آیا درعربستان فمینیسم وجود دارد؟

ژاکلین حوزا/ برگردان مریم رحمانی

دیگری: استفاده از کلمه فمینیسم ممکن است در تلاش برای توصیف جنبش زنان در عربستان به دلیل عوامل تاریخی و اجتماعی مرتبط با جنبش فمینیستی مشکل‌ساز باشد. فمینیسم جنبشی که خارج از زمینه و گفتمان غربی گسترش یافت بنابراین ممکن است به‌درستی آنچه در عربستان سعودی در حال انجام است در چارچوب فمینیسم نگنجد. مقایسه بین جنبش‌های زنان در عربستان سعودی و جنبش فمینیسم غربی تفاوت‌های مهمی مانند گفتمان و نحوه فعالیت را آشکار می‌کند؛ بنابراین هدف این تحقیق به چالش کشیدن این دیدگاه است که زنان سعودی فاقد عاملیت هستند. زنان عربستان دنبال کشف راه‌هایی است به جامعه خود شکل جدیدی دهند و سیستم‌های ظالمانه در فرهنگ و جهان‌بینی خودشان به چالش بکشند. این تحقیق به این مسئله می‌پردازد که چرا تئوری فمینیسم نظریه‌ای نیست ایده آل و مطمئناً تنها سیستمی نیست که بتواند سیستم‌های ظالمانه در جوامع غیرعربی ازجمله عربستان سعودی را درک کند. علاوه بر این، این تحقیق راه‌های زنان عربستانی را برای تغییر توصیف، تجزیه‌وتحلیل می‌کند. زنان در تلاش‌اند تا دیدگاه‌های خود را دربارۀ عدالت تعریف کنند و جنبش زنان را در داخل جامعه ایجاد کنند.

برای درک بهتر، مهم این است که ابتدا تاریخچه فمینیسم را ترسیم کنیم. ریشه‌های این جنبش، همان‌طور که ژوئن هانام توضیح می‌دهد، به اواسط قرن هجدهم هنگامی‌که ایده‌های روشنگری و انقلاب فرانسه زنان سفیدپوست تحصیل‌کرده را وادار کرد که نقش و جایگاه خود را در جوامع غربی زیر سؤال ببرند، برمی‌گردد. زنان می‌خواستند از همان حقوق و امتیازات مردان سفید برخوردار شوند. در آن زمان آن‌ها قادر به حضور در سالن‌ها و محافل بحث و گفتگو که در آن‌ها می‌توانستند به بحث‌های برانگیزاننده بپردازند، اما درنهایت آن‌ها از جنبش‌های بزرگ‌تری که در جوامع آن‌ها اتفاق می‌افتاد کنار گذاشته می‌شدند.

اگرچه این نهادهای اجتماعی تغییرات ملموس فوری در نقش و جایگاه زنان ‏نداشتند و همچنان نهادهای رسمی با قواعد قبلی به‌طورکلی اداره می‌شوند اما ‏زنان توانستند مثلاً برای تحصیل از آن استفاده کنند و نظریه‌های جدیدی درباره ‏عدالت و برابری با شرایط خودشان و آینده‌ای متفاوت را نظریه‌پردازی ‏کنند. زنان جنبش‌های ضد نژادپرستی که بر عدالت همه‌گیر و دیدگاه‌های ‏برابری متمرکز بودند را همراهی می‌کردند.‏

علیرغم این همسویی‌ها، یک ویژگی مهم فمینیسم شامل قرارگیری جنسیت در مرکز تلاش برای برابری است درحالی‌که غالباً از قومیت، نژاد، مذهب، عوامل فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی غفلت می‌ورزد. وزن دادن به جنسیت بیش از عوامل دیگر برای زنان غیرغربی {اینجا منظور باید زنان سفیدپوست اروپایی و آمریکایی باشد نه همه زنان غربی که شامل مهاجران از کشورهای دیگر هم هست} مشکل‌ساز شد چراکه آن‌ها با سطوح مختلف تبعیض { مثل نژاد، مذهب…} درگیر بودند و نمی‌توانستند تبعیض و نابرابری را صرفاً به جنیست تقلیل دهند.

