مریم رحمانی
دیگری: زنان از ابتدای انقلاب در موقعیت های گوناگون به اعتراض پرداختند. تظاهرات زنان در روز ۸ مارس (برابر با ۱۷ اسفند) سال ۱۳۵۷ از مهمترین روزهای تاریخ جنبش زنان در ایران و حوادث سرنوشتساز انقلاب ۱۳۵۷ ایران بود. دوهفته پس از پیروزی انقلاب ۵۷ دفتر ایت الله خمینی تصمیم به لغو قانون حمایت خانواده و اجباری شدن حجاب اسلامی گرفت. یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زنان، ایت الله خمینی در سخنرانی مدرسهٔ رفاه اعلام کرد زنان کارمند ادارههای دولتی باید حجاب اسلامی را برای حفظ آبرویشان رعایت کنند. روز بعد زنان کارمند بدون حجاب اجازهٔ ورود به محل کارشان را نیافتند. تعداد زیادی از زنان کارمند از رفتن به سر کار سر باز زدند و زنانی که کارمند وزارت امور خارجه بودند، بیرون وزارتخانه دست به تظاهرات زدند. حدود ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ زن در دانشگاه تهران تجمع کرده و شعار دادند. همچنین تعداد زیادی از دانش آموزان مدرسههای دخترانه به تظاهرات زنان در تهران پیوستند. به نوشتهٔ روزنامه کیهان چاپ ۱۷ اسفند، «گروهها و دستهجات مختلف زنان از صبح امروز در خیابانهای شمالی و مرکزی تهران به مناسبت روز جهانی زن و به خاطر ابراز نظریات خود دربارهٔ حجاب زنان دست به راهپیمایی زدند. در راهپیماییهای امروز زنان، تعداد زیادی از دانش آموزان مدارس دخترانه نیز شرکت داشتند. آنها ضمناً علیه کسانی که به زنان بیحجاب در روزهای اخیر حمله کردهاند، شعار میدادند… راهپیمایی امروز در حالی انجام شد که ریزش برف بیوقفه از اولین ساعات بامداد آغاز شدهاست.» سالهای بعد نیز زنان به اشکال گوناگون با حجاب اجباری مبارزه کردند و سعی کردند هنجارهای تحمیلی را زیرپا بگذارند.
من داستان را از زمانی که به خاطر می اورم (اوایل دهه ۶۰ که دانش اموز دبستان بودم ) نقل می کنم. عمویم ساکن «قصرفیروزه دو» بود واقع در افسریه، ان روزها مادربزرگم مدام بین خانه ما و عمویم در تردد بود. او اخباری از بست نشینی زنان در خیابان های افسریه در اعتراض به قطع آب می اورد. وقتی برای مادرم تعریف می کرد من هم می شنیدم و هنوز به خوبی ان شعار یادم هست یا «اب دائم یا شاه خائن». همین بست نشینی در نهایت منجر به حل مشکل اب در افسریه شد. پیشتر، خیلی وقتها که مهمان عمو بودیم اب قطع می شد و باید از اب دبه های ذخیره شده، استفاده می کردیم. اما بعد از ان بست نشینی وشعار دادن ها دیگر قطع آبی در کار نبود. کاش مادربزرگم زنده بود تا وقایع را همانگونه که دیده بود دوباره نقل می کرد. حدود همین سالها زنان در اسلامشهر نیز در اعتراض به وضعیت اب دست به بست نشینی زدند تا مشکل اب اسلامشهر نیز مانند افسریه درست شد. این را از خاطره دوستی می دانم که ان سالها ساکن اسلامشهر بودند. این موارد تاریخ شفاهی زنان است که معمولا ثبت هم نمی شود.
