دیگری: این مقاله با عنوان تعریف دگرگونه زنان از رابطه زنانه در اولین همایش بین المللی جنسیت و انسان شناسی ارائه شده است و نویسنده بخشی از ان را در انجمن مطالعات زنان در روز ۱۶ دی ماه ۱۳۹۷ ارائه کرده که در دو بخش در اینجا بازنشر می شود.
رابطه جنسی و فشار خانواده و جامعه
یکی دیگر از مقولههایی که از میان صحبتهای زنان برداشت شد فشاری است که بر آنان به دلیل شکستن تابوی بکارت وارد میشود. این فشارهای اجتماعی زنان را وادار به پنهانکاری کرده است.بهجز خانواده یکی از پاسخدهندگان، باقی از روابط آنان اطلاعی ندارند. فشارهای اجتماعی و روانی بر زندگی زنان به حدی است که برخی از آنان فکر میکنند زندگی در جامعهای که باکره بودن تا زمان ازدواج در آن ارزشی برای زنان محسوب نمیشود، بهتر است. آنان نمیدانند درصورتیکه این راز برای خانوادههایشان آشکار شود چه سرنوشتی در انتظارشان هست. ذهنیت مدرن آنان تحت تأثیر فضای سنتی جامعه سبب شده تنها دوستان نزدیکشان از روابط آنان آگاهی داشته باشند.
تارا ۳۸ ساله
«نمیدونم اگر خانوادهام متوجه شن چه برخوردی دارند. هیچ تصوری ندارم. راستش گاهی فکر میکنم اگر پدرم بفهمه ممکنه سکته کنه. دلم میخواد بهش بگم که این رابطه هست و این مرد رو دوست دارم و تو هم باید بپذیری. بارها و بارها آرزو کردم کاش در کشور دیگری زندگی میکردم که بکارت مهم نباشه و بتوانم با دوستپسرم زندگی کنم و خانوادهام بیخبر نباشند؛ و اگر این رابطه به هر دلیلی به هم بخورد بتونم راحت با مرد دیگری رابطهای خوب و پایدار برقرار کنم».
کیمیا ۲۹ ساله
«زمانهایی بوده که دوست داشتم جایی زندگی کنم که بکارت مهم نباشه و بدیهیترین حق را از آدمها سلب نکنن و وارد خصوصیترین حوزه آدمها نشوند و واکاوی نکنند.»
نرگس ۳۱ ساله
«هرچند که رابطه جنسی کامل را تجربه نکردهام ولی فرهنگ، خانواده و محیطی که در اون زندگی میکنم از این لحاظ من رو خیلی تحتفشار قرار میده. خودم که خیلی محافظهکاری میکنم».
حورا 32 ساله
«شاید چند سال پیش، بیشتر درگیر این احساس فشارروانی بودم. من در یک خانواده سنتی و مذهبی زندگیمیکنم که ازدواج نکردن یا داشتن ارتباط آزاد اصلاًپذیرفتنی نیست. از طرفی بهشدت احساس وابستگی بهدوستپسر اولم داشتم و فکر میکردم بدون اون زندگی بهچه شکلی میتونه باشه. سعی میکردم به روی خودمنیاورم اما روان من بهشدت درگیر این قضیه بود. از شدتاسترس از خواب میپریدم که هنوز هم این حالت با منهست. فهمیدم که نداشتن بکارت باعث میشه برای ازدواجبا بسیاری از مردان جامعه خودم کاندیدای خوبی نباشم.روابط زیادی نداشتم ولی در همان ارتباطات اندکپارتنرهای من اعتراف میکردن که بهترین رابطه را با منداشتهاند. دختری که عاقله، تحصیلکرده، فهمیده، بدونتوقع، دعوا راه نمیاندازه و شرایط طرف مقابل رو درکمیکنه درعینحال همپایه سکس هست. برای اونها اینرابطه رویایی بود؛ اما حرف ازدواج که میشد به هربهانهای از زیر آن درمیرفتند درنهایت میتونم قضیه رااینجوری جمع کنم که به خاطر بکارت نداشتن کاندیدایخوبی برای ازدواج نبودم و این حس در من تقویت میشدکه دختری دوستداشتنی نیستم؛ اما بعد از مدتی به جنبهمثبت قضیه نگاه کردم که چقدر همین مسئله به من آزادیعمل میده … شاید احمقانه باشد ولی فکر میکنم اگر واردیک جامعه دیگر بشم وقتی کسی من رو دوست داشته باشد باکره نبودن اولین و مهمترین مانع اون نخواهد بود.»
فریماه ۳۰ ساله
«من مدتهاست که بکارت و ارزش نمیدانم؛ اما اعتراف میکنم زمانی که بکارتم رو آگاهانه و خودخواسته رفع کردم تا چند سال بهشدت استرس داشتم که اگر بهطور اتفاقی قضیه بکارت نداشتنم برای خانوادهام رو بشه چه کنم؟ و یااگر مورد خوبی برای ازدواج داشته باشم و قضیه بکارت مسئلهساز شود، چه کنم. ولی همیشه وقتی در اولین رابطهام با هرکدام از دوستپسرهام با دریایی از سؤال مواجه میشوم که چه اتفاقی برات افتاده یا چرا چنین صمیمی گرفتی، واقعاً دلم میخواد در جامعهای زندگی کنم که به چیزهای مهمتری فکر کند تا بکارت داشتن.»
به رسمیت شناخته نشدن حق بر بدن برای زنان در جامعهایرانی عرصه را به این زنان تنگ کرده است. از دیگر سودر گفتههای این زنان میبینیم که مردانی که رابطه خارج از ازدواج را تجربه میکنند انتخابشان ازدواج با زنی باکره است. مردان درحالیکه رابطه خارج از ازدواج را حق خود میدانند اما آن را برای زنان به رسمیت نمیشناسند. به نظر میرسد این مردان در عین داشتن رابطه با زنان بهنوعی آنان را محکوم به تخطی از هنجارهای جامعه میکنند.
از دیگر سو احساس دوستداشتنی نبودن بهواسطه انتخاب نشدن برای ازدواج از سوی مردان و استرسی که سالهاست آنها را رها نکرده گویا هزینهای است که افراد با ذهنیت مدرن در جامعهای با ذهنیتی سنتی میپردازند.
حق بر بدن
از مجموع مصاحبههای انجامشده و با توجه به نکاتی که در هر مصاحبه عنوانشده بود مقوله حق بر بدن استخراج شد. با توجه به جوابها میتوان مشاهده کرد که در روابط اولیه زنان شناخت دقیقی از این حق ندارند و حتی ناخواسته و صرفاً برای جواب دادن به تقاضای طرف مقابل تن به رابطه جنسی دادهاند اما کمکم افزایش آگاهی و شناخت حقوق به آنان کمک کرده است که بتوانند به خواستههایی که دوست ندارند نه بگویند.
شیما ۳۰ ساله
«مزخرف بودنش بیشتر به خاطر بیتجربگی بود. اینکهنمیدونی حدود کجاست؟ حقت در یک رابطه جنسی چی؟مرزها کجاست؟ کجا متعارفه کجا متعارف نیست… بعداً که بیشتر خودم، بدنم و حقوقم رو شناختم و تونستم یکجاهایی بگم نه نمیخواهم؛ و یک جاهایی بگم چه میخوام یا این کار رو انجام بده.
تارا ۳۸ ساله
«من به خاطر اینکه حق بر بدن رو برای خودم به رسمیت میشناسم خیلی جاها نه گفتهام و اگر رابطه نمیخواستم خیلی راحت گفتم نه. خوشبختانه طرف مقابلم هم مردی فهمیده است و مشکلی نداشتهام.»
مارال ۲۸ ساله
«در اولین تجربه اصلاً دخول نداشتم، اما احساس خوبی نداشتم و تقریباً برخلاف میلم حاضر به رابطه شده بودم،آنهم برای کسب رضایت طرف مقابلم. بااینکه تمامشنوازش شدن و بوسیده شدن بود، اما چون فقط برای راضی نگهداشتن طرف مقابلم وارد بازی شده بودم و نقشخیلی خیلی منفعلی داشتم، میشه گفت خاطره خوبی ازاون ندارم؛ اما اصلاً ترجیح نمیدم که این اتفاق نیفتاده بود و در اولین تجربه رابطه کاملم، اگر اشتباه نکنم خودم پیشقدم شدم.»
از برخی پاسخها برمیآید به رسمیت شناختن حق بر بدن به زنان کمک کرده ازآنچه نمیخواهند اجتناب کنند؛ مانند پرهیز از رابطه جنسی مقعدی.از ۱۰ نفر مصاحبهشونده سه نفر تجربه رابطه جنسی مقعدی داشتهاند و یک نفر با این درخواست روبرو شده است. از بین پاسخدهندگان دو نفر به دلیل باکره ماندن تن به این رابطه دادهاند و یک نفر هم در حقیقت مورد تجاوز پارتنرش قرارگرفته است.
تارا 38 ساله
«در اولین رابطهام وقتی فهمید من باکرهام پیشنهاد سکس مقعدی داد که من رد کردم هرچقدر در مورد مزایای آن و متبحر بودن خودش در این رابطه گفت بازهم زیر بار نرفتم و کلاً دیگر دوستی از بین رفت».
حورا 32 ساله
«…سکس مقعدی را تجربه کردهام. بارها و بارها. در ابتدا به خاطر بکارتم بود. در یک دوره کوتاه اما بعدازآن به درخواست پارتنرم؛ و چیزهایی هم درباره مثبت بودن اونشنیده بودم. ولی تجربه وحشتناکی بود. بعد از پارتنر اولم تقریباً همهکسانی که با آنها سکس داشتم درخواست کرده بودن، ولی رد کردم».
مارال ۲۸ ساله
«سکس مقعدی بهزور بوده و سه دفعه این اتفاق افتاد کههمهاش هم با عذاب و شکنجه به نظر من فرقی نداشت. باعث درد و گریه من شد. بهتره بگوم نوعی تجاوز محترمانهچون کاملاً بدون رضایت من بود. ۲ بار آن در اولین رابطهام و یکبار در رابطهای که حدوداً ۲ سال پیش داشتم، اتفاقافتاد».
شیما 30 ساله
سکس مقعدی را تجربه کردم چون از دوستم مطمئن نبودم که بخواهد با من بماند یا نه.
س ۲۸ ساله
«یکبار دوستپسرم (همسر فعلیم) گفت که براش جالب است سکس مقعدی را هم تجربه کند و منم گفتم اصلاً برامجالب نیست! و دیگه چنین تقاضایی از من نکرد.»
زنان و بیم ابژگی
از گفتههای زنان به نظر میرسد تقریباً بیشتر زنان نگران مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و یا استفاده ابزاری مردان از خود هستند. گویا برای زنان مهم است که برای داشتن رابطه جنسی بهویژه رابطهای که در آن بکارتشان رفع میشود با مردی باشند که دوستشان داشته باشد و آنها را فقط برای داشتن رابطه جنسی نخواهد که این امر شاید ناشی از فرهنگ مردسالار، فرودستتر بودن زنان در جامعه و دسترسی کمتر آنان به منابع قدرت و احساس ناامنی نسبت به آینده باشد. هرچند به گفته پاسخدهندگان فیزیولوژی زنانه و دردی که معمولاً زنان در اولین رابطه جنسی دارند میتوانند دلیلی باشد بر آنکه زنان بخواهند مردی مطمئن در کنارشان باشد.
افرا ۲۹ ساله
«خب اولی را که به لحاظ شخصیتی دوست نداشتم. دومیکه بکارتم رو برداشت، دوست داشتم که رابطه بلندتریباهاش داشته باشم. الان فکر میکنم کاش با اون سکسنکرده بودم. فکر میکنم بعد از سکس، ابراز علاقهاش کمترشد، به نظرم اینکه وقتی زود تن به رابطه جنسی میدیانگار تو ارزشمند نیستی. قبلش ابراز علاقه میکرد اما بعدفقط شد حین سکس. الان دوست دارم رابطه جنسی را باکسی که دوستش دارم تجربه کنم… ازنظر من فقط مسئلهعشق نیست که زنها با هرکسی وارد رابطه نمیشن بلکهبیشتر به خاطر احساس عدم سوءاستفاده شدن هست که زنها میخوان با کسی این رابطه رو داشته باشند که مطمئن باشن ازشون سوءاستفاده نشده و بلکه به خاطرعلاقه هست که این رابطه صورت گرفته…»
شیما 30 ساله
«باید رابطه باثبات باشه. در غیر این صورت ناخودآگاه احساس از دست دادن میکنی و اینکه فقط برای رابطه جنسی با تو رابطه برقرار نکرده باشن. من اگر کسی رو که دوست داشتم احساس میکردم نسبت به من تعهد داره، بدون ازدواج، رابطه جنسی کامل را با اون تجربه میکردم؛ اما آدمهایی که دیدم در زندگیام خیلی زودگذر بودن.»
تارا 38 ساله
«برای من بشخصه این مهم بود که با کسی رابطه بگیرم که آدم متعهدی نسبت به رابطه باشد و فقط یک رابطه کوتاه و یکشبه نداشته باشم. همیشه شنیده بودم که سکس وابستگی میاره بنابراین ته ذهنم این بود که نرم با کسی بکارتم را رفع کنم که بعدش پشیمان بشم از تجربه کردنش… تا مدتها، بعد از رابطه جنسی غم داشتم ازاینکه نمیتونستم مثل اون لذت ببرم؛ و اینکه آیا من روافقط برای سکس میخواد یا واقعاً دوستم داره؟. امااحساس میکنم وقتی بکارتت را با کسی برمیداری فکر میکنی او مدیون توست؛ یعنی انگار در ذهن من با همه تلاشهایم برای زدودن کلیشههای مردسالار یک احساس خسرانی وجود دارد از اینکه مرد بعدی که بیاید توی زندگی من و آدم مناسبی باشه برای ازدواج آیا به دلیل نداشتن بکارت ازدواجی شکل میگیره؟ یا من باید تمام مدت زندگیام را با روابط دوستانه سر کنم. البته آگاهم که این تصور سنتی است و من باید آن را از خودم دور کنم.اما گاهی موفق نمیشوم. از طرف دیگه مهمه که مرد دوستت داشته باشه و خواستههای تو روهم ببینه در غیر این صورت بعد از مدتی احساس سردی نسبت به او و رابطه جنسی پیدا میکنی».
نرگس 31 ساله
«فکر میکنم زنها شخصاً خودم از بس ابزارگونهاستفادهشدهاند برای روابط جنسی، که اگه واقعاً اینطورمنباشد و طرف مقابلش توی آن رابطه لذت را خواهان باشدبازهم روحا این ارضای از درون برایشان اتفاقنمیافتد{برای زنان} و اینکه برای بدن یه زن زمان بیشتر و چند مرحله وجود داره برای احساس لذت این چند مرحلهبودنش نیاز به کسی داره که خوب یه گیر عاطفی داشتهباشن، زمان نیاز داره و بازی کلمات و حتی تو رفتارهایمعمول زندگی …و نگران بودن برات که فکر میکنم تو رابطهبرای یه زن اینکه کسی نگرانش باشه… نگران آسیبی کهمیبینه دردی که میکشه لذتی که میچشه و خیلی چیزایدیگه مهمه اینکه توی رابطه مرد به فکر لذت خودش باشه وبه فکر لذت طرف مقابل»
از پاسخها برمیآید که زنان از همان ابتدای شکلگیری رابطه به رابطه متعهدانه و بلندمدت فکر میکنند که برطرفکنندهنیازهای عاطفیشان نیز هست و برای آنان رابطه جنسی بخشی از این رابطه هست نه تمام آن. همچنین به نظر میرسد بر اساس پاسخها ذهنیت زنان از مردان این است که آنان بیشتر دنبال رابطهای بی تعهد، بیعمق و صمیمیت هستند. درحالیکه برای بیشتر این زنان عشق لازمه داشتن رابطه جنسی است. این دریافت میتواند ناشی از تجربههای زنان از رفتار مردان ایرانی باشد. همچنین این نگاه میتواند ناشی از نیاز زنان به توجه به خواستههایشان بهویژه در زمان رابطه جنسیهم باشد؛ بنابراین مردی را انتخاب میکنند که به پیچیدگیهای روح و جسم زنان واقف باشد و تنها به نیازهای خودش فکر نکند.
جدایی عشق و رابطه جنسی
بر اساس پاسخها بیشتر زنان مصاحبهشونده تمایلشان به داشتن رابطه جنسی با فردی است که دوستش دارند. حتی در پاسخ به سؤالاتی که مرتبط با این سؤال مشخص هم نبوده است زنان تأکید داشتند که ترجیحشان این بوده است که رابطه جنسی را با کسی تجربه کنند که دوستش دارند و یا از لمس شدن و معاشقههایی که توسط معشوقشان بوده بیشتر از رابطه جنسی با مردی که علاقهای به او نداشتهاند، لذت بردهاند. تنها دو نفر از پاسخدهندگان بین عشق و رابطه جنسی تمایز میگذارند. برای این زنان عشق محصول شناخت، دوست داشتن و تعهد است
تارا 38 ساله
«برای من جدایی بین عشق و سکس نبوده . من عاشق دوستپسرم بودم و البته وابسته به اون هم بودم؛ اما از دوستانم میشنوم که چنین تمایزی دارند و گاهی به آنهاغبطه میخورم. خودم گاهی دلم میخواد دست به روابط آزادتر بزنم اما وقتی از زنانی که مثل من چنین تمایزی ندارند و دست به چنین تجربهای زدند سؤال میکنم میبینم که آسیبدیدهان و حتی از بدن خودشون بدشون اومده».
مارال ۲۸ ساله
«من وقتی 18 ساله بودم و با «عشق» آن زمانم «خوابیدم»تنها عذاب وجدانم این بود که آدم که با عشقش نباید سکسداشته باشه! سکس مال روابط عادیه، وقتی عاشق کسیهستی فاصله را حفظ میکنی تا عشقت پاک بمونه وسکست روا جای دیگه ای تأمین میکنی!»
این نظر در تقابل با نظر قبلی است و اختلاف دیدگاه این دو زن را نشان میدهد هرچند بهنوعی در دومی نگاه زنی که عشق را امری مقدس میشمارد نیز دیده میشود و گویی رابطه جنسی در مرتبه از عشق قرار دارد.
لیلی ۳۴ ساله
«تفکر جداییناپذیر بودن عشق و سکس تا مدتها مرا از هرگونه رابطهی جنسی بازمیداشت. بعد از خواندن جنس دوم بود که اساساً ذهنیتم فرق کرده بود؛ بنابراین اولین رابطهی جنسیام رابطهای عاشقانه نبود. به همین دلیل، کمی هراس داشتم. چون بر اساس تئوری تصمیم گرفته بودم خودم را به میدان عمل و زیستن با این نظریهها بیندازم. بااینهمه در از دست دادن بکارت کموبیش محتاط بودم، بنابراین درد را هم تجربه نکردم… بعد از رابطه اولم که دوستش هم نداشتم، در رابطه دیگری کهعاشق شده بودم و از عشق ورزیدن شریکم هم مطمئن شدهبودم، دیگر هراس وجود نداشت، اما درد تحملناپذیر بود والبته از بین رفتن بکارت هم به همین دلیل اتفاق نیفتاد… بهطورکلی من با این پیوستگی میان عشق و رفع بکارت موافق نیستم. دلایل زیادی وجود دارد که چرا زنها اینطورفکر میکنند؛ اما بهطور خلاصه این، گونهای اهمیت بیشازحد دادن به بکارت ازنظر من است. عشق یکچیزاست، سکس چیز دیگری. به نظر من خیلی از زنها زندگیشان را معطل اتفاق عجیبوغریبی میکنند به نام عشق. آزاد شدن از این ذهنیت بخش مهمی از انرژیهایما را آزاد خواهد کرد که به فردیت خودمان بیشتر بپردازیم. به جهان فردی، صرفنظر از اینکه عشق هست یا خیر. چون عشق آنقدرها در کنترل ما نیست. عشق ازنظر من نوعی دلبستگی عاطفی، امن و مبتنی بر دوستی و تفاهم است. آرامش ازنظر من یکی از مهمترین جنبههای عشق است…»
در این پاسخ هم ذهن به جدایی و تمایز گذاشتن بین این دو از هم رسیده است اما تن مقاومت کرده است. البته این مقاومتها ممکن است جایی متوقف شود چراکه فرایند فکر کردن در مورد آن شکلگرفته است.
شیما 30 ساله
«کلاً برای من عشق شرط لازم برای سکس است. من فقطبرای ارضای جنسی با کسی سکس نمیکنم.»
کیمیا ۲۹ ساله
«همیشه بر این باور بودم که جسمم رو تسلیم کسی میکنمکه روحم رو تسخیر کرده باشد. شاید این به نظر خیلیشعاری و شوآف باشه اما برای من صحت داشت و اتفاقافتاد. یگانگی و یکی شدن با کسی که برای من از هر چیزارزشمندی گرانبهاتر و پربهاتر بود زیباترین حس را طیاین زیستن به من داد و بعدازآن احساس کردم هیچ حائل وپرده و سد و دیواری نباید که بین ما برقرار باشه.»
افرا ۲۹ ساله
«من از رابطه جنسی با کسی لذت میبرم که بدانم دوستمدارد. در حقیقت از معاشقههایی که با اولین دوستپسرم داشتم خیلی لذت میبردم چون دوستم داشت…»
نرگس 31 ساله
«وقتی در یک ارتباط عمیق نشوم به رابطه نمیرسم. الانم بهرابطه (جنسی) خالی از مهر فکر نمیکنم. فکر میکنم مندنبال یک ارتباطی همپای ارتباطی که قبلاً داشتم میگردم. بعدازآن با افرادی آشنا شدم که در کمتر از 3-4 روز باتقاضای سکس از سوی آنها روبرو میشدم. نمیدانم فکرمیکنم در این مورد خیلی سنتی هستم. کلاً دیدگاه من وانتظار من از رابطه کاملاً ۱۸۰ درجه تغییر کرده است وشاید این اصلاً خوب نباشد. البته منظورم این نیست که منطرف را بشناسم و اگر خواستار ازدواج بود بعداً رابطهجنسی با او داشته باشم. نه. حتی در یک مورد دوستی هماصلاً بدن من، رابطه تنانه را طلب نمیکرد. همین. واقعاً هرچه تلاش کردهام در این مورد کمی راحت با موضوعبرخورد کنم، نشده است. انگار با بالا رفتن سن خیلی اینقضیه برای من سختتر و سختتر میشود.»
شاید یکی از دلایلی که زنها میخواهند از دوست داشتن مردان مطمئن باشند تقاضای سریع مردان برای رابطه جنسی است که زنان را محتاطتر میکند.
پاسخگوی بعدی در مورد هم امتداد بودن عشق و رابطه جنسی برای برخی از زنان معتقد است:
فریماه ۳۰ ساله
«در مورد اولین سکس و عشق و اینها دو تا فرضیه دارم. اولاینکه در رابطه چون با درد و ترس و اضطراب همراهه، حضور کسی که دوستت دارد دلگرمت میکنه؛ و دوم ترس از تنهایی درآینده است که احتمالاً ترجیح این میشه که با کسی باشی کهدوستت داشته باشه که بتونی بعد با اون ازدواج کنی… عشق ازنظر من دوست داشتن از صمیم قلبه که بسته به نوع رابطه نیازهاش تعریف میشه. در مورد عشق به جنس مخالف ازنظر من حل شدن دو نفر و رضایت و لذت بردن از نیازها از همه جوانب… ولی عشق کاملاً ایدئال هست و قرار نیست برای هر کس اتفاق بیافته.»
مارال 28 ساله
«در مورد اینکه عشق و سکس از هم جدا نیستند به نظر من این مسئله جدای فرهنگ تا حدودی احساسی است.شاید خوب به نظر خیلیها رابطه جنسی نوعی عشق ورزیدن محسوب میشه و دوست دارن که اول و آخر به یک نفر عشق بورزن که برای شون بیهمتا باشه.»
حورا ۳۲ ساله
«به نظر من نهتنها اولین رابطه که کلاً تو همه روابط زنها دوست دارند با کسی باشن که دوستش دارن. شخصاً برای من تحریککنندهتره و آدم احساس میکنه که امنیتذهنی بیشتری در رابطه داره. درواقع اینجا دوست داشتنهست که ما رو به سکس میرسونه و نه برعکس. از طرفدیگه فکر میکنم تا حد زیادی هم جنبه فرهنگی دارد. مافکر میکنیم اولاً سکس بده مخصوصاً برای یک زن بده واز اون بیشتر وقتی بده که سکس یکشبه داشته باشیم. راستش من نمی دونم چقدر این قضیه جنبه روانی داره وچقدر فرهنگی ولی درمجموع پدیده بسیار بارزی درانتخابهای جنسی ماست».
در پاسخها بعضی بسیار رمانتیک به رابطه جنسی نگاه میکنند و مسئله را تنها امری فرهنگی نمیدانند که زنان از جامعه آموخته باشند. همچنین تأکید بر رویکرد عاطفی شریک و لزوم وجود امنیت عاطفی در رابطه از فحوای جملات مصاحبهشوندگان برداشت میشود. این اطمینان خواستن بهنوعی میتواند نشان از احساس ناامنی باشد که زنان در جامعهای مردسالار احساس میکنند.
عشق یا وابستگی؟ دوگانه همیشگی روابط زنان
موضوعی که در این پاسخها به آن برمیخوریم دوگانه عشق یا وابستگی است. گاهی وابستگی و عشق یکی فرض میشود درحالیکه روانشناسان بین این دو فاصله میگذارند.
حورا ۳۲ ساله
«…ضمناً اینکه آدمها آنقدر فکر میکنند عاشق آدمیهستند که باهاش اولین رابطه رو داشتن ناشی از«احساس وابستگیه» و نه عشق. در نظر داشته باشیمچیزی که در اولین رابطه از بین میروه تنها پرده بکارتنیست بلکه یک نوع بکارت روحی و روانی هم از بین می ره. بکارت دختر خوب بودن ازنظر فرهنگی هم از بین می ره. بهنظرم دخترایی که هنوز ارزشهای اجتماعی و فرهنگیبراشون جدیه درگیر باقی میمونن. ضمناً در روابط بعدیهم تأثیر داره. گاهی رابطههای بعدی بهاندازه رابطه اولیهخوب نیست و نمیتونه جای اون رو بگیره. برای من رابطهدومم اینطوری بود. رابطه اولم عالی بود، رابطه دوممبسیار سطحی و افتضاح در ارتباطات بعدی رابطههایبهتری پیدا کردم و اون آدم اول زندگیم که فکر میکردمعاشقشم دیدم تنها وابستگی بهش داشتم.»
تارا 38 ساله
«من هنوز نمیدونم اینکه میگویم عاشق دوستم هستم چقدر عشقه چقدر وابستگی. گاهی فکر میکنم مرز بین عشق و وابستگی تو رابطهام خیلی آشکار نیست و تلاش میکنم این مرز و مشخص کنم».
احساس مالکیت مردان بر بدن زن
بر اساس پاسخها مردها تمایل دارند با زنی ازدواج کنند که باکره باشد یا خودشان بکارت او را رفع کرده باشند. به گفته پاسخدهندگان مردان احساس مالکیت بر بدن زنان دارند و همین موضوع سبب میشود که در جوامعی که دیدگاه یادشده تسری یافته است، زنانی که رابطه خارج از ازدواج را تجربه کردهاند فرصت ازدواجشان کاهش یابد. در این خصوص دو زنی که ازدواجکردهاند یکی با دوستپسرش که بکارتش را خود او رفع کرده، ازدواجکرده، زن دیگر نیز با دوستپسرشازدواجکرده اما باگذشت سه سال از ازدواج باکره است و رابطه جنسی را از طریق دخول به دلیل درد زیاد تجربه نکرده.
فریماه ۳۰ ساله
«من اول با دوستپسرم بکارتم را رفع کردم اما اولینرابطهی جنسیام که دخول داشت، با فرد دیگه ای بودم. این مسئله خیلی زیاد به رابطهام آسیب زد و بهشدت اون رو تحت تأثیر قرارداد، اما تا حالا فکر نکردهام اگر طور دیگه ای میشد، چطور میشد. من به اصرار خودم بکارتم رابرداشتم اما بعد از مدتی بهطور موقت از اون جدا شدم ورفتم با فردی دیگر رابطه گرفتم و بعد دوباره برگشتم. از اونبه بعد ما درمجموع حدود سه سال باهم در رابطه بودیم امااین انتخاب من باعث شد او دیگه نتونه هرگز به من اعتمادبکنه (قطعاً به خاطر حس مالکیتش بود) و اینطوری شد کهرابطه آسیب دید. از آن روز به بعد روزی هزار بار از منمیخواست براش توضیح بدهم که دقیقاً چه اتفاقی بین منو اون پسر دیگه افتاد…»
کیمیا 29 ساله
«بهجرئت میگویم برای همه پسرها فرقی هم بین تحصیلکرده و نکردهاش نیست در مورد بکارت داشتن زنحتی به شکل احمقانهای ترجیح میدهند زنشون سکس مقعدی را تجربه کرده باشه اما باکره باشه.»
حورا ۳۲ ساله
«یک نکتهای که زیاد هم دیدام دخترانی که بکارت ندارن وبا دوستپسرشان یا پسری که خودش را روشنفکر می دونهازدواج میکنن بعداً سر این قضیه دچار مشکل میشن. برای خود من این مسئله پیش اومد. دوستپسرم به خاطربکارت نداشتنم فکر ازدواج با من روا از سرش بیرون کرد. البته خودش این ادعا رو نداره اما من میدونم که تا حدزیادی به خاطر این قضیه بود.»
تارا 38 ساله
«من فکر میکنم شانس زیادی برای ازدواج به دلیل نداشتن بکارت ندارم؛ اما هرگز برای ازدواج حاضر به ترمیم بکارت نیستم. خیلی از مردان قبل از ازدواج رابطه جنسی روا تجربه میکنن و خیلی ظالمانه است که از زنان توقع دارن تا زمان ازدواج باکره بمونن و سکس نداشته باشن.»
راهکارهای زنان برای آسیب ندیدن
برخی از این زنان برای اینکه در رابطه دوستی با مردان دچار آسیب نشوند، راهکارهایی یافتهاند مثل تمایز گذاشتن بین عشق و رابطه جنسی و کاهش وابستگی عاطفی. برخی نیز ترجیح دادهاند خودارضایی کنند تا اینکه به گفته خودشان مورداستفاده ابزاری مردان بیتعهد قرار گیرند.
حورا 32 ساله
«من با آن مرد تا سالها رابطه جنسی داشتم. بسیاردوستش داشتم و هنوز هم دارم. بهطورکلی رابطه جنسیبرای من بسیار وابستگی میاره؛ اما بهتدریج دارم بر ایناحساسم غلبه میکنم و سعی میکنم رابطههای آزادانه روتجربه کنم تا کمتر لذت سکس رو در پرتو دوست داشتندرک کنم. بعد از سیسالگی که دست به روابط دیگه زدماحساسم عوض شد. برعکس احساس قدرت کردم. من زنیبودم که آزادانه می تونست وارد روابط عاطفی دیگه بشه یا نشه. فقط سکس داشته باشه و لذت جنسی ببره. چرا بایداحساس حقارت یا دوست نداشته شدن کنم چون کسانیبه خاطر دیدگاهم در زندگی نمیتونستند قدرم رو بدونن.این کار با روحیات عاطفی من جور نیست؛ اما برای زنیکه در این جامعه شانس عاشق شدن نداشته و درگیرروابط ناپایدار بوده و میدونه که شانسهای آیندهاشبهمراتب کمتره، کارکرد داره. چون به من کمک میکنه ازناحیه عاطفی آسیبپذیر نباشم. بپذیرم که اگر الان با اینآقا که از اون خوشم آمده هستم مدتی با هم وقتمیگذرونیم قرار نیست الزاماً به عشق و ازدواج ختم بشه. ما تنها با وقت گذراندن با همدیگر و سهیم شدن در یکتجربه جنسی به هم لذت میبخشیم. گرچه این حرف درعمل بسیار برای من سخته… امروز هر وقت دلم بخواد واردیک رابطه میشم و هر وقت نخوام تمام میکنم. البته زیاداتفاق نیفتاده در عمل و همیشه ملاحظات بهداشتی برایمن مهم بوده اما دیگه ازنظر روانی نمیخوام به کسیاحساس وابستگی پیدا کنم. در نهایت من هنوز دوست دارمکه بکارت در یک رابطه عاشقانه از بین بره؛ و قلباً هنوزدوست داشتن رو زمینه لازم یک رابطه جنسی میدونم اماتلاشم در جهت تعدیل این ذهنیته»
تارا 38 ساله
«من از یک جایی سعی کردم که وابستگیام رو به دوستم کاهش بدم. این فقط برای این بود که کمتر آسیب ببینم؛ اما بههرحال برای من که تمایزی بین عشق و سکس قائل هستم این مسئله سون نیست اما تلاش میکنم. بههرحال وقتی رابطه تنانه با مردی داری که سالهاست دوستش داری به او وابسته میشی؛ اما فکر میکنم زنان برای اینکه آسیب نبینن بهتره میزان دوست داشتنشون رو تنظیم کنن و همیشه خودشون زو بیشتر دوست داشته باشن. نیازهاشون رو فراموش نکنن و اگر رها شدند همفکر نکنن دوستداشتنی نیستند. بلکه ببیند در کجا دارند زندگی میکنن، البته واقعاً کار راحتی نیست. برای خودم خیلی سخت بوده؛ اما مهمه که به مردان احساس قدرت نداد در غیر این صورت بیشتر آسیب میبینی و نهتنها قدر تو رو نمیدونن که ممکنه زودتر از زنانی که مستقل هستن، رها شوی.»
شیما 31 ساله
«درون یک رابطه احساسی اگر سکس صرفاً برای لذتیکی از طرفین باشه ترجیح میدم رابطهای با کسی نداشتهباشم و نیاز جسمی خودم رو خودم تأمین کنم.»
نتیجهگیری
پژوهش حاضر در پی این بود تا بفهمد زنانی که رابطه خارج ازازدواج را انتخاب میکنند چگونه به بکارت میاندیشند؟ این افراد چه نگاهی به عشق و رابطه جنسی دارند؟ و اتخاذ اینسبک زندگی برای آنان آیا آسیبی به همراه داشته یا خیر و آنان چه راهکارهایی برای کاهش آسیبها پیداکردهاند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که اکثر این زنان خودشانانتخاب کردهاند که بکارتشان را خارج از ازدواج رفع کنند ومنتظر ازدواج کردن برای برطرف کردن نیاز جنسیشان نمانند. از بین این ده زن دو نفر با دوستپسرهایشان ازدواجکردهاند.دو زن نیز با وجود تجربه رابطه جنسی باکره هستند.
بیشتر این زنان بکارت را ارزش نمیدانند و با آن مانند یک امرزیستشناختی برخورد کردهاند. این امر میتواند به دلیل پایگاهاجتماعی آنان باشد (همگی از طبقه متوسط، تحصیلکرده وشاغل بودهاند)؛ اما بین نگاهی که آنان دارند و فرهنگ و هنجارهای غالب در جامعه تضادی اساسی وجود دارد و همینتضاد سبب میشود که پنهانکاری کنند.
پایبندی ظاهری به سنتهای جامعه یا پنهانکاری میتواند نشان از ترسی باشد که زنان از طرد شدن و عدم پذیرش از سوی جامعه دارند.
از دیگر سو این زنان گرچه بکارت خود را خارج از ازدواج رفعکردهاند اما به نظر میرسد هنوز بکارت برایشان مسئلهارزشمندی است که رفع آن باید با مردی باشد که دوستش دارندو از عمق احساس او مطمئن باشند. هرچند ممکن است اینحساسیت به دلیل ترسی باشد که در ذهن زنان از اولین رابطهجنسی شکلگرفته است بنابراین دوست دارند این رابطه را باکسی تجربه کنند که در این رابطه به آنان توجه لازم را داشتهباشد.
از تمایز قائل شدن بیشتر پاسخگویان بین عشق و سکس و تمایل آنان به همراه شدن اولین رابطه با فردی که دوستش دارند و دغدغه پایداری این رابطه چنین استنباط میشود که دلیل آنانبرای رفع بکارت با مردی که دوستش دارند این است که بعداًبتوانند یا با او ازدواج کنند یا در آینده رها نشوند. این مسئلهمیتواند نشان از بیقدرتی زنان در جامعه ایرانی باشد. زنانباید بکارتشان را با عشق یا یک رابطه پایدار معاوضه کنند و درغیر این صورت ممکن است شانس خود را برای ازدواج از دستبدهند. چنانکه در بین پاسخدهندگان زنی نبود که ازاله بکارتشبا یک مردی باشد و ازدواجش با مردی دیگر. همین زنان از حسمالکیت مردان بر بدن خود حرف زدهاند و معتقدند حتی مردانروشنفکر نیز با زنی که غیر باکره باشد، ازدواج نمیکنند؛بنابراین ذهنیت مدرن این زنان درون جامعهای که مردانش در برخی امور مدرن شدهاند اما در مورد رابطه جنسی زنان همچنان سنتی فکر میکند منکوب میشود. هشت نفر از این زنان عنوان کردهاند با اینکه ممکن است شانسشان را برایازدواج ازدستداده باشند اما حاضر نیستند که بکارت خود راترمیم کنند و داشتن رابطه جنسی بدون ازدواج را حق خود میدانند.