فمینیسم نسبت به مردسالاری واکنش نشان می‌دهد. بسیاری از متفکران غیر غربی به این محدودیت‌ها توجه کرده و درصدد ایجاد نظریه‌های جدید بودند. فضاهایی خارج از فمینیسم سنتی برای مبارزه با نابرابری‌ها. یک استراتژی شامل ایجاد نسخه‌های جدید، مانند فمینیسم پسااستعماری، فمینیسم اسلامی و زن‌گرایی است. این مکاتب فکری در تلاش‌اند تا نظریه‌های فمینیستی را متناسب کنند و نظریه‌هایی به وجود آورند که  با جنبه‌های مختلف زندگی، مانند دین و فرهنگ در تعارض نباشند. ظهور تئوری‌ها جدید نشان می‌دهد که زنان چگونه با محدودیت‌های فمینیسم سنتی با ایجاد نظریه‌های جدید واکنش نشان می‌دهند.

هانام می‌نویسد: «نگرانی‌های زنان در بخش‌های دیگر جهان – برای آب تمیز، غذای مناسب و دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی – یا به حاشیه رانده می‌شوند یا به‌نوعی» کمتر فمینیستی «دیده می‌شود.»

این مکاتب فکری در تلاش‌اند تا نظریه‌های فمینیستی را گسترش دهند و نظریه‌ها با جنبه‌های مختلف زندگی، مانند دین و فرهنگ را پیوند بزنند. ظهور تئوری‌ها فمینیستی جدید نشان می‌دهد که چگونه زنان با خلق بیشتر به محدودیت‌های فمینیسم سنتی واکنش نشان می‌دهند با گسترش بیشتر جنبش‌ها

زن گرایی، جنبشی زنانه است که توسط زنان سیاه‌پوست شکل‌گرفته که در محافل فمینیستی سنتی احساس بی‌صدایی احساس می‌کردند. دوروتی تسوروتا دراین‌باره می‌گوید: «زن‌گرایی از انواع مختلف به‌طور چشمگیری حمایت می‌کند ارزش تعیین سرنوشت که شامل شیوه‌هایی برای نامیدن خود (تعیین هویت) و اعتمادبه‌نفس است.

فمینیسم اسلامی، نسخه‌ای گسترده در واکنش به مدل غربی فمینیسم بوده است. هنگامی‌که جنبش فمینیستی غربی در کشورهای مسلمان گسترش یافت بسیاری از مسلمانان با زیربنای استعماری و سکولاری آن دست‌وپنجه نرم ‌کردند. در آن زمان کشورهای مسلمان یا در تلاش برای به دست آوردن استقلال از کشورهای استعمارگر بودند یا از کشور استعماری در حال فاصله گرفتن.

علی‌رغم این تنش‌ها، فمینیسم در کشورهای مسلمان با دو مدل جداگانه گسترش یافت یکی فمینیسم سکولار بود که در ‏زنان طبقه متوسط مسلمان که با اروپا پیوندهای دیگری داشتند شکل گرفت و دیگری ‏فمینیسم اسلامی که البته تا دهه ۱۹۹۰ به این اسم به ساخته نشده بود ولی زنان مسلمان ‏سعی داشتند گفتمان و عملکرد فمینیستی را با آموزه‌های اسلام همراه کنند. ‏باداران به این نکته اشاره می‌کند که فمینیسم ‏سکولار یا اسلامی هیچ‌یک صلب نبوده‌اند و زنان ‏به‌طور کامل درون یک دسته به‌طور کامل قرار ‏نمی‌گیرند.‏

زنان مسلمان به فمینیسم اسلامی به این دلیل روی‌آوردن که فمینیسم فردگرا و غربی در اکثریت جوامع اسلامی مورد قبول قرار نمی‌گرفت. همچنین در برابر فمینیسم غربی با رنگ و بوی استعماری نسخه فمینیسم اسلامی مشروعیتی بر اساس آموزه‌های اسلامی به دست آورد و به زنان کمک کرد که مطابق با فرهنگ و دین خود با نابرابری مبارزه کنند. به دلیل مرکزیت دین در زندگی در کشورهای مسلمان سازگاری قوانین با آن از اهمیت برخورداراست. نورا سعد نویسنده عربستانی معتقد است اسلام قبل از غرب زنان را آزادکرده است. این نگاه توسط دیگر نویسندگان زن سعودی به میزان کمتری منعکس می‌شود زنان عربستانی در عین اینکه به میراث اسلامی و سعودی خود افتخار می‌کنند و می‌خواهند که جنبش آنان به سمت برابری هم باشد.

