مریم رحمانی
دیگری: این مقاله با عنوان تعریف دگرگونه زنان از رابطه زنانه در اولین همایش بین المللی جنسیت و انسان شناسی ارائه شده است و نویسنده بخشی از ان را در انجمن مطالعات زنان در روز ۱۶ دی ماه ۱۳۹۷ ارائه کرده که متن کامل در اینجا در دو قسمت بازنشر می شود.
مقدمه و طرح مساله
ایران در گذار از سنت به مدرنیته دستخوش تحولات گستردهای در حوزه ارزشها و هنجارهاست. یکی از این تغییرات تجربه رابطه خارج از ازدواج برای هر دو جنس بهویژه برای زنان است. در فرهنگ ایرانی، رابطه خارج از ازدواج برای مردان مشمول اغماض و همراه با توجیه است و گاه شنیده میشود این رابطه برای مردان اشکالی ندارد چون چیزی از دست نمیدهند. معنی این حرف، «داشتن پرده بکارت در زنان» است و اینکهبکارت داشتن زنان در فرهنگ ایرانی با «آبرو و ناموس مردان خانواده» گرهخورده است. باکره بودن تا زمان ازدواج برای زنان ارزش محسوب میشود که بر اساس آن مورد قضاوت اخلاقی قرار میگیرند؛ اما به نظر میرسد تغییراتی در باورهای زنان در مورد سکسوالیته در حال رخ دادن است و آنان به اشکال مختلف رابطه جنسی را قبل از ازدواج تجربه میکنند.
نگاه انسانها به عشق و رابطه جنسی متنوع است. برخی این دو را در یک امتداد میبینند و برخی امری مجزا از هم میشمارند. معمولاً گفته میشود «زنان عاطفیتر از مرداناند» امری که به گفته برخی جامعه شناسان و فمینیستها ناشی از فرهنگ و جامعهپذیری است. «گرت» معتقد است جامعهشناسان تمایز مهمی بین جنس و جنسیت قائلاند و درحالیکه جنس بر تفاوتهای بیولوژیک دلالت دارد جنسیت ناظر بر ویژگیهای شخصی و روانی است که جامعه آنها را تعیین میکند (گرت،۱۳۸۰،۱۳)
تاکنون پژوهشی در این زمینه انجامنشده است که رابطه جنسی برای زنان چه معنایی دارد. بنابراین جا دارد به رابطه جنسی خارج از ازدواج و نگاهی که زنان به عشق و بدن خود دارند توجه شود تا مشخص شود چرا برخی از زنان دست به تابوشکنی میزنند.
ادبیات پژوهش
در ایران، زندگی فرهنگی بیش از سایر حوزههای زندگی اجتماعی، تغییراتی را از سر گذرانده است و بعضی تحولات اجتماعی راه را برای ظهور گروههای اجتماعی با جهانبینی متفاوت و خواستهای متنوع بازکرده است. دستکم چند فرآیند عمده مانند گسترش آموزش، رشد رسانهها و نفوذ آنها در زندگی فردی و جمعی، رشد شهرنشینی و تمرکز فزاینده جمعیت در شهرهای بزرگ، افزایش سطح آموزش زنان و … زمینههای اجتماعی ظهور هویتهایی جدید را فراهم کردهاند که درباره جهان اجتماعی خود به نحوی دیگر میاندیشند، با معیارهایی متفاوت آن را ارزیابی میکنند، خواستها و آرزوهای دیگری دارند و درمجموع سبک دیگری از زندگی را ترجیح میدهند.
«گیدنز» معتقد است در جامعه مدرن انسانها دائماً هویت خود را خلق و تصحیح میکنند و اینکه چه کسی هستند و چگونه اینگونه شدهاند را مرور میکنند. به گفته او «در شرایط مدرنیته، واقعیت اجتماعی ضرورتاً یا بهصورت اجتنابناپذیری به امری تأملی تبدیلشده است» (اسمارت،۱۳۸۳،۱۸۳)
گیدنز چنین استدلال میکند که توانایی بازاندیشی مدرنیته تا قلب خود گسترش مییابد، خود به یک طرح بازاندیشانه تبدیل میشود؛ یعنی خود تبدیل به چیزی میشود که میتوان آن را مورد بازاندیشی قرارداد، دگرگونش کرد و حتی آن را قالبریزی کرد. در جهان مدرن، بدن انسان نیز درگیر سازمان بازاندیشانه زندگی اجتماعی شده است. ما نهتنها مسئول طراحی خودهایمان هستیم، بلکه همچنین باید در ارتباط با خود، بدنهایمان را نیز طراحی کنیم. «در اینجا بدن جزئی از یک نظام کنشی است و نه صرفاً یک شیء منفعل. نظارت بر فرآیندهای جسمانی جزء ذاتی نوعی توجه بازاندیشانه ی مداوم است که فاعل باید نسبت به رفتار خویش نشان دهد. آگاهی به چندوچون بدن برای دریافتن تمامعیار هرلحظه از زندگی اهمیتی اساسی دارد» (گیدنز۱۳۸۸،۱۱۴).
بر این اساس انسان مدرن، دارای نوعی هویت شخصی است که میتواند خود را برای دیگران توضیح دهد و این شاخصهی عصر مدرنیته است. به گفته گیدنز ویژگی مدرنیته بازاندیشی درباره همهچیز است.
