مروری بر پژوهش های انجام شده در مورد یائسگی

لیان بیهقی

دیگری: سازمان جهانی بهداشت، یائسگی را توقف دائم قاعدگی به مدت ۱۲ ماه به علت از دست دادن فعالیت فولیکولهای تخمدانی می داند.

یائســگی می توانـد سـلامت زنـان را تحـت تـأثیر قـرار دهدهرچند نقطــه عطفـی در زنـدگـی زنـان است و اگر چــه فراینـدی فـیزیولوژیـک و رویدادی همگانی است اما برای همـه بـه یـک شکل تعریف و احسـاس نمی شـود. وضعیـت روحـی_روانـی، ســلامت عــاطفی، زمینــه فرهنگــی و اجتمــاعی فــــرد در آن می تواند دخیل باشد.در خلال سالهای ۱۹۰۰، امید به زندگی برای زنان، ۵۰-۴۷ سال بوده که در حـال حـاضر ایـن رقـم بـه ۸۲ سـال  و در برخـــی کشورها به بیشتر از ۸۵ ســال رسـیده اسـت.

کمبود استروتژن یکی از مشکلات زنان در این دوره است همچنین گـرگرفتگـی، تعریـق شـبانه، اختـلال خــواب، اختلال در سیکل قاعدگی (آمنوره، لکـه بینـی، هیپرمنوره) تغیـیرات روان شـناختی ختـلال در خلق، افسردگی، اضطراب، کــاهش تمرکـز حـواس، ضعـف حافظـه و تحریـک پذیــری، اختلال جنسی، علائم سوماتیک، استئوپــروز، افزایـش خطـر بیماریهــای قلبــی عروقــی، آلزایمر، سرطان کولون از دیگر مسائلی است که ممکن است زنان در این دوره تجربه کنند.

۱۸ اکتبر روز جهانی یائسگی بود. روزی که می بایست زنان بیشتر و عمیقتر در مورد این مرحله از زندگی خود بدانند؛ نه فقط زنان که مردان نیز باید درباره این امر آگاه شوند که یائسگی پایان عمر یک زن نیست. یائسگی یکی از دوران های مهم در زندگی زنان است که درصورتی که نگاه درستی به آن وجود نداشته باشد- که البته فقدان این نگاه صحیح در جامعه ما نیز به وفور وجود دارد- می تواند بحران زا شود. کلمه یائسگی از یاس می اید و بار منفی بر زنان قبل و بعد از یائسگی وارد می کند. در گفتگوهای روزمره با زنان، می توان نگاه منفی آنها به مسئله یائسگی را به وضوح دید .در حالی که یائسگی، بخشی از روند زندگی طبیعی یک زن است و با تغییر نگرش جامعه و فرهنگ به این بخش از زندگی زنان، نگاه زنان نیز تغییر خواهد کرد. که این امر خود نیازمند تلاش و پژوهش بیشتر در حوزه های اجتماعی و فردی زندگی زنان است. در ایران اما پژوهش های کیفی در مورد یائسگی صورت بسیارکم صورت گرفته است. پژوهش های پدیدارشناسانه در گروه پزشکی و پرستاری انجام شده اما جای بررسی های جامعه شناسانه در این کارها خالی است. همچنین دانشجویان علوم اجتماعی و روان شناسی به سراغ موضوع مهمی به نام یائسگی نرفته اند که جای افسوس دارد.  به مناسبت ویژه نامه بدن زنانه در دیگری به پژوهش های انجام شده در زمینه یائسگی پرداخته ایم. این پژوهش ها در گروه پزشکی انجام شده است.  

 «بررسی کیفیت زندگی برحسب مراحل مختلف یائسگی در زنان ساکن شهر تهران» توسط شهناز گلیان تهرانی و همکاران ارائه شده است، نشان می دهد ارتباط معنی داری بین کیفیت کلــی زنـدگـی و شــدت علائــم یائســــگی وجـــود دارد. در بررسی حاضر نتایج نشـان داد کـه بین کیفیت زندگی و مراحل یائسـگی ارتبـاط معنی دار وجود دارد. در سالهای میانی کیفیت زندگی زنان اندکی بهتر می شود اما به سطح قبل از یائسگی نمی رسد. شدت علایم افسردگی می تواند باعث افت کیفیت زندگی زنان شود.