بزرگتر شدم. دانشگاه رفتم دختران دانشجو در دانشگاه های دولتی در تشکل های دانشجویی فعال بودند. سالهای بعد از انقلاب زنان در حرکت های دانشجویی حقوق کودکان، محیط زیست و کارگری،، زنان، قومیتی فعال بودند . محفل های زنان در دهه ۶۰ با وجود سرکوب وجود داشت و کم کم صدای زنان بلند و بلندتر شد تا دوباره توانستیم از جنبشی به نام جنبش زنان حرف بزنیم. البته در تمام این سالها زنانی که خود را جزیی از بدنه جنبش زنان نمی دانسته و شاید نمی دانند به اشکال مختلف به مقاومت علیه قوانین زن ستیز یا قوانینی که متناسب با زیست انسانی نیست، مبادرت کرده اند. مبارزانی شاید گمنام اما مصمم برای تغییر. زنانی در شهرها و روستاهای مختلف که شاید نامی از انها هم نشنیده باشیم. در این مقاله تلاش می کنم اعتراض هایی را که در عرصه عمومی رخ داده است ذکر کنم. ممکن است شماری از این فعالیت ها از چشم من دور مانده باشد، برمن ببخشایید و البته می توانید این موارد را با من در میان بگذارید.
نمونه بارز اعتراضات زنان در اواخر دهه شصت جمع مادران خاوران بودند که در فرودین سال ۱۳۶۷ چهار ماه پیش از آغاز اعدامهای گسترده، ۸۰ نفر از خانوادهها در نامهای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از وضعیت نامناسب و شرایط بد زندانیان سیاسی مینویسند.
از اقدامات دیگری که مادران خاوران و خانوادههای زندانیان سیاسی در آن زمان انجام دادند، نوشتن نامه سرگشاده به خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، است.
خانم قائدی از مادران خاوران میگوید: «مادران خاوران و خانوادههای آنها نماد مبارزه در مقابل سرکوب بودند. مبارزانی که هیچگاه سکوت نکردند، بارها سرکوب شدند، ضرب و شتم شدند، اما از دادخواهی دست نکشیدند، با گذشت نزدیک به ۴ دهه از آن دوران و درگذشت بسیاری از مادران خاوران در حال حاضر خانوادهها پرچمدار این مبارزه هستند». در حال حاضر آن دسته از مادران خاوران که هنوز در قید حیات هستند، جمعه اول هر ماه به همراه دیگر خانوادهها در خاوران حاضر میشوند.
فعالیت ها در عرصه عمومی توسط زنان بعد از انقلاب با فضای بازتر سیاسی دوران خاتمی مجدا شکل گرفت. زنان با ثبت ان جی او ها، به فضای عمومی بازگشتند. سال ۱۳۷۸ ، ۸ مارس پس از سال ها دوباره در یک مکان عمومی برگزار شد .این مراسم هرچند توسط گروههای مختلف زنان برگزارمی شد ، اما به دلیل ضرورت اخذ مجوز توسط انجمنی رسمی، نشر توسعه و نشر روشنگران و مطالعات زنان ، مسئولیت آن را بر عهده گرفتند.سال بعد «مرکز فرهنگی زنان » به عنوان یکی از اولین سازمان های غیر دولتی زنان در دوره اصلاحات ، ۸ مارس را در خانه هنرمندان برگزار کرد.
سال ۱۳۸۱ ، ۸ مارس به جایگاه واقعی خود – خیابان ـ بازگشت . همزمان با تدارک حمله آمریکا به عراق مرکز فرهنگی زنان یک میتینگ اعتراضی در پارک لاله با اخذ مجوز از استانداری تهران ،برگزار کرد.این تجمع به دستور نیروی انتظامی به جای دور استخر به محل آمفی تئاتر سرباز پارک لاله تغییر مکان یافت و تحت کنترل شدید پلیس برگزار شد. تظاهرات کنندگان پلاکاردهایی با مضمون صلح در جهان ، برابری حقوق زنان و دموکراسی در ایران در دست داشتند..
در ادامه کمپین « زنان و مردان علیه خشونت تا ۸ مارس » که توسط مرکز فرهنگی زنان آغاز شده بود ، ۸ مارس ۱۳۸۲ نیز دوباره در پارک لاله این بار ،با محوریت اعتراض به خشونت علیه زنان برگزار شد. اما تنها چند ساعت پیش از برگزاری تجمع ، مجوز به صورت شفاهی لغو شد . برگزار کنندگان با کپی کردن مجوز در تعداد بسیار به محل برگزاری تجمع رفتند . اما تجمعی که در پی اعتراض به خشونت علیه زنان بود ،به خشونت علیه زنان انجامید و تعدادی از تجمع کنندگان نیز بازداشت شدند.