مهمترین بعد مدرنیته متأخر، نفوذ بازاندیشی به زندگی شخصی و نهادی است؛ افراد جامعه، اندیشههایی را که درباره جهان اجتماعی، خود، آینده و شرایط زندگیشان دارند، وارد جهانی میکنند که آن را توصیف مینماید. بدینسان، آن را بهطور بنیادی تغییر میدهند. در چنین شرایطی، افراد جامعه با دسترسی گستردهای که در زندگی جمعی به دانشهای تخصصی دارند، سبک زندگی و هویت شخصیشان را خودشان تعیین میکنند.
بانفوذ مدرنیته، انسانها به دنبال تعریف دگرگونهای از خویش، روابط و بدنشان هستند و تلاش میکنند سبک زندگی و روابط جنسی خود را بهگونهای متفاوت از سنت پیش ببرند. داشتن روابط جنسی خارج از ازدواج یکی از نتایج بازاندیشی انسانها به نسبت بدن و روابط خویش است. امری که در همه جای دنیا شاهد آن هستیم.
گسـترش رابطـه جنسی پیش از ازدواج محصـول انقـلاب جنسـی (sexual revolution) در اواخـر دهـه ۱۹۶۰میلادی در جوامع غربی بوده است. در چند دهـه پیش، این روندها حتی برای مردم کشورهای توسعهیافته پدیدههایی جدید بود و طـرفداران کمی داشت؛ اما بهتدریج این تغییرات ارزشـی، صـورتی فراگیرتـر پیـدا کـرد. هاردینـگ و جنکس (Harding & Jencks, 2003) نشـان دادهاند کـه در سـال ۱۹۶۹، ازنظر بـیش از ۷۵ درصد آمریکاییان رابطه جنسی پیش از ازدواج امری زشت و مذموم بود؛ اما فقط چنـد سال بعد، دیدگاه غالب به اینگونه روابط در امریکا تغییرات فاحشی پیدا کرد؛ بهطوریکه در دهه ۱۹۸۰، فقط ۳۳ درصد آمریکاییان رابطه جنسی پـیش از ازدواج را امـری ناپسـند میدانستند و این در حالی است که در جامعه امروز آمریکا تقریباً همه جوانان رابطه جنسی پیش از ازدواج را تجربه میکنند (آزاد ارمکی،۱۳۹۰،۶).
در چنـد دهـه اخیـر، در ایـن کشـورها نهتنها سـن ازدواج (marriage age) افزایشیافته؛ بلکـه درصـد ازدواج (marriage rate) هـم نسـبت بـه دورههای قبل «کاهش» چشـمگیـری داشـته اسـت. امروزه جوانان در این کشورها «کمتر» و «دیرتر» ازدواج میکنند. این تغییرات گویای آن است که در چند دهه اخیـر واقعهای مهـم در ایـن جوامـع رویداده اسـت. تحـولات اقتصادی و تغییرات اجتماعی در پی آن بسـیاری از معـادلات را بـر هـم زده و الگوهـای ناپایدار روابط شخصی بهتدریج بهمثابه رقیبی جدی در مقابـل ازدواج، بهعنوان الگـوی روابط پایدار، مطرحشده است. در این کشورها رابطه جنسی پیش از ازدواج و تـداوم آن به پیدایش گونههای جدیدی از خانواده منجر شده است که «همخـانگی» (cohabitation) یکی از مهمترین آنها در غرب است؛ خانوادههای جدید که بهسرعت در حـال افـزایش است (همان).
بر اسـاس مطالعـات سـاکالی و گلیـک (Sakalli &Glick, 2003)، در ترکیه هم پس از تحولات اقتصادی در چند دهه اخیر روندهای تقریبـاً مشابهی از «تغییرات ارزشی» مشاهدهشده است. به گفته آنها درگذشته، فرهنگ عمـومی ترکیه چنان بود که روابط جنسی پیش از ازدواج، در صورت آشکارشدن، به رسوایی بزرگی تبدیل میشد؛ اما در دو دهه اخیر این دید منفـی در مورد مـردان کمکم از بـین رفـت؛ درحالیکه برای دختران باکره این روابط همچنان تابو است. اگرچه مطالعات اخیر در ترکیه نشان داده است که با تغییر نگرشها بـه ارزش بکـارت (virginity) دختـران هنگـام ازدواج، این روابط میـان دختـرانِ تـرک هـم، روزبهروز، گسـترش مییابد. تحقیقات در کشورهای دیگری چون هند، ژاپن و انـدونزی گویـای آن است که در چند دهه اخیر، با تغییرات گسترده اقتصادی و اجتماعی روابط جنسی پیش از ازدواج در این جوامع سنتی و قدیمی هم روند رو بـه رشـدی را طـی کـرده است و الگوهای متفاوتی از انواع این روابط را در خود نشان میدهد (آزاد ارمکی،۶،۱۳۹۰).