از پاسخها چنین برمیآید که زنان اگر بر حق بر بدن خودآگاهیداشته باشند، دچار آسیبهای کمتری میشوند. وقوف بر حق بر بدن سبب افزایش اعتمادبهنفس و توانایی نه گفتن در زنانمیشود که میتواند مانع آسیب دیدن آنان و تن دادن بهخواستههایی زیانآور از سوی برخی مردان شود.
راهکارهایی که برخی از این زنان برای محافظت از خود دربرابر آسیبهای احتمالی رابطه خارج از ازدواج و نگاه ابزاری مردان یافتهاند عبارت است از کاهش وابستگی و مدیریت احساس، تمایز قائل شدن بین وابستگی و عشق، خودارضایی وتفاوت گذاشتن بین عشق و رابطه جنسی و انتخاب تجربه روابطکوتاهمدت تا که احساس آنان درگیر رابطه با مردی که تعهدی به رابطه ندارد، نشود.
در پاسخهای ارائهشده میتوان رد پای نظریه گیدنز و بازاندیشی این زنها در مورد رابطه تنانه، عشق و ارتباطی که با مردان دارند را دید. آنها مدام فکر میکنند که عشق چیست، که آیا واقعاً دوست داشته میشوند یا صرفاً ابژهای جنسی برای مردان هستند، فکر میکنند که چه باید بکنند که آسیب کمتری ببینند. در این بازاندیشی و مرور مجدد آنان هویتی جدید کسب میکنند اما این هویت را نمیتوانند درون جامعهای بیان کنند که بکارت داشتن برایش اهمیت دارد. این خودسانسوری آسیبهای خودش را برای آنان در پی دارد. هرچند گیدنز میگوید انسان مدرن دارای هویت شخصی است که درباره آن با دیگران صحبت میکنند اما این زنان با اینکه در مورد حقوق جنسی خود دست به بازاندیشی زدهاند اما گفتگویی بین آنان و خانوادههایشان در این خصوص شکل نگرفته است. بااینوجود این زنان دست به تعریف دوبارهای از خود، رابطه و عشق زدهاند و به هویت جدیدی برای خود فراتر ازآنچه سنت و جامعهی در حال گذار از زن، عشق و رابطه جنسی در ذهن دارد، دستیافتهاند. حرکت زنان به این سمتمیتواند به تغییر جامعه منجر شود هرچند که به نظر میرسد این تغییر در کوتاهمدت رخ ندهد.
منابع
آزاد ارمکی تقی و همکاران، تحلیل ارزشهای سنتی و مدرن در سطوح خرد و کلان، نامه علوم اجتماعی ایرانبهار ۱۳۸۶، شماره پیاپی ۳۰ .
آزاد ارمکی، تقی، سنخ شناسی الگوهای روابط جنسیپیش از ازدواج در ایران، جامعه پژوهی فرهنگی سال دومپاییز و زمستان،۱۳۹۰ شماره 2 پیاپی 4.
استفانی گرت،۱۳۸۰، جامعهشناسی جنسیت، ترجمه کتایونبقایی، نشر دیگر، تهران.
اسمارت، بری، 1383، شرایط مدرن، مناقشههای پستمدرن،ترجمه حسن چاوشیان، نشر اختران، چاپ اول.
سلیمانی نیا، لیلا و همکاران، نقش سلامت روان در ظهور رفتارهای پرخطر، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، زمستان ۱۳۸۴، شماره 19.
خلج آبادی فراهانی فریده، مهریار امیرهوشنگ، بررسی نقش خانواده در ارتباطات با جنس مخالف قبل از ازدواج در دختران دانشجو در تهران، فصلنامه خانواده پژوهی،زمستان 82، دوره ۶، شماره 24.
گرمارودی غلامرضا، مکارم جلیل، علوی شهره، عباسی زینب، عادات پرخطر بهداشتی در دانشآموزان شهر تهران، پایش 1388، دوره 9، شماره 1.
گیدنز آنتونی،۱۳۸۸، تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصیدر عصر جدید، ترجمه ناصر موفقیان، نشر نی، تهران.
میرمولایی، طاهره و همکاران، بررسی رفتارهای جنسی و عوامل مرتبط با آن در دانشآموزان دختر در دبیرستانهای دولتی شهر تهران، خلاصه دومین کنگره خانواده و مشکلات جنسی، تهران، دانشگاه شاهد ۱۳۸۴.
آمار مرکز پژوهشهای مجلس از روابط جنسی در ایران
http://www.tabnak.ir/fa/news/423952
سخنرانی دکتر گلزاری در همایش «زنان در مسیرتوسعه اجتماعی با تأکید بر برنامه ششم توسعه»
سیاست جنسیتی در ایران مدرن/ ژانت آفاری
http://www.bbc.com/persian/iran/2013/04/130410_l44_afary_sexual_politics?SThisFB
«قرار است ایران با انقلاب جنسی دچار فروپاشیشود»
http://meidaan.com/archive/19322
Mohammadi MR, & et al. “Reproductive knowledge, attitudes and behavior among adolescent males in Tehran”, Iran. Int Fam Plan Perspect; 32, (2006)
Sternberg, Robert J. (2007). “Triangulating Love”. In Oord, T. J. The Altruism Reader: Selections from Writings on Love, Religion, and Science. West Conshohocken, PA: Templeton Foundation…