بعد از ان شاهد تجمع فعالان حقوق زنان در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۴، چند روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری نهم هستیم که بدون درگیری و دخالت پلیس پایان یافت. این حرکت، ادامه ی حرکت های مداومی بود که از سالهای قبل در جهت حساس سازی و روشن ساختن افکار عمومی، اذهان نخبگان، دولتمردان و به ویژه زنان در رابطه با قوانین ضد زن حاکم بر ایران و همچنین وارد آوردن فشار برای تغییر این قوانین، بوجود آمد که خود می توانست نوید بخش حرکت های آینده باشد و یا به فراموشی سپرده شود .هرچند هشت مارس همان سال زنان در پارک دانشجو گردهم جمع شدند که با برخورد نیروی انتظامی این تجمع روبرو شد.اما زنان هر یک شعاری در دست داشتند و توانستند سرود جنبش زنان را نیز بخوانند.
تجمع ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ در سالگرد تجمع سال قبل در میدان هفت تیر تهران برپا شد.این تجمع با برخورد فیزیکی پلیس ایران روبرو شده و دهها نفر از شرکت کنندگان همان روز بازداشت شدند. این تجمع به دعوت تعدادی از فعالان جنبش زنان در ایران برگزار شده و با حمایت طیف وسیعی از زنان با نظرات و اعتقادات سیاسی و مذهبی مختلف، فعالان دانشجویی و سندیکایی روبهرو شد. پلاکاردهای تجمع کنندگان حاکی از خواست وضع قوانینی برای منع تعدد زوجات، برابری حقوق زنان و مردان در مواردی مانند طلاق و حضانت و سرپرستی فرزندان بود تشکیل کمپین یک میلیون امضا از نتایج عملی این تجمع بود. پس از آن، روز «۲۲ خرداد» در میان فعالان حقوق زنان در ایران «روز همبستگی زنان» نام گرفتهاست.
با راه اندازی کمپین یک میلیون امضا در شهریور ۸۵ جنبش زنان بیش از پیش وارد عرصه عمومی شد و برای جمع اوری امضا کنشگران آن از همه فضاهای عمومی استفاده کردند . فضای اتوبوس و مترو حتی بعد از دستگیری کنشگران باز فضایی بود برای جمع اوری امضا و برخی از کنشگران با وجود همه خطرها در خیابان ها و پاساژهای شهرهای مختلف امضا جمع می کردند. از دیگر سو هشت مارس ۱۳۸۵ تجمع زنان مقابل مجلس که با اجماع گروههای مختلف زنان برگزار شدند ، به ضرب و شتم و بازداشت تجمع کنندگان این بار توسط پلیس زن انجامید.
همه این تلاش ها را می شود زمینه ساز حضور گسترده زنان در انتخابات و اعتراضات پس از ان در سال ۸۸ قلمداد کرد.
زنان و اعتراضات سال ۸۸
با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بسیاری از شهروندان به خیابان ها امدند ۲۲ خرداد حدفاصل میدان امام حسین تا ازادی لبالب از جمعیتی بود که به خیابان ها امده بود تا تردید خود را از نتایج انتخابات اعلام کند و به دنبال رای خود باشد. در روز اول تظاهرات، سکوت حاکم بود بی شعار که با تیراندازی نیروهای بسیج به مردم به خون کشیده شد. نقش زنان در این اعتراضات پر رنگ بود به گونه ای که جامعه شناسی مانند جلایی پور(که وابسته به نظام قلمداد می شود) در ان زمان اعلام کرد نیمی از تظاهرکنندگان جنبش سبز زنان بودند.
پیش از شکل گیری اعتراضات ۸۸ جنبش زنان در سه ماه نخست سال ۸۸ انتشار «جزوه تشریحی همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» بود که در نیمه اردیبهشت صورت گرفت و در آن فعالان حقوق زنان با اعلام اینکه«برابری حقوقی و رفع تبعیض های جنسیتی، قومی و طبقاتی جوهر و شالوده ی مشترک مطالبات زنان در تمامی اقشار جامعه است» دو مطالبه اساسی خود را اعلام کردند. البته جمع اولیه در هشت مارس ۸۷ اعلام موجودیت کرده بود. در جزوه همگرایی جنبش زنان« پیگیری مجدانه ی پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» و «تلاش در جهت رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و به ویژه بازنگری و اصلاح اصول ۱۹، ۲۰، ۲۱ و ۱۱۵ قانون اساسی، به منظور گنجاندن اصل برابری جنسیتی بدون قید و شرط» دو مطالبه اساسی معرفی و تاکید شده بود که این دو زمینه ساز تحقق مطالبات زنان در حوزه های گوناگون فعالیت زنان است و آنها تلاش می کنند تا در حد توان و امکانات خود در سه سطح مردم، جامعه مدنی و کاندیداها به بسط خواسته ها و مطالبات زنان بکوشند.