تحقیقات انجامشده نشان میدهد که داشتن رابطه جنسی پیش از ازدواج در ایران نیز در حال افزایش است (گرمارودی،۱۳۸۸، سلیمانی نیا ۸۴، محمد ۲۰۰۷)
به گزارش مرکز پژوهش های مجلس[۱] در سال ۹۳ «۷۴.۳ درصد دانشآموزان دختر و پسر دوره متوسطه با جنس مخالف رابطه داشتهاند».
نتایج تحقیقی هم که محمود گلزاری[۲]، معاون ساماندهی امور جوانان وزیر ورزش و جوانان در سال ۹۳ انجام داده نشان میدهد که «۴۰ درصد دانشآموزان رابطه با جنس مخالف را از ۱۴ سالگی شروع کردهاند. بر اساس همین تحقیق، ارتباط با جنس مخالف پیش از دانشگاه، نسبت به ۳۰ سال پیش، سه برابر شده و سن شروع رابطه جنسی نیز به دوره راهنمایی رسیده است».
همچنین بر اساس پژوهشی که بر روی ۳۸۵ نوجوان ۱۸-۱۵ ساله تهرانی، انجامشده ۲۷.۷ درصد پسران نوعی از ارتباطات جنسی با جنس مخالف را گزارش کردند. علاوه بر آن رفتارهای پرخطر جنسی در میان ۳۸۲ نفر از پسران نوجوان باتجربه تماس جنسی نیز در مطالعهای بررسی شد. بیش از نیمی از افراد باتجربه جنسی (۵۵ درصد) گفتهاند که اولین تجربه جنسیشان در ۱۵ سالگی بوده است .(Mohammad et al,32, 2007) میرمولایی و همکارانش نیز در تحقیقی درباره رفتارهای جنسی و عوامل مرتبط با آن در میان ۱۱۹۲ نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانهای دولتی شهر تهران متوجه شدند حدود ۱۳% از دختران نزدیکی جنسی را تجربه کردهاند (میرمولایی و همکاران،۱۳۸۴).
خلـج آبـادی و مهریـار نیز در تحقیق خود در سال ۸۹ بیان میکنند که نزدیک به ۲۵ درصد «دختران مجرد» دانشجو در دانشگاههای بزرگ تهران، در زندگی خود، به داشتن نوعی رابطه جنسی اشارهکردهاند کـه ۱۰ درصد آنها به رابطه کامل جنسـی خـتم شـده اسـت (خلج آبادی، ۸۹). از طرفـی، محمـد و همکـارانش نیز در تحقیق خود در سال ۱۳۸۶ نشان دادهاند که ۲۸ درصـد نوجوانان و جوانان شهری رابطه جنسی قبل از ازدواج را تجربه کردهاند. هـمچنـین نتـایج گزارش وزارت بهداشت (۱۳۸۶) نشان میدهد که حـدود ۲۰ درصـد پسـران و کـمتـر از ۱۰درصد دختران تا ۲۰ سالگی رابطه جنسـی را تجربـه میکنند و حالآنکه بـیش از ۳۰ درصد پسران تا ۲۵ سالگی رابطه جنسی پیش از ازدواج داشتهاند (Mohammad et al,32, 2007).
رابطه جنسی و عشق گاهی باهم درآمیختهاند و گاهی دو مقوله مجزا از هم تعریف میشوند. در حقیقت برای بعضی از افراد این دو در راستای یکدیگر و برای برخی دیگر منفک از هم هستند. اما عشق چیست؟ عشق مفهومی انتزاعی است و بدون شک تعریف آن با استفاده از واژهها یکی از دشوارترین کارهاست. این در حالی است که حتی در باب ماهیت عشق هیچ نظریه مشترک و عموماً پذیرفتهشدهای وجود ندارد. همیشه درزمینهٔ عشق ابهام و سردرگمیهایی وجود داشته است. ازجمله عمدهترین نظریههای عشق توسط «رابرت جی استرنبرگ» ارائهشده است. او نظریهای ارائه داد که در آن عشق را به شکل یک مثلث تصور کرد مرکب از سه بخش است: صمیمیت، شور و شوق (شهوت) و تصمیم/تعهد.
استرنبرگ آن را بهعنوان احساساتی در نظر گرفت که نشانه نزدیک بودن است. بنابراین صمیمیت جوهره عشق را تشکیل میدهد. استرنبرگ در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که صمیمیت شامل ۱۰ عنصر مختلف در رابطه با شخص موردعلاقه است:
۱- میل به رفاه شخص موردعلاقه
۲- تجربه خوشحالی با او
۳- داشتن توجه زیاد به وی
۴- قادر به اتکا به شخص موردعلاقه بودن در هنگام نیازمندی
۵- داشتن درک متقابل
۶- درمیان گذاشتن مسائل شخصی
۷- دریافت حمایت عاطفی
۸- ارائه حمایت عاطفی
۹- برقراری رابطه صمیمانه با فرد موردعلاقه
۱۰- ارج نهادن به وی
مؤلفه دوم عشق شور و شوق (شهوت) است که مبتنی بر انگیزشهای شهوانی و جذابیتهای جسمانی است و شامل اشتغالات ذهنی مثبت نسبت به معشوق است. این بعد جنبه انگیزشی دارد.
