازدنی که از تجاوز به دنیا امده اند را بر عهدە گرفتە و توانسته برای انان شناسنامه بگیرد تا بتوانند در اینده خانواده ای پیدا کنند. این کودکان نیز بخشی از همان چرخە تجاوز در جرم نسل کشی هستند.

 بیان عزیزی در انتها گفت ما در ادبیات کردی در روایت های عاشقانه کردی صدای بلند زنانه را داریم، صدای بلند زنانه ای که بدون هیچ شرمی از عشق و میل خود می گوید، از بدن زنانە و از هویت خود و از عشق هم می گوید .«خزال» ،«خاتوزین» و «خەج» تنها نمونەهایی ازاین صدای زنانە هستند. این بار نادیا راوی است که از رنج می گوید و در مورد تمام جنایاتی که بر تن خودش و بر تن هم کیشان خودش گذشتەاست، سخن می گوید. اولین دارایی ما تن ماست در جنگ همین اولین دارایی است کە از ما دریغ می شود و کرامت انسانی ما از ما گرفته می شود. نادیا به دلیل قربانی بودنش این جایزه جهانی را نگرفت بلکه به این دلیل که شهامت داشت و از آنچه بر او و زنان ایزدی رفته است،سخن گفت، جایزه گرفت. امیدوارم که اگر برای بار هزارم جنگی اتفاق می افتد این بار دیگر بدن زن قربانی نباشد و فقط جنگ ابزار با ابزار باشد.

این جلسه با پرسش و پاسخ پایان گرفت.