پژوهش دیگر ، «برآورد میانگین سن یائسگی طبیعی در زنان ایرانی: یک مطالعه متاآنالیز » است که عبدالرضا رجائی فرد، و همکارانش انجام داده اند. نتایج نشان می دهد میانگین سن یائسگی طبیعی در ایران نسبت به کشورهای منطقه در سطح مطلوب، اما نسبت به کشورهای توسعه‌یافته از سطح پائینی برخوردار است. و لذا با توجه به اهمیت این دوران در زنان، برنامه‌ها و مداخله‌های آموزشی ضروری است.

«بررسی سن یائسگی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه شهر تهران» نیز توسط فاطمه ناهیدی و همکاران انجام شده است که نشان می دهد عوامل موثر بر کاهش سن یائسگی مصرف سیگار، تحصیلات پایین زنان و همسران آنها، مصرف قرص های ضدبارداری و طول مصرف آن، نحوه تصرف منزل مسکونی و سابقه یائسگی زودرس در فامیل است. همچنین این پژوهش نشانگر نگرش مثبت به این پدیده در ۲۵.۴۵ درصد از زنان و نگرش منفی در ۵۵.۱۳ درصد از زناناست و ۱۹.۴۲ درصد از زنان نیز نظری در مورد این پدیده نداشته اند. مطالعه حاضر نـشان داد سـن یائـسگی در زنان شهر تهران بـین ۴۷ تـا ۴۸ سـالگی است.

پژوهش «نگرش زنان در مورد یائسگی و عوامل مرتبط با آن در شهر تبریز » توسط ناهید قندچیلر و همکاران انجام و در مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۸۲ منتشر شده است . اما یافته های این پژوهش هیچ گونه ارتباطی را بین سن یائسگی و عوامل بررسی شده (شامل سن اولین قاعدگی، مصرف قرصهای جلوگیری از حاملگی و مصرف سیگار) نشان نداده است.

زنان شهر تبریز از سن یائسگی نسبتا پایین برخوردار هستند و اکثرا در مورد این پدیده نگرش منفی دارند. دو گروه قبل و بعد از یائسگی در مقایسه با هم، اختلاف آماری معنی داری را از نظر نگرش مثبت و منفی به این پدیده نشان نداند. 

«بررسی مشکلات روانی زنان یائسه و ارتباط آن با مشخصات فردی و اجتماعی و علائم یائسگی در مراجعین به بیمارستانهای آموزشی تبریز» در سال ۸۴ در مجله پرستاری و مامایی ارومیه منتشر شده است.  این پژوهش نشان می دهد افسردگی و اضطراب و اختلال حافظه از عوارض دوران یائسگی است که با برخی از مشخصات فردی و اجتماعی زنان یائسه ارتباط مستقیمی دارد لذا بررسی زنان یائسه جهت درمان به موقع در پیشگیری از عوارض روانی و بهبود کیفیت زندگی آنها و سلامت جامعه از اهمیت به سزائی برخوردار است.

 همچنین «بررسی وضعیت اختلال عملکرد جنسی در زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان تربت حیدریه در سال ۱۳۹۵» موضوع  پایان نامه ای است که توسط سمیه رجب زاده انجام شده است. در مطالعه حاضر تمام حیطه های عملکرد جنسی شامل تمایل، برانگیختگی، لغزندگی، ارگاسم و رضایت جنسی و درد، دچار اختلال بودند و بیشترین فراوانی اختلال در حیطه لغزندگی و کمترین فراوانی اختلال در حیطه رضایت مشاهده گردید. در مطالعه ای مشابه در کشور میزان اختلالات پاسخهای جنسی درد و فاز تمایل و برانگیختگی در ۱۴۱ زن یائسه، ۷۰ درصد گزارش شد.