ضلع سوم عشق نیز تصمیم/تعهد است که شامل تصمیمهای خودآگاهانه و غیر خودآگاهانهای میشود که فرد برای دوست داشتن دیگری اتخاذ و خود را متعهد به حفظ آن میکند. این حالت جنبه شناختی دارد و دربردارنده تصمیم کوتاهمدت و بلندمدت برای دوست داشتن و مراقبت از معشوق است. این بعد تصمیم گرفتن برای تعهد داشتن، حفظ و نگهداری از معشوق و رابطه طولانیمدت با اوست. این جزء شامل تصمیمگیری دراینباره است که فقط با یک نفر باشد و شریک دیگری برای خود انتخاب نکند و این ارتباط را مهمتر از ارتباط با هر فرد دیگری تلقی کند (استرنبرگ،۲۰۰۷، ص۳۲۲).
در جامعه ایران با وجود تغییراتی که در حال رخ دادن است و برخی از مورخان تاریخ جنسیت[۳] یا مسئولان کشور[۴] از آن حرکت بهسوی انقلاب جنسی یاد میکنند هنوز بکارت در نسلهای مختلف بهویژه نسلهای قدیمیتر و در شهرهای کوچک و سنتی تابویی است که شکستن آن توسط زنان بهراحتی امکانپذیر نیست. بکارت داشتن دختران تا زمان ازدواج در ایران همچنان یکی از موضوعات مسلم از سوی خانوادهها و جامعه است. حق بر بدن زنان ایرانی به رسمیت شناختهنشده است. در بسیاری از مناطق ایران هنوز، قبل از ازدواج خانواده داماد از عروس آینده خود تست بکارت به عمل میآورند و انجام این تست از سوی خانواده دختر مورد اعتراض قرار نمیگیرد. درحالیکه تاکنون دیده نشده خانواده عروس درخواستی مبنی بر گواهی احراز سلامت جنسی (نداشتن ایدز و سایر بیماریهای مقاربتی) از داماد آینده خود داشته باشند. ازنظر جامعه ایرانی دختر خوب بودن با باکره بودن در ارتباط است و این مسئله حتی در بین خانوادههایی که مذهبی هم نیستند، دیده میشود.
بنابراین این تحقیق در پی آن است تا بفهمد زنانی که رابطه جنسی خارج از ازدواج دارند چه نگاهی به آن و شکستن هنجارهای اجتماعی مرتبط با آن دارند. سؤالات این پژوهش عبارتاند از:
آیا برای زنان حفظ پرده بکارت در دوران معاصر مانند گذشته ارزش محسوب میشود؟
آیا تمایزی بین عشق و ارضای غریزه جنسی در بین زنان وجود دارد؟
آیا رابطه خارج از ازدواج آسیبهایی برای این زنان داشته است؟
روش تحقیق
این تحقیق با «رویکرد کیفی» انجامشده است که به دنبال درک معانی کنشگران از رابطه جنسی خارج از ازدواج در جامعه ایران است.
تحقیق اکتشافی کیفی، روش پژوهش «استقرایی» و «اکتشافی» است که نه برای آزمون فرضیه بلکه روشی برای تولید آن است. ازاینجهت، این پژوهش فاقد فرضیات اولیه است. جامعه آماری، در این پژوهش، زنانی هستند که رابطه جنسی خارج از ازدواج را تجربه کردهاند.
در این مطالعه، از روش «نمونهگیری گلوله برفی» (Snow ball sampling) یا «نمونهگیری زنجیرهای» (chain sampling) استفادهشده است. این روش نمونهگیری غالباً در موقعیتهایی کاربرد دارد که محقق با جمعیتهای پنهان مواجه است و پاسخگویان قابلشناسایی نیستند.
در این مطالعه، برای جمعآوری دادهها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته (Semi-Structur interview) استفادهشده است. این نوع مصاحبه، به سبب انعطافپذیری و عمیق بودن آن، برای پژوهشهای کیفی ازایندست مناسب است. (آزاد ارمکی،۱۳۹۰،۱۰)
در این پژوهش با ده نفر زن که رابطه جنسی خارج از ازدواج داشتهاند مصاحبه شده است که در رنج سنی ۲۸ تا ۳۸ سال قرار دارند همگی دارای تحصیلات لیسانس یا فوقلیسانس و شاغلاند. برخی از زنان پاسخدهنده آگاهی جنسیتی داشتند و برخی نداشتند. دو نفر از این زنان با دوستپسرشان ازدواجکردهاند هرچند یکی از آنان با گذشت سه سال همچنان باکره است که دلیلش را تحملناپذیر بودن درد عنوان کرده است.
برخی از این زنان تجربه دوستیهای متعددی داشتند و دو نفر همسالها با مردی که اولین رابطه جنسی کامل را با او تجربه کردهاند، دوست هستند. البته سبک زندگیشان همخانگی نبوده است.
یافتههای پژوهش
از مجموع صحبتهای انجامشده با مصاحبهشوندگان چندین مقوله استخراج شد که در ادامه بررسی میشوند.
