مصاحبه کننده: مریم رحمانی
دیگری: نمایش به صرف چای و گلوله به نویسندگی و کارگردانی یلدا منتظری ۲۷ آذرماه ۹۹ در جشنواره تأتر مقاومت به نمایش در آمد. این تأتر مانند سایر آثار جشنواره به دلیل محدودیت های کرونایی به شکل تله تأتر اکران شد. در این جشنواره تنها دو اثر لیلیت و به صرف چای و گلوله نگاه متفاوتی به جنگ داشتند. به بهانه اکران این اثر با یلدا منتظری دربارۀ به صرف گلوله وچای گفتگو کردیم. یلدا منتظری فارغ التحصیل کارشناسی حقوق و کارشناسی ارشد نمایش عروسکی است. او در کنار دیگر کارهای هنری و نویسندگی، سابقه برگزاری کارگاه های تأتر شورایی را در پرونده خویش دارد. از جمله تئاتر شورایی برای مهاجران افغانستانی با همکاری موسسه آپریشن مرسی،برگزاری کارگاه آموزشی تئاتر شورایی برای دانشجویان دانشکده بهزیستی تهران،برگزاری جلسات تئاتر شورایی برای زنان مبتلا به اعتیاد و کارتن خواب،برگزاری کارگاه آموزشی استندآپ کمدی برای دانشجویان دانشکده بهزیستی تهران. او همچنین برنده جایزه اول بین المللی جشنواره یاس برای پوستر فیلم جاده شهریار،برنده جایزه بهترین طراحی پوستر یوروپین لهستان برای فیلم پنج و برنده جایزه برگزیده طراحی پوستر هفدهمین جشنواره بین المللی تئاتر مقاومت است.
دیگری: یلدا جان انگیزه ات از نوشتن و کارگردانی اثر بِه صرف چای و گلوله چی بود و چرا سراغ این موضوع رفتی ؟
جنگ به عنوان یک مفهوم کاملا عینی که همیشه حضور پر رنگ خودش را در زندگی مردم خاورمیانه به تصویر کشیده دغدغه خیلی از هنرمندها بوده و هست که اگر مستقیما به آن نپرداخته اند در پس پشت ذهنشان همیشه تصوری از جنگ برای یک روزی از روزها وجود داشته، یک روز که شاید آن تصور به عینیت در بیاید در قالب تصاویر، اشیاء، موسیقی یا کلمات… در نمایش به صرف چای و گلوله من سعی کردم با رویکرد روانشناختی به سراغ جنگ بروم، برای من در این اثر آغاز کننده جنگ اهمیتی نداشت، دغدغه من چگونگی پایان دادن به آن بود و اینکه در جریان جنگ هر دو طرف ماجرا از صدماتش بی بهره نیستند و بیشترین جراحات متعلق به افرادی است که در جریان جنگ تصمیم گیرنده نبودند، سربازهایی که به زور به جنگ فرستاده شدند، خانواده ها و وابستگانشان… من سعی کردم در اجرا، خوانش متفاوتی از متن داشته باشم، حضور عینی یک زن به عنوان صحنه گردان علیرغم در حاشیه بودنش به عنوان یک یاد و خاطره که در متن بیشتر به این شکل به آن پرداخته شده بود باعث شد یک صدای زنانه غالب در طول نمایش شبیه به تلنگری مدام ذهن مخاطب را به چالش بکشد…
- برای من مخاطب اینکه دو طرف جنگ رو نشون دادی خیلی جالب بود و اثر نشون میداد چطور جنگ برنده نداره و هردو طرف با چه مسایلی درگیر میشن حضور زن در تاتری درباره جنگ که زنان تو خط مقدم نیستند اما از اثارش درامان نیستند قطعا بسیار موثر بود، حالا چرا این زن بِه نوعی نقطه اتصال هردو طرف جنگ بود؟
