نویده احمدی
دیگری: شیوع ویروس کویید ۱۹ تاثیر فروانی برزندگی مردم جهان گذاشته است اما این تاثیر در طبقات مختلف اجتماعی متفاوت است. شیوع ویروس کویید ۱۹ زندگی برای مهاجران افغانستان در ایران را شرایط را سخت تر از پیش کرده است. مهاجران از حداقل های حقوق شهروندی برخودار نیستند. نداشتن بیمه، عدم حمایت از طرف نهادهای دولتی و حتی سفارت افغانستان از مشکلات عمده مهاجران است. ویروس کویید ۱۹ زندگی زنان مهاجر را تحت فشار بیشتری قرار داده است و با قرنطینه شدن، زمینه خشونت برای آنها چندین برابر شده از سوی دیگر مشاغل خانگی زنان افغان به دلیل این بیماری تعطیل شده است. گفتگوی زیر درد و دل های زنان مهاجر است که از بحران کرونا می گویند.
معصومه شش ماه می شود که به همراه همسر و دو فرزندش به ایران آمده است و می گوید: «شرایط مان بسیار سخت است. به تازگی خانه گرفتیم و کلی قرض کردیم. دوماه است که همسرم بیکار است. کرایه خانه مان هم زیاد است. دو کودک خرد سال دارم. به امید بهتر شدن زندگی به ایران آمدیم ،اما وضعیتمان الان بدتر شده است. دائم می ترسم که کرونا بگیریم و این ترس مرا اذیت می کند. اگر مریض شویم مدارکی نداریم و بیمارستان ما را قبول نمی کند.»
این روزها که مدارس تعطیل است و دانش آموزان از طریق دنیای مجازی با معلم های خود در ارتباط هستند، پیگیری این موضوع روی دوش زنان است و زنان مهاجر هم از این قاعده مستثنی نیستند. لیلا که دو فرزند دبستانی دارد می گوید: « همسرم دوماه است که بیکار شده و شرایط اقتصادی خوبی نداریم. وقتی درگیر خرج خرد و خوراک هستیم، دیگر به فکر خریدن بسته اینترنتی نیستیم. از طرف دیگر دخترانم از درس هایشان عقب می افتند و من مجبور هستم که آنها را به خانه همسایه بفرستم تا از تکالیفشان مطلع شوند. همسرم در مولوی باربری می کند. ما پس اندازی نداریم که بخواهیم در این دوران آن را خرج کنیم. همسرم مدام فکر می کند و این روزها که در خانه است بیشتر گیر می دهد و درگیری داریم. اگر مشکل اقتصادی نداشتیم، فشار کم تری روی من بود.»
انتشار ویروس کویید ۱۹ با شب عید همزمان شد. بسیاری از مردم روی درآمد حاصل از این ماه برای خود برنامه ریزی کرده بودند. نسرین از بیکاری همسرش ناراحت است. همسر او در شب سال نو به همشهریان خود کمک می کرده اما امسال نتوانسته است که دست کسی را بگیرد. او می گوید: «بیماری کرونا باعث شد که تمام برنامه زندگی مان بهم بخورد و همسرم بیکار شد. خوشبختانه ما پس انداز داریم اما من نگران همشهری های خود هستم که شرایط سختی دارند. همسرم مدائم کلافه است و بهانه گیری می کند و دائم با من جر و بحث می کند. این روزها هر دعوا داریم. دعا می کنم این بیماری زودتر از بین برود.»
زحل دانشجو زبان انگلیسی است، می گوید: «پدرم مریض است و توان کار کردن ندارد. تنها برادرم است که در کفاشی کار می کند اما حالا او نیز بیکار شده است و ما برای گذراندن زندگی قرض می کنیم. شرایط برای مهاجریا چندین برابر از قبل سخت شده است. من چند شاگرد خصوصی داشتم که به آنها زبان درس می دادم که متاسفانه در شرایط فعلی نمی توانم تدریس کنم و حالا درآمدی ندارم، دوسوم از شهریه این ترمم را پرداخت نکردم و نگران آینده ام هستم.»