باکره بودن ارزش نیست
از گفتههای این زنان مشخص شد بکارت برای آنها حائز ارزش نیست. گویا در ذهن این زنان نگهداشتن بکارت تا زمان ازدواج امری پذیرفتهشده نیست و بکارت بیشتر یک موضوع فیزیولوژیک است تا امری اخلاقی. این زنان با تصور غالب جامعه در مورد باکره بودن همراه نیستند و هریک دلایلی برای داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج دارند، درحالیکه این تابو در جامعه ایران وجود دارد. این زنان عنوان کردهاند:
تارا ۳۸ ساله
«فکر نمیکنم بکارت داشتن تا زمان ازدواج ارزش باشه. بخشی از زن شدنه. مگه مردان را ختنه نمیکنند؟ آیا چیز باارزشی رو شون جدا میکنند؟ نمیشه که احساس ات رو همیشه کنترل کنی. ممکنه کسی هرگز ازدواج نکنه. آیا باید غرایزش را همیشه کنترل کنه؟ وقتی زنانی رو میبینم که با وجود سن بالا همچنان باکره هستند فکر میکنم چقدر دردناکه که نتوانستن با احساساتشون روراست باشن. برخی از آنان با حسرت در مورد رابطه جنسی یا نوعی گنگی در مورد اینکه چه میتونه باشد حرف میزنن. برخی به خود میبالن که در سن بالا به این هنجار تن دادن و راستش من همدلم براشون میسوزه و هم خندهام میگیه از اینکه چقدر سادهاندیش و منفعل در قبال طبیعیترین حق خودشون هستند.»
کیمیا ۲۹ ساله
«باکره بودن بخشی از صفات بیولوژیکی بدن است که با رشد جسمی قطعاً تغییر میکند مثل دندانهای شیری که همه ما روزی داریم و با رشد جسمی و فیزیکی و بیولوژیکی، روزی همانها را دیگر نخواهیم داشت.»
مارال ۲۸ ساله
«الان که ۲۸ سالهام و هنوز ازدواج نکردم مشکلی با این مسئله ندارم (باکره نبودن) و حتی در یک صحبت توأم با شوخی و غیرمستقیم پدرم به کنایه گفت که من از مسائل تو (نداشتن بکارت) مطلعم. با صحبتی غیرمستقیم با مادرم، ایشان هم موافق بودند که این مسئله هم مانند برداشتن ابرو روزی از بین میرود. درنهایت متوجه شدم شاید آنها همارزشی برای این مسئله قائل نیستند».
سارا ۲۸ ساله
«باکره بودن ارزش نیست اصلاً، و فکر میکنم نمیشود که آدمی مثلاً ۳۰ ساله باکره باشد و نشود به عقلش شک کرد. میدانم هنوز آدمهای زیادی خودشان را به هر ضربوزوری باکره نگه میدارند اما رسماً به نظرم ابلهانه است. فکر میکنم از وقتیکه فهمیدم پرده بکارتی هم وجود دارد هیچوقت فکر نکردم باید بکارتم را نگهدارم برای شوهرم! اما عملاً این اتفاق افتاد». البته قابلذکر است همسر این پاسخگو در ابتدا دوستپسرش بوده و بکارت او با همین مرد رفع شده است.
شیما ۳۰ ساله
«بکارت هیچ ارزشی نیست. چون داشتنش هم به معنای پاکی نیست و خود پاکی اصلاً ربطی به داشتن بکارت نداره و یه چیز درونی هست و با یه معیار فیزیکی قابلسنجش نیست.»
از خلال این پاسخها میشود رد نگاهی تأسفبار را به زنانی دید که رابطه جنسی را به دلیل فشارهای جامعه تجربه نکردهاند.
ازنظر پاسخگوی دیگری بکارت عامل فرودستی زنان است.
لیلی ۳۴ ساله
به نظر من یکی از مهمترین عوامل فرودستی زنان در جامعههای سنتی همین هراس از دست دادن بکارته و یا عکس آن، یعنی لزوم باکره نبودن (مانند آنچه در برخی کشورهای آسیای شرقی رایج است). توضیحش مجال دیگه ای میخواد؛ اما پر بیراه نیست اگر بگویم کل نظام مردسالاری در این کشورها بخش مهمی از قدرتش را از همین مسئله میگیره.
بدن، وامانده بین سنت و مدرنیته
هرچند که این زنان معتقد بودند که بکارت داشتن تا زمان ازدواج دارای ارزش نیست اما دو نفر با اینکه رابطه جنسی را به اشکال مختلف تجربه کردهاند، همچنان باکره هستند. آنها فشار خانواده و مطمئن نبودن از تعهد و عشق دوستشان را دلیل تن ندادن به رابطه کامل عنوان کردهاند. همچنین مردد بودن در مورد اینکه فرد مقابل را واقعاً دوست دارند یا صرفاً به او کشش جنسی دارند، سبب شده که رابطه جنسی کامل را تجربه نکنند. به نظر میرسد با اینکه زنان به ذهنیتی جدید در مورد رابطه جنسی قبل از ازدواج رسیدهاند اما در عمل به دلیل نگاهی که جامعه به رابطه جنسی خارج از ازدواج دارد یا اهمیتی که برای عشق قائل هستند که میتواند ریشه در فرهنگ مردسالار جامعه داشته باشد از تجربه رابطه جنسی کامل صرفنظر کردهاند.
بنابراین ذهنیت مدرن درون لایههای سنتی جامعه گیر افتاده است. یکی از این دو زن آگاهی جنسیتی داشت اما در عمل سنت و خانواده او را واداشته که نیازش را بهطور کامل برآورده نکند.
