غزال مرادی
دیگری: مرام المصری زادۀ ۱۹۶۲ شاعر و نویسنده سوری و ساکن فرانسه استکه در فاصلۀ سالهای بین ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۳ هفت مجموعه شعر منتشر کرده. از او دو مجموعه شعر چون گناهی آویخته در تو و «آزادی عریان میآید» به فارسی برگردانده شده است که شعرهایی این دو مجموعه به ترتیب عاشقانه و اجتماعی هستند. یکی از ویژگیهای شعر مرام المصری سادگی و درعینحال حفظ اندیشههای ژرف در آن است و باید گفت که او از مثلت اندیشه خیال و عاطفه به نسبتهای متناسبی استفاده میکند.
«رد تو را دنبال میکند، سایهام
قدمبهقدم که میروی
قدمبهقدم که بازمیآیی
چون گناهی
در تو آویختهام
بی آرزوی رستگاری» (المصری ۱۳۹۳, ۲۳)
از دیدگاه بارت روایتهای جهان بیشمارند و شعرهای المصری را میتوان یکی از روایتهای این جهان دانست او از میان انواع ادبـی مختلف شعر را انتخاب کرده است. شعر روایی مجموعهای از وقایع را از طریق کنش و گفتگو ارائه میدهد. المصری در مجموعه چون گناهی آویخته در تو از شگرد روایت بهخوبی بهره برده است. لازم به ذکر است این شگرد افزون بر این کتاب در مجموعه شعر آزادی عریان میآید نیز بهوفور استفادهشده.
«زن گفت: یک دیوار باقیمانده است
با اثرانگشتانی سیاه
و سایههایی
که به مراقبت نیاز دارند
تنها دیوارهایند
که سر جای خود میمانند
اما
نه
انگار میخواهند خم شوند سمت من» (المصری ۱۳۹۳, ۴۲)
در بیشتر موارد، شعرهای روایی فقط یک گوینده (راوی) دارند که کل داستان را از ابتدا تا انتها بیان میکند. بهعنوانمثال، کلاغ ادگار آلنپو توسط مردی داغدار روایت میشود که در طول ۱۸ مصراع، تقابل اسرارآمیز خود را با یک کلاغ و هبوط خود را با ناامیدی توصیف میکند. ژنت معتقد است که در هر اثر روایی دو جنبه متمایز زاویه دید ممکن است از طریق یک فرد واحد و یا همزمان از طریق چندین راوی و مشاهدهگر نمود یابد و مرام المصری نیز در بیشتر شعرهایش (حدود هفتاد درصد از شعرهای این مجموعه) از راوی اولشخص استفاده میکند. در این مجموعه حتی دیالوگ هم در شعرها هست. گفتگوهایی که شعر را از گزارههای وصفی به گزارههای فعلی تغییر میدهد و مخاطب را با خود همراه میکند.
« خواهش میکنم
بیا
قهوهای سفارش دادهام
و از ترس آنکه مبادا دیر برسم
کیف پولم را جاگذاشتهام » (المصری ۱۳۹۳, ۲۹)
شعرهای مرام المصری دارای نگاهی زنانه هستند او عشق را زاویه دید یک زن بیان میکند و بهصراحت از احساسات زنانه صحبت میکند البته با بیانی ساده ولی ژرف و همین نگاه ژرف است که به شعرهای او جلوه متفاوتی میبخشد.
« در میزنند
کیست؟
گردوخاک تنهاییام را جارو میزنم زیر فرش
لبخندی بر صورتم میگذارم
و در را باز میکنم» (المصری ۱۳۹۳, ۱۹)
هلن سیکسو شعر را تنها زبانی میداند که میتواند زنانه باشد. ازنقطهنظر او ازآنجاییکه زبانِ شعر گسسته است و بههمپیوسته نیست میتواند شکسته شده و علیه نظام مردسالار طغیان کند. با همۀ اینها شعر زنان میتواند بهعنوان زبانی جدا برای بیان تنِ زنانه به کار رود. شعر میتواند نمادی از تن زنانه باشد که ساختارها را بههمریخته است. المصری از نگاهی زنانه از عشق میگوید و شاید همانند غاده السمان و دیگر شاعران شعر نوعرب بهخوبی میتواند ساختارهای مردسالار را کنار زده و خود به بیان احساسات بپردازد .
«ترکم میکنی
پس چه کسی خواهد دید مرا
در حریر عریانیام
حریری که در آن
زیبایی راستینم
پیداست» (المصری ۱۳۹۳, ۲۳)
یک شعر روایی از دو مرحله عبور میکند. تبدیل عینیت نشانهها به ذهنیت شاعر و تبدیل ذهنیت شاعر به عینیت مورد فهم برای مخاطب عینیت دوم که از دو صافی ذهنیت شاعر و ذهنیت مخاطب گذشته است. اگرچه میتواند هیچ ارتباطی با عینیت اول نداشته باشد. بنابراین برای ایجاد یک رابطه دوسویه میان گوینده و مخاطب، انتخاب نشانهها و میزان تأویلپذیری آنها، بیشترین اهمیت را دارد و این راز موفقیت و جاودانگی بعضی روایتهاست.
«برای جیره روزانهام به من عشق بده
و قلب غمگینم را سنگین نکن
حتی با ذرهای کوچک
لمسم کن
و گل سرخ را از من دریغ مدار
بر خطاهای من چشم ببند
و رسولانت را بفرست
پیش از آن پا به جهان من بگذار» (المصری ۱۳۹۳, ۷۳)
یکی از موضوعات مهم دیگر در روایت محورهای جانشینی و همنشینی است که شاعر این دور محور را برای قوام روایت خود درست به کار گرفته است مانند نمونه زیر
«ازآنجاکه بین ما
سوپ گرمی نیست برای خوردن
و کلماتی ولرم برای تکرار» (المصری ۱۳۹۳, ۷۵)
یکی از مهمترین ویژگیهای شعر عرب معاصر کاربرد رمز یا نماد در شعرها در بیان دردهای جامعه است و از این طریق شاعران چشمان خود را به آفاق وسیع انسانیت گشودهاند(شفیعی کدکنی ۱۳۸۷) که البته این رمزگان در شعر مرام المصری بهسادگی بیان میشود و زبان را در سطحی قرار میدهد که بتواند خود را از صناعتها و آرایههای بی کاربرد رها نماید.
« خوشا شکمت
که پرشده از ترسها و آرزوها
خوشا به حال تن متلاشیشده و سیمای پژمردهات
دهانت که از آن آب و صدا میچکد
انگشتهایت
که مینویسد و پاک میکند
که میسازند و ویران میکنند
خوشا به حال شورها و دردهایت
خوشا پوچیات» (المصری ۱۳۹۳, ۵۹)
مرام المصری شاعری است که شعر را تعادل یا مقیاسی برای تکامل و تحول میداند که لطافت یک روح نوازشگر برای بیداری قلب و روح است و خود توانسته در این مجموعه شعر تصاویری از عشق را بابیانی ساده و بیتکلف بسازد و ضمن ایجاد همدلی با مخاطب قلب و روح مخاطب را نوازش کند.
منابع
المصری، مرام. چون گناهی آویخته در تو. با ترجمه سیدمحمد مرکبیان. تهران: چشمه، ۱۳۹۳.
شفیعی کدکنی، محمدرضا. شعر معاصر عرب. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۷.