امور جنسی یکی از پیچیده ترین و مهمترین جنبه های زندگی زنان است که با مسائل بیولوژیک، روانی، اقتصادی – اجتماعی و روحی مرتبط است. این مسایل تحت تاثیر شرایط خانواده،ارزشها، مذاهب، تصورات مدگرایانه درباره زنان، تجربه فردی ،خشونت و بیماریها قرار می گیرد. چنانچه زنان در روابط جنسی دچار مشکل باشند، به طور مسلم این وضعیت عملکرد جنسی آنان را تحت تاثیر خود قرار می دهد. اختلات عملکرد جنسی به عنوان کاهش پایدار یا عود کننده تمایل جنسی، تحریک جنسی، درد هنگام نزدیکی، وجود مشکل یا ناتوایی در رسیدن به اوج لذت جنسی تعریف شده است .

مشکلات و شکایات جنسی در کل دوران باروری شایع است، اما اختلال عملکرد جنسی در دوران یائسگی شایعتر است. با آنکه در طی دوره منوپوز تغییرات فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی زنان اختلال عملکرد جنسی را به وجود می آورند اما نوع نگرش زنان به یائسگی نقش مهمی در ایجاد و یا رفع این مشکلات ایفا می کند. بسیاری از زنان این دوران را به دلیل اتمام سالهای باروری دوره رهائی میدانند، چرا که علاوه بر سلب مسولیتها از جانب فرزندانشان دیگر ترسی از حاملگی نداشته و نسبت به دوره قبل از یائسگی احساس راحتی

بیشتری می کنند. بنابراین ممکن است از نظر جنسی فعالتر از قبل نیز به نظر بیایند، اما برای بعضی زنان فرا رسیدن این دوره سبب نگرانی و ظهور نشانه پیری و پایان جذابیت هایشان تلقی می شود.

در بین اختلالات جنسی، کمبود میل جنسی، کمبود یا فقدان خیال پردازی های جنسی و میل به فعالیت جنسی دیده می شود و این وضعیت در زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود. فقدان میل جنسی میتواند در نتیجه افسردگی، اضطراب یا استرس مزمن نیز ایجاد شود. برانگیختگی جنسی زن که در آن پاسخ های فیزیکی مانند افزایش ضربان قلب، افزایش گردش خون ناحیه تناسلی، احتقان واژن و لغزندگی وجود نداشته و یا نامناسب است. اختلال مرحله تحریک جنسی زنان اغلب با اختلال ارگاسمی در آنان همراه است. در بسیاری از زنان اختلالات مرحله تحریک همراه با مقاربت دردناک و فقدان میل جنسی است.

 در ایران چند مطالعه از نوع پدیدارشناسی درمورد یائسگی انجام شده است.« بررسی دیدگاه زنان ایرانی در مورد پدیده یائسگی: یک مطالعه کیفی» یکی از این پژوهش هاست که معنای یائسگی در این پژوهش از خلال گفتگوها با زنان یائسه اجبار زندگی، رهایی، مرگ زنانگی و پلی به سوی معنویت استخراج شده است.

. این بررسی در سال ۱۳۹۷ انجام شده است و تعداد ۱۴ نفر از زنان در سنین ۶۰-۴۵ سالگی (یائسه همسردار) مورد پرسش قرار گرفته اند که توسط سارا جعفری گیو ، نوشین پیمان در مشهد صورت گرفته است.

یکی از شرکت کنندگان در این پژوهش گفته است : «یائسگی یعنی خاتمه زنانگی، کم حوصلگی، بی انگیزگی، مشکلات زناشویی» خانم شماره ۵، ۵۱ ساله

از خلال گفتگو با زنان مشخص شده است حمایت خانواده و همسر در وضعیت روانی و احساس ارزشمندی زنان موثر است. همچنین فقدان فضای لازم برای گفتگو در مورد رابطه جنسی یکی از دلایل موثر در وضعیت نامناسب زنان است.