طبق سالنامه آماری سال ۲۰۱۶ که توسط اداره کل آمار در پادشاهی سعودی منتشرشده است، جمعیت عربستان سعودی تقریباً سی‌ودو میلیون نفر است که از این میزان ۲۰ میلیون دارای شهروندی سعودی هستند. عربستان سعودی پیرو قوانین اسلامی، شرع و کدهای سکولار است. اسلام دین رسمی است و غیرمسلمانان ممکن است تابعیت نگیرند. در عربستان سعودی بر تفکیک جنسیتی نظارت می‌شود و این قانون از طریق بدنه پلیس مذهبی اعمال می‌شود. این امر منجر به ایجاد مناطق جداگانه‌ای برای خانواده‌ها شده است، زنان و مردان مجرد در بخش‌های عمومی و خصوصی از هم جداشده‌اند. هیچ‌گونه اختلاطی بین دو جنس وجود ندارد و در رستوران‌ها، مراکز خرید، جشن‌ها و حتی در خانواده‌ها این قسمت‌ها از هم جداشده‌اند. زنان باید عبا یا حجاب و نقاب داشته باشند، البته این لباس‌ها را در فضاهای مخصوص زنان ممکن است بردارند.

وقتی درباره جنبش زنان در عربستان سعودی صحبت می‌شود باید درک کنیم که این جنبش به معنی اقدامات هماهنگ یا فهمی که از جنبش داریم نیست چراکه درواقع، اعتراض‌ها و جنبش‌های سیاسی سازمان‌یافته در پادشاهی سعودی غیرقانونی است. زنانی که در پروژه‌های قدرت‌یابی درگیر هستند ممکن است این کار را با عنوان جنبش زنان یا تلاش آگاهانه برای تغییر وضعیت زنان عنوان نکنند. با این اوصاف، صرف‌نظر از اینکه فرد در مورد این تلاش‌ها چگونه فکر می‌کند، این تلاش‌ها برای لغو ممنوعیت رانندگی برای زنان خودش را نشان داد.

مدافعه‌گری آنلاین

فناوری دیجیتال فرصت‌های بی‌سابقه‌ای را برای تبادل ایده بین زنان سعودی فراهم کرده است. هلا گوتال و مگدالنا کارولاک معتقدند به دلیل غیر جنسیتی بودن، اینترنت فضایی را ایجاد می‌کند که زنان از دسترسی برابر برخوردار هستند و توانایی آن رادارند از طریق روش‌هایی که در خارج از دنیای مجازی امکان‌پذیر نیست، به بحث‌هایی در حوزه عمومی کمک کنند.

زنان ۵۰ درصد وبلاگ نویس‌های عربستان را تشکیل می‌دهند. این نوآوری به مشارکت کامل زنان در فضای مجازی و شکل دادن به حوزه عمومی جدید کمک کرده است و توانایی آن‌ها را در نوعی نفوذ در جامعه افزایش داده است؛ بنابراین زنان در حال تبدیل‌شدن به عامل تغییر در پادشاهی هستند. وبلاگ‌هایی مانند شب سعودی، سعودیات، وبلاگ زن سعودی و کارزار women2drive نمونه‌هایی از زنان وبلاگ‌نویس هستند که تلاش می‌کنند تا وضعیت خود را در جامعه سعودی تغییر دهند. برخی معتقدند جهانی‌شدن باعث شده است زنان سعودی نقش‌های سنتی که رژیم‌های سیاسی آن‌ها را تعریف کرده کمتر بپذیرند. در بحث‌های آنلاین این مسئله مطرح می‌شود که برخی از زنان سعودی همچنان تلاش می‌کنند تا انتظارات فرهنگی محافظه‌کار در جامعه را برآورده کنند درحالی‌که مشتاق تحصیل و کار کردن هستند.

