برگردان: آیدا جودکی
دیگری: زنان پنج برابر بیشتر از مردان تحت خشونت خانگی توسط همسر، پارتنر، همسر سابق، دوست پسر یا دختر خود قرار می گیرند. بااین حال، زنانی که در یک رابطه صمیمانه از خشونت استفاده می کنند، به دو صورت دیده می شوند: قربانی یا متجاوز. به عنوان یک قربانی، خشونت برای زنان، معمولا مقاومت و واکنشی در برابر آزارهای شریک زندگی است؛ واکنشی برای دفاع از خود. اما زنان نیز ممکن است مرتکب خشونت شوند. زنانی به این دلیل تمایل به اعمال خشونت و آزارجسمی در یک رابطه دارند؛ که نیاز به محافظت از خود را دربرابر خشونت های طرف مقابل حس می کنند. آنان همچنین خواستار عدالتی هستند که آنها را از آزارهای پیشین شریک زندگی شان حفظ کند. آنها با این دو عامل برای محافظت از خود و عدالت، انگیزه می گیرند.
استفاده از خشونت توسط زنان ممکن است با نبودآگاهی ودسترسی نداشتن به شبکه ها و گروه های حمایتی ارتباط داشته باشد. نبود جایگزین مناسب و کارآمد برای خشونت، زن را به این باور می رساند که تنها راه محافظت از خود، خشونت است. اغلب زنانی که علیه شریک زندگی خود مرتکب این امر می شوند، زنان خشونت دیده ای هستند که در آن رابطه از امنیت برخوردار نیستند. نادیده گرفتن خشونت در هر شکلی از آن، منجر به ایجاد فرهنگ سلطه و سبعیت می شود. واکنش زنان نسبت به این فرهنگ و ارزش ها و هنجارهایش قابل درک است زیرا فقط واکنش هایشان است که با شرایط آنها مطابقت دارد [ چون که فرهنگ از موقعیت خشونت بار آنها چشم پوشی می کند، زنان فقط از طریق راه هایی که می شناسند واکنش نشان می دهند و رفتار می کنند تا بتوانند از خود محافظت کنند و از میزان خشونت علیه خود بکاهند]. سؤال اساسی و مهمی که باید مورد بررسی قرار بگیرد این است که «چه کسی چه اقدامی را علیه چه کسی و تحت چه شرایطی انجام می دهد؟»
اگرچه ما باور داریم که زنان هم می توانند در رابطه ای عاشقانه و صمیمانه متوسل به خشونت شوند، تحقیقات حاکی از آن است که انگیزه ها و نیات زنان از به کاربردن خشونت متفاوت است و حتی تأثیرات متفاوتی دارد.
- استفاده از زور و اجبار، به رفتارهای مخرب فیزیکی، کلامی و عاطفی علیه شریک زندگی برای بدست آوردن کنترل کوتاه مدت موقعیت های پرتنش و آزاردهنده اطلاق می شود.
- درمقابل، ضرب و شتم الگویی [رفتاری] از کنترل خشن، ارعاب و ظلم و ستم را نشان می دهد که به طور مؤثری برای ایجاد و القای ترس و حفظ سلطه طولانی مدت دررابطه مورد استفاده قرار می گیرد.
بنابراین، اینکه زنان قابلیت استفاده از خشونت را دارند و می توانند در نقش آزارگر ظاهر شوند صرفا مطرح نیست، بلکه این مسأله نیز باید مورد بررسی قرار گیرد که آیا زمینه ها، انگیزه ها، نتایج و عواقب خشونت مورد استفاده زنان با مردان قابل مقایسه است یا خیر.
- تحقیقات متعددی اثبات کرده اند که انگیزه اصلی زنان از بکاربردن خشونت علیه شریک زندگی، محافظت از خود در برابر خشونت طرف مقابل است. زنانی که متوسل به خشونت فیزیکی می شوند، زنانی هستند که خود مورد خشونت و آزار قرارگرفته اند و برای دفاع از خود و فرار و جلوگیری از حملات و خشونت همسر/ پارتنر از آن استفاده می کنند.
- تعدادی از مطالعات دیگر نیز به این نکته اشاره کرده اند که رفتارهای تهاجمی زنان آسیب دیده دلایل متعددی دارد از جمله، تلافی آسیب ها و صدمات گذشته، ابراز خشم، جلب توجه، استرس و همچنین واکنش نسبت به موقعیت آزاردهنده ای که در آن قرار گرفته اند.
الگوهای مورد استفاده زنان در خشونت خانگی کاملا متفاوت از الگوهایی است که مردان از آن ها بهره می برند.
- اگرچه زنان در محیط خانه خشونت می ورزند، حتی اغلب به همان میزان و شدتی که مردان از آن بهره می گیرند، اما تأثیر خشونت زنان بسیار کمتر از آن تأثیری است که خشونت مورد استفاده مردان می گذارد.
- زنان کمتر از مردان تمایل به خشونت دارند همچنین دلایل متفاوتی هم برای این کار دارند. به طور مشخص، زنان با دلایلی چون محافظت از خود و انتقام گرفتن بخاطر آزارهای قبلی شریک زندگی خود دست به خشونت فیزیکی می زنند.
- مردان تمایل دارند انگیزه های اصلی خود را از بکاربردن خشونت، کنترل و تنبیه نشان دهند.
- اگر زن به مردی آزار برساند، معمولا با پایان یافتن رابطه شان، آزار و خشونت نیز تمام می شود.
- اگر مرد به زنی صدمه بزند، خشونت عموما افزایش می یابد و با پایان یافتن رابطه و در سال های بعد از آن خطرناک تر می شود.
- زنانی که از خشونت برای دفاع از خود استفاده می کنند زنانی هستند که گزینه های دیگری برای مقابله ندارند یا گزینه های کمتری دراختیار دارند.
مردان از قدرت، کنترل و زور و اجبار برای تهدید کردن و ایجاد ترس در شریک زندگی شان در یک رابطه طولانی مدتِ سلطه و کنترل ، استفاده می کنند. انگیزه های اصلی زنان برای استفاده از خشونت شامل: بدست آوردن اعتماد به نفس خود درمقابل خشونت های کلامی و عاطفی همسر/ پارتنر، دفاع از فرزندان، امتناع از دوباره قربانی شدن است همچنین به این باور رسیده اند که منفعل بودن کاری از پیش نمی برد اما شاید خشونت بتواند، منجر به کنترل کوتاه مدت بر شرایط خشونت و آزار شود. با استفاده از خشونت، زنان نتوانسته اند رفتارهای خشونت آمیز همسران یا شریک خود را کنترل کنند اتفاقا این امر آنها را در معرض خطر آسیب دیدگی فیزیکی قرار داده و باعث افزایش خشونت علیه آنها شده است.
منبع: