نویده احمدی
دیگری: با گذشت چهل سال از ورود مهاجران افغان به ایران، فرهنگ و ارزشهای جامعه مهاجر دچار تغییراتی شده است. یکی از بارزترین تغییراتی که در نسل جدید فرزندان متولد ایران مشاهده میکنیم، تغییر در نحوه پوشش زنان است. هرچند ایران قوانین بستهتری درخصوص نحوه پوشش زنان دارد اما در افغانستان فرهنگ و ارزشهای مردم در خصوص پوشش سختگیرانهتر عمل میکند. برادران و پدران و همسران زنان مهاجر با وجود این که در فضای بازتری نسبت به جامعه افغانستان زندگی میکنند همچنان به پوشش زنان را کنترل میکنند. از این رو این قشر از زنان مهاجر با چالشهای زیادی روبه رو میشوند. دختران نسل جدید افغانستان که متولد ایران هستند، یکی از تنشهای خانوادهای خود را بحث پوشش اجباری از سوی مردان خانواده میدانند، این دختران وقتی وارد جامعه میشوند با این موضوع مبارزه میکنند. برای شناخت بیشتر از مشکلات این قشر از زنان با چند دختر از نسل جدید مهاجران در نقاط مختلف تهران گفتگو کردم.
هما متولد ایران و سال دوم رشته مهندسی کامپیوتر است، او یکی از دلایل کنترل شدت پوشش خود را تعصبات مذهبی میداند و میگوید: «بعضی از اقوام ما مانتو میپوشند و اجباری برای پوشیدن چادر ندارند. اما پدر و برادرانم مذهبی هستند. این موضوع برایشان اهمیت دارد. میگویند که ما آبرو داریم و فردای قیامت ما از میپرسند که چرا به خواهران و دختران و زنان خود اجازه دادید که بیحجاب باشند.» او با این که به پوشیدن چادر اعتقاد ندارد اما همیشه از سوی خانواده تحت فشار است و از این که به او دستور بدهند که چه چیزی را بپوشد متنفر . او اگر مطابق میل خانوادهاش رفتار نکند همواره در خانه با بحث و جدل روبه رو میشود.
آرزو ۲۵ ساله است و همانند مادرش در تهران به دنیا آمده، او در خصوص پوشش خود میگوید:« حجاب برای خانوادهی ما ارزش محسوب میشود. من از بچهگی علاقهای به پوشیدن چادر نداشتم. زمانی که دیپلم گرفتم و سرکار رفتم، کم کم جرأت پیدا کردم و به پدرم گفتم که من چادر نمیپوشم. اوایل خیلی رفتار نامناسبی با من داشتند. اما کم کم پذیرفتند.» آرزو آهسته در پوشش خود تغییر ایجاد کرده است تا از سوی خانوادهاش با این تغییرات پذیرفته شود. او میگوید:« بیشتر اوقات مادرم غر میزند و هنوز نگاه منفی به من دارد. بیشتر اوقات ناراحت میشوم چون خواهر کوچکم دوست ندارد چادر بپوشد اما او مجبور است. گاهی اوقات وقتی بیرون میرود، چادرش را نمیپوشد. اما بعد از آن عذاب وجدان میگیرد.»
در بحث پوشش زنان تنها مذهب نیست که به این موضوع دامن میزند، بلکه سنت و ارزشهای سنتی به مردان حکم میکند که پوشش زنان را کنترل کنند و در بسیاری از خانوادههای مهاجر که مذهبی هم نیستند، همچنان پوشش زنان توسط مردان خانواده کنترل میشود. مرجان که موهایش را فرکرده است و مانتوی کوتاه سبزی بر تن دارد میگوید: « خانواده ما مذهبی نیستند اما برای بیرون رفتن باید حد و مرز خود را تعیین کنیم. یعنی لباس های رنگ روشن نپوشیم و یا موهای خود را باز نگذاریم. مادرم با پوشش ما مشکلی ندارد اما برادرم دائم میگوید، طوری لباس نپوشید که زمانی که بیرون میروید به شما به چشم بد نگاه کنند. نمی توانیم آرایش غلیظ کنیم و یا مانتوهای بسیار کوتاه بپوشیم.»
جامعه مردسالار گاهی چنان پوشش زنان را کنترل میکنند که در برخی موارد بخشی از زنان را همسو با افکار مردسالارانه خود میکنند. برخی مادران مهاجر که سالها برای پوشش خود تصمیم نگرفتهاند حالا به این باور رسیدهاند که حق دارند، پوشش دختران خود را کنترل کنند. نازنین، ترم سوم رشته بازیگری است و میگوید:« به نظرم، پوشش دختران بیشتر از سمت مادران کنترل میشود و بعضی مادرها هستند که دائم دختران خود را کنترل میکنند و به خود اجازه میدهند که به جای دختران خود تصمیم بگیرند.»
در این میان مردانی از نسل جدید مهاجر هستند که در ایران متولد شدهاند و محیط زندگی روی افکار آنها تغییرات زیادی گذاشته است و از فضای سنتی جامعه افغانستان فاصله گرفتهاند و کنترل کمتری روی زنان دارند. نادیا یک دختر افغانستانی است و احساس خرسندی میکند که حداقل برادرانش به پوشش او کاری ندارند و میگوید:« خانوادههایی که در ایران زندگی میکنند، دختران آنها به لحاظ پوشش شرایط بهتری دارند. مردانی که فضای ایران را میبینند، با فرهنگ نسبتا باز ایران آشنا میشوند و کنترل کمتری نسبت به زنان خود دارند. برادرانم کاری به ما ندارند و گاهی از پدرم میخواهند که نسبت به ما سخت گیری نکند.»
دختران تا زمانی که مجرد هستند از سوی پدر و برادران خود کنترل میشوند و بعد از آنکه ازدواج کردند پوشش و بدن آنها از سوی همسرانشان کنترل میشود. فاطمه سه سالی است که ازدواج کرده است و میگوید:« به نظر من بدن زنان متعلق به آنها نیست. زمانی که نوجوان هستی به تو میگویند که شالی بزرگ را روی سینه خود بیانداز تا بدنت مشخص نشود. دائم به مانتو و موهایت گیر میدهند، من هیچ گاه حق نداشتم که لباسی را که دوست داشتم بپوشم. بعد از ازدواجم همسرم مدام میگوید که چه چیزی بپوشم و چه لباسی برای من مناسب است.
شرایط زندگی بهتر در ایران باعث شده است که سطح زندگی اجتماعی مهاجرانی که از سالها پیش به ایران آمدهاند تغییر کند و ارزشهای آنها دچار تغییراتی شود. تغییر پوشش نسل جدید دختران مهاجر یکی از این تغییرات است. نسل جدید دختران افغان تلاش می کنند وارد اجتماع شوند و تحصیلات عالی خود را به پایان برسانند و با حق و حقوق خود آشنا شوند. انها کم کم برای داشتن حقوق اولیه خود مبارزه کنند و تلاش می کنند همانند مادران خود مطیع و فرمانبردار مردان خانواده نباشند. هرچند قدرت مردسالار هنوز روی بدن و پوشش نسل جدید کنترل دارد اما همین قدم های کوچک روزنه ی امیدی است برای به دست آوردن حقوق بیشتر زنان مهاجر ساکن در ایران .