کار و کارآفرینی

بسیاری از زنان از طریق کانال‌های مرسوم، مانند اشتغال در بخش‌های دولتی و خصوصی فکر می‌کنند می‌توانند به قدرت برسند. تعداد زنان شاغل در عربستان سعودی رو به افزایش است. این میزان از ۵.۴٪ در سال ۱۹۹۲ به ۱۴.۴٪ در سال ۲۰۰۷ افزایش‌یافته است که بیشترین افراد شاغل در این کشور هستند. بیشترین کارکنان در حوزه آموزش‌وپرورش هستند و در ادارات دولتی. درصد کمتری از زنان نیز در بخش خصوصی، به‌ویژه درزمینۀ های مالی، خدمات بازرگانی، ساخت‌وساز، تولید و خرده‌فروشی کار می‌کنند. بسیاری از کارآفرینان زن تأیید می‌کنند که حمایت شدیدی از خانواده خود دریافت می‌کنند. این مسئله نشان می‌دهد که زنان به کار کردن در مشاغل سنتی که مخصوص زنان تعریف‌شده‌اند ادامه می‌دهند برای اینکه فرم‌های جدید قدرت‌یابی را به وجود آورند.

این زنان هنوز هم با چالش‌های زیادی روبرو هستند، به‌خصوص چالش‌های مربوط به مقررات دولتی و موانع فرهنگی. برای مثال برخی از کارآفرینان گزارش می‌دهند که آن‌ها دریافتن کارمندان محلی مشکل‌دارند. در برخی از شهرها یکی از چالش‌ها پیدا کردن یک مرد تاجر به‌عنوان ضامن است اما به نظر می‌رسد موانع رفته‌رفته برطرف می‌شوند.

یک مطالعه نشان می‌دهد که تغییر نگرش به کار زنان به سن بستگی دارد نگرش‌های سنتی در بین افراد مسن بیشتر است اما به‌تدریج نسل‌های جدید نگرش برابری طلب تری مبتنی بر جامعه‌پذیری جنسیتی لیبرال را جایگزین نگرش‌های سنتی می‌کنند. این تغییر می‌تواند برای زنان سعودی پیامد بزرگی در جایگاه شغلی داشته باشد و تعداد زنان شاغل افزایش یابد و حضور آن‌ها در نیروی کار فرصت قدرت‌یابی به آن‌ها بدهد.

 فعالیت جمعی

می الدباغ معتقد است که چشم‌انداز کلی برای فعالیت مستقل بسیار زیاد است بااین‌وجود، وی روش‌های مختلفی را در این زمینه توصیف کرد که زنان سعودی به دنبال شکل‌دهی جامعه خود هستند. الدباع فعالیت سیاسی زنان در عربستان را به چهار دسته تقسیم می‌کند، فمینیسم لیبرال، فمینیسم اسلامی، فعالیت مبتنی بر حقوق وزنان محافظه‌کار. مشخص است که این گروه‌ها دیدگاه و تعاریف مختلفی از برنامه‌های تغییر اجتماعی دارند اما داشتن برنامه تغییر بین همه این گروه‌ها وجود دارد.

گروه‌های لیبرال نقش بیشتری برای زنان در زندگی روزمره می‌خواهند درحالی‌که بنا به گفته الدباغ گروه‌های مبتنی بر حقوق، بر بهبود وضعیت زندانیان متمرکزند. فمینیست‌های اسلامی قرائت تجدیدنظرطلبانه‌ای از متون اسلامی را ارائه می‌دهند و سعی می‌کنند آموزه‌های اسلامی را در مورد زنان تغییر دهند. گروه محافظه‌کار نیز سازمان ملل و سایر نهادهای فراملیتی را که حاکمیت دولت عربستان را به چالش می‌کشند، موردانتقاد قرار می‌دهند.

این زنان ایده‌های متفاوتی درباره جامعه ایده‌‌آل و ساختن آن دارند اما به نظر می‌رسد همه آن‌ها به مسائل اجتماعی علاقه‌مند هستند و سخت کار می‌کنند تا بر جامعه تأثیر بگذارند.

یکی دیگر از ویژگی‌های مشترک بین این گروه‌ها اجتناب از برچسب «فمینیست» است. الدباغ می‌گوید: اکثر گروه‌ها با یک برنامه خاص فمینیستی کار نمی‌کنند یا بر روی آن توافق ندارند. فمینیسم که در عربی نسویه معادل آن است به‌طور گسترده استفاده نمی‌شود.

بسیاری از زنان سعودی ترجیح می‌دهند از اصطلاح زن‌گرایی یا زن استفاده کنند؛ که احساسات مشابهی را در جنبش زن‌گرایی {سیاه‌پوستان از این کلمه استفاده می‌کنند} در ایالات‌متحده منعکس می‌کند. این اجتناب از این امر نشان می‌دهد که زنان سعودی علاقه کمی به فمینیسم غربی دارند.