نرگس ۳۱ ساله
«انگار تماس بدنی نهایت چیزی بود که من از این رابطه میخواستم البته اگر ارتباط ما ادامه پیدا میکرد و ما دفعات متعدد بعدازآن باهم بودیم بدون شک من بکارت ام رو از دست میدادم چون کاملاً بسترش در بدن من محیا بود. میخواستم هر بار قدمی فراتر از قبل بردارم. خیلی باحوصله، تحمل این را داشت که من هر مرحله رو احساس کنم، در موردش حرف بزنم … در شرایطی بودم که بدنم نیاز جنسی شدیدی رو میطلبید و از طرفی در همان زمان واقف بودم که مشکلات زیادی در این رابطه در حال پیش آمدنه که امکان ازدواج را کاملاً داره به صفر میرسونه. ما با آگاهی از اینکه ممکنه نتونیم باهم باشیم و مخصوصاً ازنظر مالی در بدترین شرایط ممکن بودیم رابطه داشتیم. اما در تمام اون مدت این در ذهن من بود گه واقعاً من رو دوست داره؟ شاید این نیاز جنسی بود تا اینکه یک باهم بودن رمانتیک؛ و آیا او واقعاً بهواسطه عشقی که به آن اعتقاد داشت اینقدر این ارتباط رو برای من قابللمس کرده بود؟ یا نه بهقدری با دیگران در رابطه بود که تجربه داشت؟ … نمیدونم. به گفته خودش او مثل من اولین ارتباطش بود و این من بودم که به اون کمک کردم اینها رو تجربه کنه. اینها چیزهایی هست که بارها و بارها در موردش فکر کردم ولی نتونستم جواب قطعی براش پیدا کنم».
شیما ۳۰ ساله
«مطمئن نبودم که دوستم مرا واقعاً دوست داره یا صرفاً من رو به خاطر سکس داشتن میخواد بنابراین تن به رابطه کامل ندادم.»
تردیدهای این زنان و سؤالاتی که درگیر آن شدهاند بهنوعی نشانگر اهمیت زیادی است که جامعه مردسالار برای بکارت قائل است. این تأکید بر ذهن زنان تأثیر گذاشته و سبب شده است که دنبال عشق یا یکجور اطمینان برای داشتن اولین رابطه جنسی باشند. بر اساس فرهنگ جامعه ما بکارت داشتن یکجور سرمایه برای زنان محسوب میشود و برخی از زنان با داشتن رابطه جنسی این سرمایه را برای ازدواجی مناسب حفظ میکنند؛ بنابراین میتوان گفت برخی زنان در موقعیتی متناقضی قرار دارند، بازاندیشی در مورد بدن و روابطشان اما هنوز نتوانسته از سد سنتهای جامعه عبور کند.
جسارت ورزی جنسی
از بین افرادی که رابطه جنسی خارج از ازدواج را تجربه کردهاند دو نفر برای رفع بکارت خود برنامهریزی کردهاند. در بین سایر زنان معمولاً رابطه جنسی در یک رابطه دوستانه و طی مدتی شکلگرفته است که دو نفر باهم دوست بودهاند، ؛ اما این دو زن به دلیل محدودیتی که با آن مواجه بودند دست به تجربه متفاوتی زدهاند. هردو زن احساس رضایت از این جسارت ورزی خود داشتند.
افرا ۲۹ ساله
«خودم برنامهریزی کرده بودم برای این کار اما فرد اول خیلی وحشی بود و من نتونستم ادامه بدهم. در حقیقت یک ضربه زد که قسمت ۵ و ۱۲ پرده رفت. برای بار بعد خودم در حقیقت میتونم بگم فردی رو اجیر کردم که این کار رو بکنه. ایرانی نبود در سفر اولش به ایران از اون خواستم البته اون این کار را نکرد و گذاشت برای سفر بعد. بار دوم او ۱۰ روز موند و بکارت من هم تمام شد. به خاطر اینکه پسرهای ایرانی این کار رو انجام نمیدن و میترسن روی کولشان بمونی من این کار رو کردم. در حقیقت خیلی خوشحال بودم از رابطه جنسی. هر بار که دخول رخ میداد من احساس پیروزی میکردم. چون خیلی وقت بود که میخواستم این اتفاق بیفته. میخواستم قبل از سیسالگی رابطه جنسی روا تجربه کنم. از بودن با ناو لذت نمیبردم چون مطمئن نبودم که من رو دوست داره اما واقعاً میخواستم رابطه جنسی کامل رو تجربه کنم. نسبت به اون کنجکاو بودم و عطش داشتم. بعدازاین رابطه اما آرام هستم و میخوام با کسی رابطه بگیرم که دوستش داشته باشم.»
