مریم نورائی نژاد
دیگری: خواندن کتاب «زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» روش خوبی برای تامل در روند شکل گیری و تثبیت اندیشه سیاسی غرب، است. سوزان مولر آکین با استدلالهای روشمندی توانسته روند شکلگیری و تثبیت اندیشه سیاسی غرب را تحلیل کند. به عبارتی روشن آکین در کتاب خود به این موضوع میپردازد که تقریباً همه فلاسفه سیاسی، زن را نابرابر با مرد دانسته اند و او را از هر نقش و مسئولیتی در زندگی اجتماعی کنار گذاشته اند.
فرض آکین این است که کنار گذاشتن زنان از زندگی اجتماعی با اندیشه «کارکردگرایی»[۱] توجیه شده است. با این اعتقاد که کارکرد طبیعی زن در جامعه زاد و پرورش کودکان است و کارکرد مردان تجارت. او در توضیح این دیدگاه خود بر رابطه نقش خانوادگی زنان و نقش سیاسی مردان متمرکز است و معتقد است که فهم دیدگاه فلاسفه غرب در حذف تقریباً متفق القول زنان از سیاست، بدون درک نگرش آنها نسبت به زندگیِ خانوادگی و رابطۀ خانواده با سیاست غیرممکن است.
علاوه بر تحلیل متنیِ آثار فیلسوفان برجسته، آکین پرسش مهمی را مطرح میکند، اینکه «آیا سنت موجود در فلسفه سیاسی تحمل میکند که زن موضوع اصلی آن باشد؛ اگر خیر، چرا؟» (ص، ۴). پاسخ او این است که خیر نمیتواند، زیرا این سنت عمیقاً به تمایز بین کارکردهای زن و مرد تکیه داشته و این بیانگر آن است که نابرابری طبیعی بین مردان و زنان رکن بسیار مهم برخی از برجستهترین آثار مربوط به نظریۀ سیاسی غرب است.
کتاب «زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» غرب پایه و اساس پایان نامه دکتری آکین بوده و دربردارنده بسیاری از روشنگریهایی است که به عنوان قواعد و تئوری فلسفه سیاسی مطرح است. بررسی ها و تحقیقات آکین در مورد زن فراتر از فرضیه های فلاسفه کهن غربی مانند ارسطو است که معتقد بود بنا بر طبیعت، مشارکت زنان در امور سیاسی نامشروع و نامناسب است. او در واقع در این کتاب سعی کرده به بازنگری کامل در مورد حقوق زنان از طریق دانستن از دیدگاه فلاسفه کمک کند.
دیدگاههای آکین سه محور اصلی دارد: ۱) بنابر سنت دیرین غرب، بیشتر فلاسفه سیاسی حقوق زنان را به طور کلی نادیده گرفته اند. بدیهی است که زنان بدون ابطال این عقاید ارتجاعی نمی توانند به برابری حقوق در زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی اخلاقی دست یابند. ۲) در حالیکه اکثر فیلسوفان با دیدگاههای عموماً کارکردگرایانه برای زنان، نقشی به جز تولید مثل و کارخانگی در نظر نگرفته اند باید نسبت به آنچه در خانواده می گذرد هوشیار بود؛ بنابراین او نسبت به تقسیم و جداسازی جنسیتی امور خانگی هشدار داده و بر این باور است که وقتی کودکان در خانواده باور کنند که این نقشها به شکل عادی الزامی هستند، همین نقشهای جنسیتی، استقلال سیاسی زنان را با کاهش ارزش منصفانه حقوق آنان مواجه کرده و این جامعه پذیری در حوزه خصوصی، بر فرصتهای زندگی زنان در حوزه عمومی تاثیر می گذارد. ۳) او بر این باور است که نظریات فلاسفه از یک چشم انداز مذکر؛ نهاد خانواده را نهادی عادلانه میداند در حالی که در واقع اینطور نیست و دقیقاً همین نهاد خانواده است که نابرابری جنسیتی را ابتدا در کودکان و به تبع آن در جامعه نهادینه می کند چرا که کودکان ارزشها و دیدگاههای خود را از همین ساز و کار جنسگرای خانواده کسب می کنند.
سوزان مولر آکین فمینیست لیبرالی است که در نیوزیلند متولد شد و درجه کارشناسی خود در فلسفه را در سال ۱۹۷۰ از آکسفورد گرفت. در سال ۱۹۷۵ فارغ التحصیل دکتری فلسفه از هاروارد شد و قبل از رسیدن به درجه استادی در سال ۱۹۹۰ و در دانشگاه استنفورد، به تدریس فلسفه در دانشگاههای دیگر آمریکا پرداخت و در سال ۲۰۰۴ با مرگ طبیعی در خانه خود درگذشت. علاوه بر مقالات متعدد فلسفی در خصوص مفهوم عدالت، به انجام پروژههای تحقیقاتی در خصوص زنان اقلیت و چند فرهنگگرایی نیز پرداخته است. او در روزهای پایانی عمرش روی موضوع بی عدالتی اقتصادی جنسیتی در جهان متمرکز شد و بازدید از زاغه های هند تاثیر عمیقی بر روی دیدگاههایش داشت. به طور مشخص منتقد اصلی سیاستهای بانک جهانی بود و همیشه تاکید داشت که در زمینه جنسیت، توسعه و حقوق بشر این سیاستهای جهانی هستند که فرصتهای جدید را برای اغنیا فراهم کرده و به همان نسبت عرصه را بر گروههای آسیب پذیری مثل زنان و کودکان تنگ تر می کنند.