سرکشی روزمره

بسیاری از زنان عربستان عاملیتشان را با شکستن قواعد لباس پوشیدن نشان می‌دهند؛ درحالی‌که همچنان به قواعد دینی پایبند هستند. مثلاً حجاب برای پوشاندن بدن زن در اسلام است. زنان عرب به‌جای عبایی که صورتشان را هم بپوشاند از مانتوی بسیار بلند استفاده می‌کنند و همچنین از عبایی که پولک‌دوزی شده و نظایر آن‌که اغواکننده است { در اسلام حجاب برای پوشاندن بدن و منع جلب‌توجه است اما نویسنده به این مسئله دقت نکرده است که عبای پولک‌دوزی شده اگرچه تخلفی از مذهب است اما درنهایت زن را در موقعیت اغواکننده و فرودستی و همان جایگاهی که مردسالاری از او توقع دارد نگه می‌دارد هرچند که به‌نوعی تخلف از دستور پلیس شرعی است} درحالی‌که این سرکشی ساده به نظر می‌رسد اما در پی خود تغییراتی گسترده‌ای طی زمان به وجود می‌آورد.

زنان عربستان معتقدند این به چالش کشیدن اقتدار قوانین که در دانشگاه و فضای عمومی رخ می‌دهد جامعه را با چالش مواجه می‌کند. این تغییرات هرچند ظریف هستند اما این شکل از کنشگری به زنان عربستان اجازه داده است که با ترکیب مد جدید و سنت مذهبی عاملیت خود را نشان دهند.{ این مسئله از سوی فمینیست‌های غربی در مورد زنان ایرانی نیز مطرح می‌شود که مثلاً زنان با دست‌زدن به اعمال جراحی پلاستیک عاملیت خود را نشان می‌دهند. به نظر می‌رسد نه فمینیسم جریان اصلی نه فمینیسم پسا استعماری غربی هنوز درک درستی از وضعیت زنان در خاورمیانه ندارند.}

زنان در حال خلق فضاهای جدیدی برای کنش از طریق کانال‌های غیررسمی هستند که در آینده عاملیت زنان عربستان را در برابر محدودیت‌های اجتماعی نشان خواهد داد. اگرچه این‌ها ممکن است صرفاً رویکردهای فردی به نظر برسند، اما دارای ماهیت جمعی هستند. بیشتر زنان در عربستان رویکردهای فردی در قدرت‌یابی دارند هم از قوانین در همه‌جا سرپیچی کنند و هم با مجازات سنگینی به دلیل فردی بودن کنش شان مواجه نمی‌شوند و بیشتر موفق می‌شوند.

توصیف جنبش زنان عربستان در ذات خودش پروبلماتیک است

شواهد جمعی نشان می‌دهد که الگوهای تکرارشونده‌ای وجود دارند که منتهی به نتایجی در سطح کلان می‌شوند. این رویکرد به‌شدت تحت تأثیر مفهوم تخیل جامعه‌شناسی سی رایت میلز است. تخیل جامعه‌شناسی یعنی آگاهی از رابطه بین تجربه شخصی و جامعه گسترده‌تر. ازآنجایی‌که حرکت‌های مدنی در عربستان ممنوع هستند بنابراین حرکت‌های زنان در این کشور بیشتر فردی و مبتنی بر سرپیچی از قوانین است. حرکت آنان مبتنی بر قدرت‌یابی یا سایر اشکال فردی عاملیت است که اغلب ناخواسته در جامعه به هم می‌پیوندند. درحالی‌که این حرکات در جامعه صورت می‌گیرد به دلیل فردی بودن منجر به تغییرات قانونی نمی‌شود اما به تغییرات اجتماعی منجرمی شود و همچنین به‌تدریج به تغییر وضعیت و نقش‌های زنان می‌انجامد. مهم است به این نکته اشاره‌کنیم که این تغییرات به‌طورکلی فرهنگ، جامعه و قانون را رد نمی‌کند بلکه آن‌ها را به شیوه جدیدی می‌پذیرد. این روش می‌تواند به‌عنوان روشی که زنان کنش‌های خودشان را برای قدرت‌یابی مفهوم‌پردازی می‌کنند درک شود. حتی اگرچه آن‌ها ایده‌های خودشان را با مفاهیم غربی یا ترمونولوژی غربی بیان نکنند اما یک ناظر دقیق می‌تواند تشابهات جالبی را بین فمینیسم غربی و جنبش زنان در عربستان مشاهده کند.