احساس متناقض پیروزی علیرغم لذت نبردن بیانکننده چالشی است میان ذهن زنی که عشق را لازمه ارتباط میداند، اما شانس این را نداشته که در رابطهای عاشقانه رابطه جنسی را تجربه کند و زنی که نسبت به رابطه جنسی کنجکاو است. همینطور اهمیت سن ۳۰ سالگی بهمنزله نوعی پختگی و تجربه رابطه جنسی داشتن قبل از ورود به این سن را نیز نشان میدهد. سن ۳۰ سالگی معمولاً سن خاصی برای افراد است بهویژه زنان که در این دهه از زندگی بیشترین نیاز جنسی را دارند و با توجه به گفتههایشان عشق نیز برای آنان مهم است بنابراین دوست دارند در سیسالگی رابطه خوبی داشته باشند.
فریماه ۳۰ ساله
«اولین بار دوستپسرم با انگشتش این کار رو کرد چون آلتش بزرگ بود اما در حقیقت اولین رابطهی جنسیام که دخول اتفاق افتاد با کسی بود که دوستپسرم نبود چون آلت تناسلیاش متعادلتر بود. بعدش احساس رضایت داشتم چون با اصرار خودم بود و پس از کشمکشهای زیاد راضی به این کارشده بود؛ اما از دردی که در آن لحظه داشتم احساس تنهایی و بیپناهی میکردم.»
زن شدن؛ هراس، آرامش، غم
احساسات زنان بعد از تجربه اولین رابطه جنسی متفاوت است؛ هراس، درد و گیجی ازجمله احساساتی است که زنان تجربه کردهاند، همچنین برخی غمگین بودهاند. برخی حس خوبی از آرامش و مهربانی شریکشان داشتهاند.
افرا ۲۹ ساله
«حس خوبی داشتم. بههیچروی، احساس پشیمانی نداشتم، حتی احساس میکردم خب حالا من هم یک آدم معمولیام مثل همهی آدمهای دیگه.»
نرگس ۳۱ ساله
«حس خوبی بود یک دلیلش شاید این بود که اون خیلی مرد آرام، صبور و مهربانی بود. در رابطه جنسی، من در اولویت بودم. شاید یک دلیلش این بود که به ازدواج فکر میکردیم. حتی وقتی این مسئله منتفی شد بازهم خیلی انعطاف نشون داد. حالا شاید منم خوششانس بودم.»
تارا ۳۸ ساله
«اولین رابطه من که با مردی بود که نمیشناختمش و یکهویی اتفاق افتاد. رابطهای کامل نبود اما وقتی من رو لمس کرد گریهام گرفت فکر میکردم چرا این آدم کسی نیست که سالها دوستش داشتم. اما در اولین رابطه با مردی که بسیار دوستش داشتم خیلی ترسیده بودم. احساس دوگانهای داشتم. از یکسو میخواستم بفهم سکس چه، از طرف دیگه هراسم مانع بود. در موردش حرف زدیم. مطمئن شدم به من آسیبی نمیرسونه اما بههرحال میترسیدم بهگونهای که از شدت استرسی که داشتم بعدش پریود شدم. در موقع نزدیکی کلی جیغ زدم و خواستم که ادامه نده؛ چون درد داشتم؛ اما بعدش آروم بودم. بیشتر از مهربانیهایش و مهمتر از همه اینکه با اینکه تحریکشده بود تسلط خودش رو از دست نداد و به خاطر من ادامه نداد. همه اینها حس خوبی به من داد. دفعه بعد که کلاً بکارتم تمام شد، زن شدنم رو به من تبریک گفت. اینها برای من ارزشمند بود؛ اما در این دو بار اصلاً لذت نبردم به خاطر ترس و درد.»
افرا ۲۹ ساله
«بعد از اینکه بکارتم رو از دست دادم شروع کردم به گریه کردن. به اون گفتم از اتاق بره بیرون.اون لحظه به خودم میگفتم من باید این کار رو باکسی میکردم که آنهمه سال با اون دوست بودم چون همدیگر رو دوست داشتیم. البته این رابطه داشت به ازدواج میرسید اما برای ازدواج مورد مناسبی نبود و در کل خوشحالم که نشد. اگر به همبستری میرسید باید با اون ازدواج میکردم.»
در مورد آخر زن بین دوست داشتن و تن دادن به عواقب یک ازدواج نامناسب دست به انتخاب زده است که نشان از رفتاری عقلانی است.
تأکید بر لازم و ملزوم بودن عشق و رابطه جنسی زنان را دچار کشمکشهای زیادی با خودکرده است.