زنان بسیاری با امید تغییر در شرایط شان در انتخابات ۸۸ شرکت کردند و به موسوی یا کروبی رای دادند چرا که هردو در بیانیه های انتخاباتی شان دغدغه های زنان را نیز مطرح کرده بودند و قول هایی جهت رفع تبعیض ها به زنان در این بیانیه ها داده شده بود. بنابراین از فردای اعلام نتایج زنان به خیابان ها امدند نه تنها در جستجوی رای خویش که به دنبال مطالبات انباشت شده شان.
طی این اعتراضات جمع مادران داغدار پارک لاله نیز تشکیل شد. این جمع ازبرخی فعالان حقوق زنان، و مادرانی که فرزندانشان را در تجمعات اعتراضی از دست داده بودند تشکیل شده بود. این زنان معترض به وقایع پس از انتخابات ۸۸ قرار بود هر شنبه به نشانه اعتراض به کشته شدن معترضان در ناآرامی ها در پارک لاله تهران تجمع کنند. که البته با سرکوب ها بعد از مدتی نتوانستند در پارک جمع شوند اما هویت خود را حفظ کردند فعالیتهای آنان در چهار حوزهی همچنان ادامه دارد.
دیدار و همدردی با خانوادههای آسیب دیده و داغدار در ایران
تلاش در جهت یادگیری، رشد و نشر فرهنگ دادخواهی در ایران
افشای بیدادگریهای حکومت برای کشف حقیقت و رویارویی با گذشته
مبارزهی پیگیر برای کمک به دادخواهی به عنوان امری ملی و برقراری عدالت در ایران
هرچند که شاید فعالان زنان بعد از سال ۸۸ کمتر به فضای عمومی برای برگزاری مراسم های مختلف برگشتند اما حضورشان صفر هم نشد. در همه این سالها فعالان حقوق زنان به طرق مختلف سعی در ارتقای اگاهی جنسیتی و همچنین بیان مطالبات خود داشتند . اما هرچه اگاهی زنان عمیق تر شده است میزان تبعیض هم بیشتر ، گویا نظام به نوعی استمرارش را با تبعیض علیه زنان گره زده باشد . به عنوان مثال مجمع جهانی اقتصاد در سال ۸۸ براساس شاخص هایی چون« فرصتهای اقتصادی»،«سواد»،«طول عمر و درمان»،و«مشارکت سیاسی» زنان در ۱۳۴ کشورجهان،اعلام کرد که ایران در رتبه ۱۲۸ از میان ۱۳۴ کشور مورد بررسی قرار گرفته است. این درحالی است که یک سال پیش ایران از میان ۱۳۰ کشور در رتبه ۱۱۶ قرار گرفته بود که افزایش تبعیض جنسیتی علیه زنان در سال ۸۸ را تائید می کند.با روی کار امدن محمود احمدی نژاد از سال ۸۴ تبعیض ها علیه زنان گسترده تر شد تا جایی که طرح هایی مانند بومی گزینی جنسیتی به سهمیه بندی جنسیتی اضافه شد. هرچند که سهمیه بندی جنسیتی از بعد از انقلاب در انتخاب رشته ها برای زنان اعمال شده بود اما با روی کار امدن دولت احمدی نژاد در تعداد بیشتری از رشته ها اعمال شد،و همچنین درصد سهمیه های درنظرگرفته برای برخی از رشته ها مانند پزشکی برای پسران بیشتر از دختران و گاه ۶۰-۴۰ به نفع پسران بود.زنان از ورود به بعضی از رشته ها مانند حقوق، مددکاری، حسابداری منع شدند که به شکایت جمعی از زنان از دانشگاه هایی که این تبعیض ها را لحاظ کرده بودند به دیوان عدالت اداری انجامید( هرچند نتیجه ای نداشت). طرح هایی مانند دورکاری زنان به منظور حفظ کیان خانواده مطرح شد و مهمتر از همه لایحه حمایت از خانواده جدید که مروج ازدواج موقت وچند همسری بود در بحبوبه اعتراضات در سال ۸۹ به مجلس ارائه شد. هرچند در نهایت با فشار فعالان زنان از طریق انتشار مطلب در سایت مدرسه فمینیستی، تاقانون خانواده برابر(بیدارزنی فعلی)، تغییر برای برابری، جمع اوری ۱۵ هزار امضا از زنان و مردان و جمع اوری در اعتراض به چندهمسری، روایت های زنان از خشونت هایی حاصل از چندهمسری در کوچه و خیابان در چند شهر وارائه ان به کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی مجلس و دفتر ریاست وقت مجلس (اقای لاریجانی) ، درج مطالب در روزنامه های وابسته به اصلاح طلبان ماده جنجالی اجازه تعدد زوجات به شرط تمکن مالی از لایحه حذف شد اما تبعیض ها بیشتر رخ می نمود. طرح بعدی که زنان را به اعتراض واداشت طرح ممنوعیت صدور گذرنامه برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال در سال ۹۱ بود. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی این طرح را تصویب کرد که براساس ان دختران برای خروج از کشور باید اذن ولی خود را کسب می کردند این طرح نیز با فشار فعالان زنان و افکار عمومی و رسانه و جمع اوری۲ هزار امضا از زنان در فضای عمومی و ارائه به مجلس از دستور خارج شد.
در این زمان شاهد افزایش نرخ بیکاری زنان هستیم به طوری که به گفته دبیرکل خانه کارگر و با استناد به گزارش مرکز آمار شمار زنان بیکار در سالهای دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد دوبرابر شد. در سال ۹۲ پروین محمدی، عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران به روزنامه شرق گفته است: در مورد شاغلان زن در بخش پوشاک :«میانگین حقوق این کارگران ۲۰۰ تا ۲۵۰هزارتومان و ساعات کاری آنها بیش از ۱۰ ساعت است و حتی در برخی از این کارگاهها کارفرما میزان تولید را ملاک خروج روزانه کارگران قرار میدهد».
طی این سالها به دلیل سرکوب شدید زنان کمتر به خیابان امدند، اما در سال ۹۳ در پی اسیدپاشی به زنان در اصفهان جمعی ازفعالان زنان و مدنی به همراه چندقربانی اسیدپاشی جلوی مجلس رفتند و فریاد «امنیت زنان را تامین کنید»، «اسیدپاشی جنایت، قانون گذار حمایت» را سر دادند.
کمپین استادیوم ، برای ورود به استادیوم والیبال و بسکتبال که پیشترها برای زنان آزاد بود در سال ۹۳ در پی ممانعت از ورود زنان برای تماشای مسابقات آغاز به کار کرد. همچنین در این سالها شاهد شکل گیری کمپین «تغییرچهره مردانه مجلس» در سال ۹۴ برای انتخابات مجلس ، کارزارمنع خشونت خانگی درسال 95 هستیم. کمپین تغییرچهره مردانه به دلیل برخوردهای امنیتی پیش نرفت ،تلاش برای ورود به استادیوم در عرصه عمومی تری پیش رفت. کارزار منع خشونت خانگی نیز بیشتر در استان گیلان و البرز به برگزاری کارگاه های مقابله با خشونت خانگی مبادرت کرد که بعد از دو سال و بعضا به دلیل فضای امنیتی ایجاد شده از ادامه کار بازماند.
البته در فاصله سالهای ۹۲ تاکنون زنان معلم که در مقطع پیش دبستانی تدریس می کردند بارها و بارها با وجود ضرب و شتم فراوان از سوی نیروهای امنیتی،در جلوی مجلس یا وزارت اموزش و پرورش حاضر شدند. مربیان پیش دبستانی خواستار اجرای مصوبه مجلس درباره حقالتدریس شدن مربیان پیش دبستانی از سال ۹۲ هستند. البته سایر معلمان(چه مرد،چه زن) نیز در تمام این سالها برای اعتراض به اوضاع نامناسب صنفی خیابان را برگزیدند. پرستاران نیز در مورد کارانه، فشار کاری زیاد، طرح تحول سلامت و قاصدک راهی مجلس شدند یا در بیمارستان های خود به اعتراض پرداختند. این تجمع ها به جز تجمعات کارگران و و مالباختگان در موسسات اعتباری و گروه های دیگر است که زنان نیز در انها کم و بیش حضور داشتند.
زنان و اعتراضات دی ۹۶
زمان گذشت تا سال ۹۶ که شاهد اعتراضانی در گوشه گوشه ایران هستیم. در سال ۹۶ به گفته دبیر شورای امنیت کشور، در ۹ ماه نخست سال ۱۳۹۶، «حدود ۵ هزار تجمع عمده در ایران برگزار شده بود که این تجمعها بدون مجوز بود اما هیچ کدام به تنش و درگیری منجر نشد». در این تجمع ها به خصوص در تجمع های معلمان، بازنشستگان و مالباختگان موسسات مالی حضور زنان پررنگ بود که به نوعی زمینه ساز اعتراضات دی ماه ۹۶ نیز محسوب می شد. در اعتراضات دی ماه به گفته رحمانی فضلی تظاهرات به سرعت در روزهای ابتدایی به ۱۰۰ شهر رسید و در ۴۲ شهر به خشونت کشید بنابرگزارش منابع خبری در اعتراضات دیماه ۹۶، در سراسر ایران دستکم ۲۵ تن کشته و حدود ۵ هزار نفر نیز بازداشت شدند. به دلیل سانسورهای گسترده وعدم شفافیت در ارائه امار دستگیرشدگان به تفکیک جنس، نمی توانیم در هیچ یک از این اعتراضات تخمین دقیقی از حضور زنان ارائه کنیم. تنها می توان به عکسهایی اشاره کرد که در این سال حین اعتراضات منتشر شد و نیز تعداد فعالان مدنی زن که دستگیر شدند.
زنان، از دیماه ۹۶ ، در اعتصابات کارگران هفت تپه در کنار مردان اعتصابگر حضور داشتند و به آن نیرو بخشیدند. زنان کارگر هفت تپه آغازگران اعتراض شش روزه در آذرماه سال ۹۶ بودند. ” چند زن” بر اساس شاهدان عینی “سه زن” با سخنرانی حق طلبانه روی سکو به مبارزات پی در پی کارگران هفت تپه، رنگ تازه ای پاشیدند، خلاء حضور زنان کارگر، و اهمیت جبران این کمبود را به منصه ظهور رساندند. شاید آن زمان سه زن سخنران تصویر روشنی از آیندۀ حرکت شجاعانۀ خود نداشتند
همچنین ما در اعتراضات دی ماه شاهد ظهور پدیده دختر خیابان انقلاب هستیم. اعتراضی که با تظاهرات گسترده از ۸ مارس ۵۷ اغاز شده بود و همواره زنان به اشکال مختلف به این حکم اعتراض کردند و هزینه دادند این بار با پرفورمنسی در خیابان خودش را به رخ کشید.
اسفند ۹۶ نیز با فراخوان بخشی از فعالان زنان تجمعی در اعتراض به تبعیض های موجود از جمله وضعیت اشتغال زنان مقابل وزارت کار و تعاون قرار بو،د شکل بگیرد که در همان ابندا قلع و قمع شد و ۸۰ نفر دستگیر شدند.
زنان و اعتراضات ابان ۹۸
اعتراضها به افزایش قیمت بنزین در ایران در آبان ۱۳۹۸ تبدیل به یکی از بحرانهای بزرگ سالهای اخیر حکومت ایران شد. این اعتراضها در روز جمعه ۲۴ آبان و درپی افزایش قیمت و سهمیه بندی ناگهانی بنزین در ایران شروع شد.
خبرگزاریها و سازمانهای حقوق بشری خارج از کشور، بر اساس تحقیقات و منابع خود، تعداد کشتهها را از چند صد نفر تا ۱۵۰۰ نفر اعلام کردند. این در حالی است که مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران از اعلام کردن تعداد کشته شدگان سر باز میزنند. در مورد بازداشت شدگان نیز، آمار دقیقی در دسترس نیست، اما جمعبندی سخنان مقامات رسمی جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری نشان میدهد که دستکم ۸۶۰۰ نفر در ۲۲ استان ایران بازداشت شدهاند. در اعتراضات ابان مادر پویا بختیاری به سمبلی از مادران معترض تبدیل شد. مادران داغدار سال ۸۸ نیز به دیدار او رفتند، مادران داغدار در دهه های مختلف در ایران کنش اعتراضی زنانی است که مادری را به کنش سیاسی پیوند زده اند و در جستجوی عدالت هستند.
در ابان ۹۸ حضور زنان به اندازه ای گسترده است که خبرگزاری فارس به این امر اذعان می کند و لیدرهای حرکت را زنان می داند. گذشته از نظر برخی از فعالان زنان که این ادعا را جهت سرکوب هرچه بیشتر زنان قلمداد می کنند به نظر می رسد حضور زنان واقعیتی است غیر قابل انکار ،با سقوط هواپیمای اکراینی در عکسهای که از جلوی دانشگاه امیرکبیر و شریف می بینیم حضور زنان چشمگیر است. در کلیپ های منتشر شده در شبکه های اجتماعی ما با وضوح صدای شعاردادن زنان را بالاتر از صدای مردان در تظاهرات این روز می شنویم. در اعتراضات آبان ماه تعداد زیادی از کشته ها زن هستند.
چرا زنان در تمام این سالها در اعتراضات نقش چشمگیری داشتند؟ به نظر می رسد زنان در این سالها به دلیل افزایش تحصیلات برای خود زندگی بهتری را تصور می کنند اما انتظارات انان در عمل با بن بست مواجه می شود. بیشتر زنان تحصیل کرده بیکار هستند. معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران شهریورماه ۹۸ اعلام کرد: که با وجود رشد یک هزار و ۸۰۲ نفری جمعیت فعال زنان در تابستان سال ۱۳۹۸ نسبت به فصل مشابه سال ۱۳۹۷، اما سهم زنان از کل جمیت فعال در حدود ۲ واحد درصد کاهش یافته و به ۱۹.۶ درصد رسیده که البته این کاهش سهم به دلیل افزایش حدود ۳۸۷ هزار نفری جمعیت فعال مردان طی این مدت است..
براین اساس به طور کلی، بیش از ۹۹ درصد افزایش جمعیت فعال نیروی کار کشور در تابستان ۱۳۹۸ نسبت به مدت مشابه ۱۳۹۷، به دلیل افزایش جمعیت فعال مردان بوده است. علاوه بر کاهش مشارکت زنان در بازار کار طی این مدت، سهم زنان از کل جمعیت بیکار کشور نیز افزایش یافته و از ۳۲.۲ درصد در تابستان ۱۳۹۷ به ۳۴.۱ درصد در تابستان سال جاری رسیده است. نرخ بیکاری زنان جوان در تابستان ۱۳۹۸ حدود ۳۱.۶ درصد بوده است. ایران در بین کشوهای خاورمیانه یکی از پایین ترین نرخ اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان را دارد. میانگین اشتغال زنان در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه ۲۰ درصد، و شمار زنان شاغل در جمهوری اسلامی یک چهارم کمتر از این میزان است.