«از اینکه با شوهرم رابطه ندارم خیلی ناراحتم. کاش واقعاً یه جایی می بود که آدم می تونست بدون اینکه

خجالت بکشه سؤاالشو می پرسید» خانه شماره ۵، ۵۱ ساله

این مطالعه یک مرور کلی در رابطه با نگرش زنان نسبت به یائسگی، شناسایی عوامل حمایتگر و مؤثر بر افزایش خودکارآمدی در یائسگی و نیازهای آموزشی مؤثر بر کیفیت زندگی زنان یائسه است. بیانگر تضاد عمیق در دیدگاه زنان یائسه به پدیده یائسگی است. تحلیل یافته ها نشان می دهد نگرش و دیدگاه زنان به یائسگی کاملا متفاوت است. تقریباً همه آنها یائسگی را دوره ای از زندگی می دانند، اما نگرشهای متفاوت آنها نسبت به پدیده یائسگی، چگونگی گذران این دوره بسیار تأثیرگذار است. برخی از زنان شرکت کننده به یائسگی دید منفی داشتند؛ به طوری که یائسگی را مرگ زنانگی یا آخرین دوره زندگی معرفی کردند و تغییرات هورمونی، عالئم و عوارض یائسگی را منشأ همه مشکلات روحی روانی و اجتماعی، به خصوص زناشوییشان دانسته اند.

براساس نتایج این پژوهش زنان شرکت کننده در این مطالعه با شروع یائسگی، تعاملات جنسی خود را کاهش داده و از تعاملاتشان با همسر کاسته بودند.

بررسی یافته ها نشان می دهد زنانی که از حمایت کافی همسر در این دوره مانند بقیه دوران زندگی مشترکشان برخوردار بوده اند، دیدگاه مثبتی به یائسگی داشته و از آن به عنوان احساس رهایی، پختگی و آرامش یاد می کنند.

نتایج مطالعه نشان داد درک عمیق از عوامل مؤثر بر سازگاری زنان یائسه در برخورد با مشکلات و تغییرات این دوره می تواند در بهبود خودکارآمدی و کیفیت زندگی آنان تأثیرگذار باشد.

«مطالعه پدیدارشناسی تجربه یائسگی زنان ترکمن» ، توسط دکتر لیال جویباری  و دکتر اکرم ثناگو نیز در  سال ۹۱ در دانشگاه علوم پزشکی گلستان انجام شده است.

براساس نتایج این مطالعه ، زنان ترکمن برای رسیدن به این دوره، آمادگی الزم را دریافت نمی کردند. ولی علایم قبل از یائسگی به نحوی برای آنها هشداری بود و آنان را برای این دوره آماده می کرد. هر چند برخی زنان به یک باره یائسه شده بودند ولی در مجموع، عالئم قبل از یائسگی هشداری بود که این زنان را برای این دوره مطلع می کرد. تجربیات زنان برای وارد شدن به این دوره به این صورت بود که اکثر آنان تجربه خونریزی های شدید قبل از این دوره را داشتند، عده ای با بی نظمی در قاعدگی به این دوره وارد شدند و عده ای هم به یکباره وارد این مرحله شده بودند. منبع کسب اطالعات زنان در مورد این دوره، دوستان، همسایه ها، مادر، فامیل و عده ای به دلیل داشتن عوارض، از پزشک اطالعات می گرفتند. افراد هیچ آموزش و یا مشاوره ای از طریق برنامه های خدمات بهداشتی و درمانی دریافت نکردند. اکثر زنان اظهار داشتند که درباره یائسگی با همسر خود صبحت نکردند و یا حتی اطالعی به همسر خود ندادند.

 بسیاری از زنان ترکمن، یائسگی را به رهایی از قفس، صوفی شدن و عبادت کردن، راحتی، تمیزی و پاکی، درد و رنج نداشتن تعبیر کردند. زنان ترکمن، قاعدگی را همانند زنجیری بر دست و پای خود می دانستند. سایه قاعدگی را در زندگی خود از جنبه های مختلف احساس می کردند. با قطع آن، خود را با مردان برابر دانسته و احساس آزادی می کردند. آزادی در عبادت، آزادی در روابط جنسی، راحتی و تمیزی و پاکی، درد و رنج نداشتن تجربه کردند. یکی از مشارکت کنندگان بیان داشت: “وقتی خبر یائسگی ام را به شوهرم دادم گفت از قفس آزاد شدی!”