این روزها قیمت مواد ضد عفونی کننده و ماسک افزایش پیدا کرده است و مهاجران قادر به خریدن آن نیستند. مهاجری که درآمدی ندارد اولویت اولش تامین نیازهای روزمره زندگی است. در کشورهای دیگر که مهاجرپذیر هستند از مهاجران حمایت می کنند و دسترسی مهاجران به خدامات بهداشتی همانند شهروندان دیگر است ولی در ایران مثل همیشه مهاجران با محدویت مواجه هستند. نازی می گوید: «پدرم کارگر روزمزد است. من سرما خورده بودم و برایم سخت بود که هزینه ویزیت دکتر بدهم و حالم به شدت وخیم بود. از یک طرف می ترسیدم که بدون ماسک و دستکش به دکتر بروم و از طرف دیگر دغدغه ام پول ویزیت و دارویم بود. پول یک دانه ماسک به اندازه ویزیت دکتر بود.»
راضیه از تجربه اش می گوید: « دکتر برایم تست کرونا نوشت و گفت که چون مهاجر هستید هزینه آن یک میلیون تومان می شود . همسرم من کارگر است و این هزینه برایمان زیاد بود، من کلی حرص و جوش خوردم اگر من مبتلا باشم فرزندانم هم مبتلا می شوند. درست است که مهاجر هستیم اما ما انسانیم.»
کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت ایران در فروردین ۹۹ اعلام کرد که اتباع خارجی که بیمه داشته باشند، همچون ایرانیان تنها ۱۰ درصد هزینه درمان را پرداخت خواهند کرد و تست کرونا و پیسیآر برای آنها رایگان است، اما خدمات، دارو و تجهیزات مورد استفاده برای بیماران کرونا با دیگر بیماران تفاوت ندارد. این درحالی است که بسیاری از مهاجران در ایران فاقد بیمه هستند.
با آمدن کرونا بسیاری از کسب و کارهای خانگی کوچک تعطیل شده است. زنان مهاجر اغلب در خانه کارهای مختلفی انجام می دهند و درآمدی هرچند ناچیز دارند اما حالا این درآمد به صفر رسیده است.
آمنه دختر مهاجری است که در خانه دست بند می بافد و حالا دیگر از کارش خبری نیست. او حالا درآمدی ندارد و استرسش این روزها دو چندان شده است. از نظر او کرونا، مشکلات زنان را بدتر کرده است و زنان را تحت فشار قرار داده و از آینده هراس دارند. سمیه برای آرایشگاه مو درست می کند او می گوید: «این روزها ارایشگاه ها بسته شده است. هرسال شب عید، کارم رونق می گرفت و درآمد خوبی داشتم اما حالا دیگر از آرایشگاه ها سفارش نمی گیرم. همه در حالت نامشخصی هستیم و نمی دانیم که چه در انتظارمان هست. زنان مرکز خانه هستند و این روزها بیشترین سختی را می کشند.»
بسیاری از مهاجران افغان کارگر روزمزد هستند. کارگرانی که هزینه روزانه زندگی شان وابسته به درآمد روزانه آنها است و اگر نتوانند کار کنند زندگی برایشان طاقت فرسا می شود . این کارگران فشار خود را روی زنان و بچه ها خالی می کنند چون زن ها تنها مرکز قدرت آنها در دنیا هستند. فاطمه از تغییر رفتار همسرش در روزهای کرونایی می گوید: «چند روز پیش صاحب خانه به همسرم زنگ زد و کرایه خانه اش را خواست اما همسرم از او مهلت خواست و او قبول نکرد. این روزها مردها کلافه هستند و بهانه گیری می کنند و به هرچیزی گیر می دهند و سر چیزهای الکی جنگ و دعوا راه می اندازند و کار به کتک کاری هم می کشد. وقتی مشکلی پیش می آید همیشه زن ها بیشتر از مردها تحت فشار قرار می گیرند. همه در خانه هستند و من هستم که سعی می کنم شرایط را آرام کنم. مشکلات در این روزهای کرونایی یکی دوتا نیست. کاش حداقل می توانستیم ازجایی وام بگیریم این طوری فشار کمتری رویمان بود.»
مهاجران افغان از اقلیت هایی هستند که در شرایط بحران همواره آسیب بیشتری می بینند و تاثیر این آسیب بر زنان مهاجر بیشتر است. آنچه که پیداست این قشر از جامعه از سوی هیچ نهاد دولتی جامعه میزبان و چه دولت افغانستان و چه سازمان ملل و جامعه جهانی حمایتی نمی شوند. سه میلیون مهاجر افغانستانی گویی از یاد رفته اند. آیا بعد از چهل سال زندگی در ایران، قرار است همچنان نادیده گرفته شوند؟ آیا بعد از چهل سال زندگی در ایران نباید از حقوق شهروندی برخوردار باشند؟ زبان و فرهنگ مشترک محلی برای پیوند خوردن دو ملت است چرا این همه اشتراک فراموش شده است؟