زنان سعودی اکنون خودشان متون مذهبی را می‌خوانند و آن‌ها احکام دینی را در دودسته اختیاری و اجباری دسته‌بندی می‌کنند و تمایز بین آن‌ها می‌گذارند. آن‌ها اسلام یا فرهنگ عربستان را مورد سؤال قرار نمی‌دهند اما قرائت‌ها از اسلام را زیر سؤال می‌برند. بسیاری از زنان عربستان به ریشه‌های اسلامی و فرهنگ سنتی خانواده افتخار می‌کنند. یک زن عربستانی گفت که ما نیاز داریم که هویت خودمان را حفظ کنیم، من یک زن مسلمان سعودی هستم حتی زمانی که جین می‌پوشم. بسیاری از فمینیست‌های غربی ممکن است این دیدگاه را رد کنند چراکه تمایل دارند بین مذهب و ارزش‌های سنتی و مردسالاری ارتباط برقرار کنند. بسیاری نیز ممکن است فقدان فعالیت سیاسی را مسئله‌ساز تلقی کنند که سبب می‌شود جنبش زنان شکننده باشد و پیشرفت ملموسی نداشته باشد. در عربستان این‌گونه نیست جنبش غیرسیاسی زنان غالباً به جنبش‌های سیاسی منتهی می‌شوند حتی از طریق سرپیچی از قواعد لباس پوشیدن. زنان سعودی ضمن تلاش برای دستیابی به حقوق بیشتر، معمولاً مراقب فاصله گرفتن خود از فمینیسم غربی هستند. این موضع‌گیری در امریکا هم توسط زنان سیاه‌پوست به کار گرفته می‌شود آن‌ها خود را WOMEANIST به‌جای فمینیست می‌دانند. به نظر می‌رسد زنان سعودی به گفتمان فمینیسم استعماری اعتماد ندارند چراکه احساس می‌کنند تصویر درستی از آنان ارائه نمی‌دهد و آن‌ها را بی‌صدا و مطیع نشان می‌دهد. ازنظر فعالان زنان عربستان اهداف آنان برای قدرت‌یابی زنان با فمینیسم غربی همسو نیست. به‌طور مثال فمینیسم غربی تک‌جنسیتی بودن فضاهای مختلف را عامل تبعیض جنسیتی می‌دانند اما در عربستان بسیاری از زنان ترجیح می‌دهند در فضاهای منحصراً زنانه حضورداشته باشند. تفاوت اهداف فمینیسم جریان اصلی با اهداف زنان عربستان که به تفاوت فرهنگی و اجتماعی مربوط است سبب شده فمینیسم جریان اصلی درکی از اهداف زنان عربستان نداشته باشد.

نتیجه‌گیری

روش‌های بهبود وضعیت زنان سعودی از روش‌های غربی بسیار متفاوت است؛ اما این به این معنی نیست که کمتر مؤثر یا مهم است. رویکرد زنان سعودی باارزش‌های فرهنگی آن‌ها سازگار است درحالی‌که هنوز نابرابری‌های مربوط به جنسیت و سایر موارد را به چالش می‌کشند. به‌عنوان تفسیرهای جدید از فمینیسم و ​​روش‌های دقیق‌تر درک مفهوم عدالت تکامل پیدا می‌کند، مهم است که دوباره ریشه‌های فمینیسم را بفهمیم تا بدانیم چرا تعریف زنان از حقوق نیز باید گسترش یابد. تلاش‌های زنان سعودی بخشی از مبارزه برای ایجاد جوامع عادلانه‌تر است. حرکت آن‌ها ممکن است یک حرکت در معنای دقیق آن نباشد و روش‌های آن‌ها تفاوت چشمگیری با مدل‌های غربی داشته باشد، اما نباید تلاش‌های آن‌ها را بی‌معنی یا کمتر شایسته دانست.

منبع

?Is There Feminism in Saudi Arabia

Jacquelyn Hoza

Center for Gender, Sexualities, and Women’s Studies Research, University of Florida

Faculty mentor: Sarra Tlili, Department of Languages, Literatures, and Cultures

University of Florida | Journal of Undergraduate Research | Volume 20, Issue 2 | Winter 2018/2019