زن نمایش به صرف چای گلوله در متن بیشتر به صورت یاد و خاطره ای است که از زبان کاراکترها به تصویر کشیده میشود اما در اجرا به عینیت می رسد و در واقع به شکل صدایی غالب صحنه را به دست می گیرد، زن این اثر انسانی است مملو از جراحات ناشی از جنگ در جایگاه همسر رزمنده ایرانی او مردی را که عاشقانه دوست می داشته در جنگ از دست داده فرزند پسری دارد که یادآور عشقش است و تحفه جنگ برای او ازدواجی است از سر اجبار با همرزم همسرش، لیلا در جایگاه همسر سرباز عراقی زنی است که همسرش به اجبار به جنگ فرستاده شده، این زن طبق اصول قبیله ای مورد غضب واقع شده چرا که اولا همسرش را خائن به کشور می دانند و دوما فرزندی که به دنیا میاورد دختر است ، دختری که نمی تواند فخر قبیله باشد نمی تواند به جنگ برود و نباید اصلا وجود داشته باشد پس بعد از مرگ لیلا بدون حضور پدر در خردسالی به همسری پیرمردی در می آید در حالیکه بعد از بازگشت پدرش دیگر اجازه ارتباط با او را ندارد… زن در اجرای نمایش من از ذهن کاراکترها بیرون می آید و به دو بخش تقسیم میشود از طرفی ذهن پریشان شخصیت ها را به تصویر می کشد و به نظر زندانبانی می آید که کاراکترها را در بند افکارشان شکنجه می دهد و از طرف دیگر زنی است که مادر، همسر و فرزند مردی بوده که او را به جنگ مرتبط می کند و در ذهن جنگزده شخصیت ها گیر افتاده است و عذاب می کشد…
- درجابی از تاتر که صحبت از بلایی هست که عراقی ها ممکنه سر لیلا بیارن سربسته گذشتی دلیل خاصی داشت یا وجود سانسور بود …؟
البته که اجرا برای جشنواره آن هم جشنواره دفاع مقدس که نگرشش نسبت به جنگ از منظر تقدس و مجاهدت است محدودیت هایی را برای اجرا ایجاد می کند و نمایش ما هم به شیوه های مختلف چه در متن اصلی و چه در کارگردانی و اجرا و حتی در پخش در فضای مجازی از تیغ سانسور در امان نبوده… اما من فکر می کنم با تمام این احوالات ما هنرمندان زیادی را داریم که محدودیت ها را به موقعیت بدل کرده اند و همچنان در محیطی که عموما حضور تیغ بُرنده سانسورچی ها در آن احساس میشود کار می کنند…
- چندماه تمرین و کار زمان برد در انتخاب بازیگران برای این اثر چه مواردی و لحاظ کردی؟
نمایشنامه متعلق به حدود شش سال پیش است که نوشتنش تقریبا چهار ماه طول کشید اما تمرینات ما برای اجرای جشنواره بود و به خاطر محدودیت زمان و جریان کرونا ما مجبور بودیم دریک بازه زمانی کوتاه نمایش را جمع کنیم … تعداد جلسات تمرین گروه برای اجرا کمتر از ۲۰ جلسه بود که من معتقدم در صورت داشتن زمان بیشتر و نبودن یک سری محدودیت ها از طرف جشنواره، اجرای متفاوت تری روی صحنه می رفت.
- مسایل که زنان کارگردان باهاش مواجه هستند چه در این جشنواره چه در فضای تاتر ایران چه هست ؟
در محیطی که ما زندگی میکنیم شاید پیشترها می شد مسایلی را که بر زنان هنرمند هموار بود متفاوت تر و سخت تر در نظر گرفت، اما در این دوره و با شرایط موجود من معتقدم در فضاهای هنری کشور ما مشکلات و معضلاتی که هنرمندان با آن دست و پنجه نرم می کنند فارغ از مسایل جنسیتی و تقریبا جمعی و مشترک است کما اینکه بارها و بارها دیدم، شنیدم و برای خود من اتفاق افتاده که در جایگاه یک زن با رفتاری نامتعارف از رفتار انسانی و دور از انتظار روبرو شوم اما تصور من این است که این رفتارها مختص یا برآمده از جامعه هنری نیست و در واقع باز می گردد به نوع نگرش فرهنگی جامعه و تاثیرش بر تمامی محیط ها و اقشار…