کیمیا ۲۹ ساله
«برای مدت کوتاهی بهاندازه یک شبانهروز ناراحت و غمگین بودم از انجام این کار؛ اما بعدازآن نه. غمگینی اولش مثل غمگینی اولین پریودم بود اون موقع که برای اولین بار پریود شدم حس میکردم که زن شدم، خانه پدربزرگم بودم. دختربچههای کوچکتر از خودم رو میدیدم که شادبودند و میدویدند و من حتی از برداشتن قدم بهصورت عادی میترسیدم. اینکه هرلحظه مایعی گرم و لزج از میان پاهام شروع به ریختن کنه هراس داشتم و گمان میکردم که دیگه نمیتوانم بدوم. بازی کنم. انگار ناگهان دستی بیرحمانه من رو از دنیای کودکی به دنیای بزرگسالی پرت کرد. چقدر گریه کردم! ورود به دنیای زنانگی برای من در هر حالتی ترس و واهمه شدیدی به همراه داشت، برای اولین بار برقراری رابطه هم از همین جنس بود. انگار از دنیایی بیرون شده بودم و وارد دنیای ناشناس، تازه و ترسناکی شده باشم. پیش از برقراری ارتباط با دوستم در این مورد حرف زده بودیم و روز و زمان این کار معلوم شده بود برام مهم بود که همهچیز حتی لباس هامون برای این موقعیت فراهمشده باشد شاید یکجور نگاه پرطمطراق به این موضوع در من بود. اینکه یک کار غریب دارد انجام میشه و من باید از هر لحاظ آمادگی برخورد و رویارویی با آن رو داشته باشم. بااینکه در این مورد با دوستم حرف زده بودیم و بااینکه ارتباط بدنی ما چند ماه قبلش هم بود اما من علاقهای به دخول نداشتم وقتی آمادگی این کار رو را پیدا کردم در موردش حرف زدیم و شب برقراری رابطه هم با زیاد کردن زمان معاشقه سعی در از بین بردن ترس من داشت. و البته دفعه سوم یا چهارم بود که من هم لذت بردم و پیش از اون حس خیلی خوبی نداشتم».
هراس از این دنیای ناشناخته، گویی ترس و غم را برای این زن رقمزده است. همچنین نوعی نگاه آیینی در برقراری اولین رابطه به چشم میخورد که به نظر نشان از اهمیت داشتن اولین رابطه برای این زن و مهم بودن بکارت در ذهن زنان دارد.
این زن ادامه داده است:
«…هراس و درد زیاد داشتم که البته بعدها به این نتیجه رسیدم که درد زیاد من فقط به دلیل هراس و نحوه تفکرم در این مورد است. آنچه از کودکی در افسانههای جنسی من، مسئلهای حاد و بغرنج و دردآور بود، نمیتونست خیلی زود برای من لذتبخش و زیبا شه.»
اما شیما ۳۰ ساله که شناختی از رابطه جنسی و به گفته خودش حدود و مرزهای آن نداشته است، گفته
«هیچ، حس آخیش بالاخره تموم شد! مزخرف بود».
به نظر میرسد شناخت از رابطه و دانستن در مورد حق بدن میتواند سبب شود که زنان احساس بهتری در رابطه جنسی داشته باشند و با هراس کمتری آن را تجربه کنند.
حورا ۳۲ ساله
«برای من مبهم بود و گیج بودم. احساس تهوع داشتم که بعداً فهمیدم به خاطر ارضا نشدنه.»
مارال ۲۸ ساله
«اولین رابطه کاملم با دوستپسرم بود که ۶ سال بعد با هم ازدواج کردیم. حس افسوس هرگز نداشتم. درد داشتم و درد خیلی بیشتر از انتظارم بود، الان درست خاطرم نیست اما فکر نمیکنم در اولین رابطه کاملم ارگاسم رو تجربه کرده باشم.»
فریماه ۳۰ ساله
«… درد زیاد داشتم، ولی با اشتیاق و از سر کنجکاوی و میل خودم بود.»
لیلی ۳۴ ساله
واقعیت اینه که ازنظر ذهنی، چندان هراسی برای از دست دادن بکارت نداشتم در اولین رابطهام، اما بسیار دردناک بود و صرفنظر کردیم. نکتهای که شاید دانستنش جالب باشد برای برخی، اینکه ما باآنکه بیش از سه سال از ازدواجمون میگذره، اصراری برای از بین بردن بکارت نداشتهایم، نه من و نه همسرم. اون زمان این کار را به خود من سپرده و ازنظرش انسانی نیست که یکی درد بکشه و دیگری لذت ببره.
این کار برای من بسیار دردناک و تحملناپذیر است. برای حل موضوع وقتی از پزشک زنانم در این زمینه پرسیدم، خجالت کشیدم وقتی گفت از شما بعیده حساسیت داشته باشید به این موضوع، وقتی رابطهتان رضایتبخش است و هیچکدامتان اذیت نمیشوید، چه اصراری دارید؟ …
از او پرسیدم آیا واقعاً درد مانع از رفع کردن بکارت شده است ؟
چیزی که من احساس میکنم واقعاً درد است، بهویژه که پزشک هم دیده . حالا شاید بتوان گفت احساس درد که جسمانی است، امری فرهنگی هم هست. این را که چقدر از این حس میتواند فرهنگی یا دستکم روانی (یعنی نوعی تداعی هراس از تجربههای اولیه) باشد، مسئلهی پیچیدهای است. شاید آدم به کمک متخصص روانکاو خوب فمینیست نیاز داشته باشد. بهطورکلی بزرگنمایی در اهمیت بکارت در لذت جنسی اعم از داشتن یا نداشتنش کار مردسالاری است. این تأکید سویههای فرهنگی دارد به نظر من.»
ترس زنان میتواند ریشه در شنیدههای آنان از اولین رابطه جنسی برای زنان داشته باشد. در مصاحبهها تقریباً همه پاسخدهندگان به اینکه شنیدهاند اولین رابطه جنسی همراه با درد برای زنان است، اشارهکردهاند؛ بنابراین هراس آن سایهاش را بر سر اولین رابطهشان افکنده است، هرچند که نمیتوان منکر نقش فیزیولوژی زنانه شد.
ادامه دارد…