مشکالت قاعدگی مانند دیسمنوره، ممنوعیت عبادت، حفظ بهداشت و از نظر فرهنگی حجب و حیایی که زنان ترکمن دارند )به طوری که قاعدگی را پنهان نگه می دارند(، مسائلی را برای زنان به وجود می آورد که در یائسگی بر این باورند که گویی آزاد شده اند. یکی از زنان تجربه خود را در جوانی اینگونه بیان کرد: “قاعدگی باعث ناراحتی من بود، خجالت می کشیدم )مبادا لباسم کثیف شود( قبالً که مثل االن این جور وسایل ها نبود و همیشه این امر را از بچه هایم پنهان می کردم.

زنان احساس پاک و پاکیزه شدن را از مزایای یائسگی می دانستند. یکی از زنان اینگونه بیان داشت: “یائسه شدن خوب است چون بدن پاک و پاکیزه می شود”

زنان ترکمن مورد مطالعه برای مشکالت دوران یائسگی و تخفیف عالئم به ندرت به پزشک مراجعه می کردند؛ زیرا بر این باور بودند یائسگی امری طبیعی است و نیازی ه پزشک ندارد. مشارکت کنندگان از درمان های خانگی مانند آب انار، زعفران و روغن حیوانی برای کاهش عالئم یائسگی و رفع بی میلی جنسی استفاده می کردند.

در مطالعه حاضر نیز افرادی که به حول و حوش سن ۴۱ رسیده و به مرحله پایان سنین باروری که همانا تولید مثل و صاحب فرزند شدن است، رسیده بودند، به ویژه افرادی که به تعداد و جنس مورد نظر فرزندان دست یافته بودند، از وقوع این مرحله از زندگی خشنود بوده و احساس رضایت داشتند. ولی زنانی که در سنین پایین تر یائسه شده بودند، به گونه ای عدم رضایت داشتند و از بروز پدیده یائسگی گله مند بودند.

احساس رها شدن از قفس، از مضامین اصلی این مطالعه بود. شور و شوق داشتن و انرژی و توانایی کار و احساس سبکی پس از قاعدگی را از مزایای دوره قاعدگی ذکر کردند. این مقایسه در مطالعه واس، آدلر و شارون نیز توسط زنان یائسه وجود داشت و تعدادی از زنان عنوان کردند که با فراغ بال بیشتری به فعالیت های اجتماعی و عبادی می پردازند )۱۲-۱۵ .)در مطالعه «واس» تجربه یائسگی به «رشد شخصی و رهایی از تمرکز بر مسئولیت ها»تعبیر شده است.

پژوهش «تبیین ادراک زنان از پدیده یائسگی» نیز توسط نوشین پیمان و منصوره خنده رو در دانشگاه مشهد انجام شده است که نتایج ان حاکی از ان است که پدیده یائسگی از دیدگاه شرکت کنندگان دارای دو محور اصلی رضایت و عدم رضایت نسبت به پدیده یائسگی، بود. درون مایه اصلی یافته ها به صورت یائسگی بعنوان روند غیر قابل اجتناب زندگی، نیاز به حمایت، نقش معنویت در زندگی، نیاز به آموزش به منظور سازگاری موثر و خودکارآمدی استخراج گردید. بیشترین عامل در تقویت خودکارامدی، حمایت شوهر و فرزندان ذکر شد. شرکت کنندگان معتقد بودند که افزایش آگاهی در زمینه یائسگی باعث کاهش عوارض و افزایش خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی می گردد.

وجه مهم در زندگی زنان رسیدن به سازگاری مؤثر در برابر یائسگی به عنوان یک روند غیر قابل اجتناب زندگی می باشد. بهکارگیری منابع حمایتی و ارتقاء سطح آگاهی و خودکارآمدی برای سازگاری آنان در این مرحله از زندگی، موثر می باشد. این یافته ها، می تواند نگرش جدیدی به دست اندرکاران امر سلامت برای درک واقعیتر از نیازهای زنان در این مرحله از زندگی و مشکلات واقعی شان ارائه نماید.

به نظر می رسد جای پژوهش هایی از این دست در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی ما خالی است و برای بهبود وضعیت کیفیت زندگی زنان یائسه انجام پژوهش های کیفی و مهمتر از ان گفتگو در مورد این مرحله از زندگی زنان ضروری است.