آکین علاوه بر این کتاب، «عدالت، جنسیت و خانواده» (۱۹۸۹) را نیز نوشته است که هر دو کتاب بارها به چاپهای مجدد رسیده اند.
او در کتاب «زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» (۱۹۷۹) جزئیات تاریخی وضعیت زنان در فلسفه سیاسی غرب را مورد کاوش قرار داده و نظرات چهار فیلسوف برجستۀ سیاسی را بررسی میکند. این فلاسفه عبارتاند از افلاطون، ارسطو، روسو و جان استوارت میل. تحلیل آکین، نظرات اندیشمندان قرن بیستم را نیز در برمیگیرد و فصلهایی به سوگیری کارکردگرای جامعهشناسی تالکوت پارسونز، روانشناسی اریک اریکسون و نیز مثال آوری از پروندههایی در دادگاه عالی آمریکا اختصاص یافته است. پروندههایی که در آنها؛ زنان به دلیل نقش مفروضشان در خانواده از حقوق سیاسی یا اقتصادی برابر با مردان برخوردار نبوده اند.
به باور وی همه این فیلسوفان به استثنای افلاطون (آن هم زمانی که او فقط در مورد زنان پاسدار بحث می کند) فرض را بر آن دارند که مسئولیت اولیه زنان در خانه و پرورش کودکان است زیرا زنان در واقع به واسطه نقش کارکردی که در زندگی دارند، ارزیابی می شوند در حالیکه مردان افرادی آزاد هستند تا در عرصه های سیاسی و تجاری فعالیت کنند.
آکین با طرح تک به تک دیدگاههای این چهار فیلسوف بر آن است تا نشان دهد بنا بر سنت دیرینه غرب، بیشتر فلاسفه سیاسی، حقوق زنان را به کلی نادیده گرفته اند و نابرابریهایی را که در طول تاریخ نسبت به زنان اعمال شده را توجیه کرده اند، بدیهی است که زنان بدون ابطال این باورهای سنتی نمی توانند به برابری دست یابند.
این کتاب صرفاً خلاصهای از نگرشهای زنگریزانه نیست، هرچند بهراحتی میتوان فهرستی از چنین نگرشهایی را تهیه کرد. فرض آکین این است که کنار گذاشتن زنان از زندگی اجتماعی با اندیشۀ «کارکردگرایی» توجیه شده است، با این اعتقاد که کارکرد طبیعی زن در جامعه زاد و پرورش کودکان است و کارکرد مردان تجارت. آکین بهشدت بر رابطۀ نقش خانوادگی زنان و نقش سیاسی مردان متمرکز است و معتقد است که فهم دیدگاه فلاسفۀ غرب در حذفِ تقریباً متفقالقول زنان از سیاست بدون درک نگرش آنها نسبت به زندگیِ خانوادگی و رابطۀ خانواده با سیاست غیرممکن است.
او برای اثبات این فرض، دیدگاههای چهار فیلسوف برجستۀ سیاسی را بررسی میکند. این فلاسفه عبارتاند از افلاطون، ارسطو، روسو و جان استوارت میل. تحلیل آکین نظرات اندیشمندان قرن بیستم را نیز در برمیگیرد و فصلهایی به سوگیری کارکردگرائی جامعهشناسی تالکوت پارسونز، روانشناسی اریک اریکسون و نیز پروندههایی از دادگاه عالی آمریکا اختصاص می دهد. در این پروندهها، زنان به دلیل نقش مفروض آنها در خانواده از حقوق سیاسی یا اقتصادی برابر با مردان برخوردار نبودند. علاوه بر فصلهای اول تا ششم کتاب که به طرح و بررسی دیدگاه این فلاسفه پرداخته، فصلهای پایانی کتاب، به بحث در خصوص ارتباط اندیشۀ سیاسی کلاسیک با عصر حاضر پرداخته است.
قابلیت و توانایی آکین در تالیف این کتاب ارزشمند، «زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» را به یک اثر سازش ناپذیر که مخالف نظام طبقاتی است تبدیل کرده است. او علاوه بر تالیف کتاب، در طول عمر کوتاه خود، تلاشهای داوطلبانه ای نیز برای رساندن صدای زنان مصیبت زده از فقر مطلق به گوش برنامه ریزان و سیاستمداران، به خرج داده و در واقع راه آشتی تئوری و عمل را هموار کرده است. خواندن کتاب «زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» برای علاقمندان مسائل زنان و تاریخ فلسفه؛ از مولفی که برای زنان؛ هم اندیشیده و هم عمل کرده، خالی از تامل و تعمق نیست.
«زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب» تالیف سوزان مولر آکین، ترجمه ن. نوری زاد، نشر قصیده سرا
[۱] – functionalism