افزایش فشارهای اقتصادی در کنار افزایش اگاهی جنسیتی به زنان فشار بیشتری وارد می کند. زنان هرچه تلاش می کنند با افزایش تحصیلات از چرخه تبعیض خارج شوند به درهای بسته می خورند، زیرا کاری متناسب با تحصیلات خود ، حتی گاه شغل هایی که مرتبط نیست را نیز نمی یابند. استقلال مالی می تواند اندکی وضعیت سخت زنان را بهبود بخشد. اما خشونت سیستماتیک مانع جهش و پیشرفت زنان می شود از این رو زنان در خیزش های اجتماعی برای احقاق حقوق خود به خیابان ها می ایند. ما زنان را می بینیم که بی هیچ ترسی به خیابان می ایند انگشت اشاره را به سمت یگان ویژه می گیرند و به گفتگو می پردازند. حاکمیت با انباشت عظیمی از مطالبات از سوی زنان مواجه است از نیاز به اشتغال و دستمزد برابر، داشتن بیمه ، نبود ازارجنسی در محیط کار و فضای عمومی، سهم مساوی از شهر و امکانات شهری، احترام انسانی که طی ۴۰ سال از آنها دریغ شده است، تغییر قوانین تبعیض امیزی که وجودشان، خیلی از انها را منجر به ادامه زندگی با مردان خشونت گر کرده است،تعدد زوجات،کلیشه های جنسیتی و فرهنگ زن ستیز که توسط نهادهای رسمی بازتولید می شوند، نداشتن ارث برابر و گاه ارث نبردن زنان بنا به قواعد عرفی در مناطقی از ایران ، که مانع برخورداری زنان از منابع اقتصادی می شود، تحقیرشدن هر روزه به دلیل نوع پوششی که دلخواه حکومت نیست ، کنترل دولت ها بر بدن زنانه به اشکال مختلف، تبعیض های قومیتی و مذهبی، … زنان را به موتوری برای تحرک و شوریدن علیه نظم موجود وا می دارد. عدم توجه به در نظرگرفتن تبعیض های مثبت، عدالت جنسیتی، رفع قوانین تبعیض امیز در زمانی که زنان ایرانی در عرصه های گوناگون شایستگی های خود را اثبات کرده اند و پافشاری بر قوانینی که با روح زمانه تطبیقی ندارند زنان را به میدان می کشد. ما زنان از فردای انقلاب بازنده این میدان بودیم هرچند از همان ابتدا و با اعلام مغایرت لایحه حمایت از خانواده با شرع و اعلام حجاب اجباری، زنان به میدان امدند اما با وجود همه تلاش ها زنان موفق به تغییر قوانین و بهبود شرایط زیست خود نشدند. از این رو به نظر می رسد زنان ساختار نظام را مانع تغییر وضعیت خود می دانند و در تظاهرات شعارهایی سر می دهند که نشان می دهد این حکومت را دیگر نمی خواهند.
از دیگر سو باید این مساله را نیز مطرح کرد که چرا زنانی که به خیابان امده اند مطالبات زنانه خود را مطرح نمی کنند بلکه علیه کلیت نظام شعار می دهند ؟به نظر می رسد آنان را حاکمیت به این نتیجه رسانده که برای بهبود اوضاعشان راهی جز تغییر ساختار نظام ندارند. جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال گذشته جز در زمینه آموزش و کاهش باروری وبهبود وضعیت بهداشت زنان که البته از زمان احمدی نژاد تاکنون، ان هم دستخوش تغییرات گسترده ای شد و به سمت سهمیه بندی هرچه بیشتر اموزش عالی، پولی سازی آموزش حتی در مقطع تحصیلات اولیه، تغییر سیاست های جمعیتی و کالاسازی بهداشت رفت، گامی برای بهبود وضعیت زنان برنداشته است. زنان این روزها دیگر زنانی نیستند که داشتن همسر و فرزندانی به تنهایی برایشان کافی باشد، انها استقلال مالی می خواهند. رفع قوانین تبعیض امیز و زیستن در شرایط انسانی تر که ۴۰ سال است محروم از آن هستند. زنان سرپرست خانوار، زنان کارگر این روزها، روزگار سختی را تحمل می کنند که وقتی حاکمیت تلاشی برای دیدن مسائل آنان نمی کند، سبب می شود به خیابان این عرصه عمومی قدم بگذارند و حتی صدای شان از مردها بلندتر باشد. بی خردی حاکمیت خود زمینه ساز اعتراضات زنان در تمام این سالها شده است. اعتراضاتی که گمان نمی رود به خاموشی بگراید.اما در انتها باید به این مساله اشاره کنیم که عنوان نکردن مطالبات زنان در اعتراضات می تواند زنگ خطری برای ما زنان باشد. چرا که زنان طی انقلاب اسلامی نیز مطالبات خاص خود را مطرح نکردند. شعار استقلال، ازادی ،جمهوری اسلامی دربرگیرنده مطالبات زنان از رژیم آینده نبود. ما زنان باید آگاه باشیم که تغییر ساختار یک نظام سیاسی الزاما نمی تواند به بهبود وضعیت ما کمک کند بلکه باید مطالباتمان را در فضای عمومی مجددانه مطرح کنیم.