برگردان مرضیه شکیبا
دیگری: الیف شافاک، در استراسبورگ فرانسه از والدینی ترک به دنیا آمد و پس از جدایی والدینش به همراه مادر به ترکیه بازگشت. او از دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره فوقلیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت. شافاک در سالهای ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد.
شافاک تاکنون ۱۰ رمان به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده که برخی از آنها هم به فارسی ترجمه شدهاست، از جمله: آینههای شهر، شپش پالاس، ملت عشق، شرافت، مرید معمار و حرامزاده استانبول. اوبه خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرامزاده استانبول از سوی دادگاههای ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده و در ۲۱ سپتامبر همان سال بخاطر کمبود مدرک پرونده از نو بسته شد. در ادامه متنی از اومی خوانید که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است. این متن به دلیل انتشار پرونده «بدن زنانه» در دیگری منتشر می شود.
بعد از سخنرانی که در لندن داشتم یکی از حضار که زنی بود میانسال، خاورمیانه ای و با ظاهر و لباسی امروزی، نزدم آمد و با اینکه با بخشهایی از صحبت من موافق بود اما از اشکال و انتقادی که به تصرف قدرت توسط ارتش وارد می کردم متعجب بود و بر این باور بود که در خاورمیانه تنها راه برقراری نظم و صلح، اجرای یک کودتا است. و برای متقاعد کردن من از ژنرال «سیسی» و باقی کودتاگرانی نام می برد که در نبود آنها (ما زنان) تا چه اندازه مهجور و نگران باید می بودیم.
با حرفهایش مرا به کودکیم در ترکیه برد، زمانی که ژنرال «کنان» بر سرکار بود. همان کسی که کودتای ۱۹۸۰ را رهبری کرد و مادرم همیشه ازاو به خوبی یاد می کرد. اما درست بعد از آنکه ارتش کنان قدرت را به دست گرفت تعدادی از زنان پیش رو ترکیه از جمله آنهایی که مدافع قانون سقط جنین بودند، دستگیر و روانه زندان شدند.کودتای ژنرال کنان در نهایت با نقض گسترده حقوق بشر و شکنجه های مداوم به ویژه علیه کردها در مراکز پلیس و زندان ها، جامعه مدنی و دموکراسی ترکیه را برای چند دهه به عقب انداخت و منجر به آزار گسترده طبقات مختلف مردم شد.
نگاه پرستش گونه زنان نسبت به (حاکمان مقتدر) در سرتاسر خاورمیانه به اشکال مختلف وجود دارد. به تازگی زنی اهل سوریه را ملاقات کردم که برای متقاعد کردن من در مورد اینکه بشار اسد بهترین گزینه برای زنان مدرن و نو اندیش است!، تلاش فراوانی می کرد.
از طرفی شاهد آن هستیم که رژیم سوری صدها نیروی جوان و پر انرژی در وزارت دفاع خود به کارگرفته تا در مقابل اسلام بنیادگرا از حقوق زنان دفاع کنند. گویی ارتش سوری از این اعجاز کلام درجذب و همراهی مردم در جهت پیشبرد اهداف خود آگاه است. و ناگفته پیداست که بین حمایت از حقوق زنان از سوی بشار اسد و بی توجهی او به اصول و مبانی حقوق بشر در جامعه تناقضی آشکار وجود دارد.
اما روی آوردن به استبدادی چنین، فقط برای بهره مندی از محافظت ارتش، واکنشی است ناشی از ترس و نه اعتماد. ولی چرا زنان خاورمیانه ای تا این اندازه نگران و ترسیده هستند؟
افراط گرایی و خشونت سیاسی، به راحتی می تواند نوعی نگرانی و آشفتگی روانی دائم را ایجادکند. دیدگاه پدرسالاری به دلیل ثبات ظاهری که ارائه می دهد، ویژگی های شبیه به بت را به دست می آورد. از این گذشته ، بدیل – بنیادگرایی اسلامی که توسط دولت اسلامی عراق و شام تبلیع می شوند از این هم وحشتناک تر است. در مناطقی که داعش قدرتمند است، خشونت جنسی یک استراتژی جنگ است. صدها زن مسلمان ، مسیحی و ایزدی در معرض بردگی اند. بدن زنان شکلی از میدان نبرد است. به همین خاطر، قدردانی و حتی تحسین رهبران بلندپایه که درجات بالایی از قدرت دارند و می توانند نظم را در جامعه برقرار کنند، توسط زنان بی دلیل نیست.
شکل متفاوت دیگری از تجلیل زنانه از اقتدار در ترکیه امروزی رواج دارد. بسیاری از زنان محجبه ترکی بعد از آنکه اردوغان ممنوعیت پوشیدن روسری را در اماکن عمومی لغو کرد، از او به خوبی و نیکی یاد می کنند. در حالی که وجود این قانون غیرقابل توجیه بود ، آنچه به همان اندازه نگران کننده است ، تکرار یک الگوی قدیمی از اندیشه است. درست مانند مادرم از اینکه حقی متعلق به خودش به او برگرداند شده بود، شاکر بود و قدردان کودتاگران. یک جامعه مدرن و آگاه، باید که از حق انتخاب پوشش برخوردار باشد، نه اینکه کسی به او این آزادی انتخاب را بدهد یا بگیرد. مشکل این است که در حالی که آقای اردوغان درباره ارتقاء حقوق زنان صحبت می کند ، در عمل به شکل کاملا متحجرانه با حقوق زنان برخورد می کند. در سال ۲۰۱۲ ، وی اعلام کرد که هر سقط جنین «یوولیدر» است – که تلویحا اشاره ای بود به قتل عام ۳۴ غیرنظامی کرد در سال ۲۰۱۱ توسط خلبانان ارتش ترکیه. وی همچنین درباره اینکه یک زن چند فرزند باید (حداقل سه ، ترجیحاً پنج) داشته باشد ، تصمیم می گیرد و می گوید که نقش اصلی زن مادری و همسری است. افزون بر همه اینها در مورد اینکه اعتقادی به برابری زن ومرد ندارد، نیز سخن گفته است. و حتی در موردی دیگر معاون نخست وزیر اعلام می کند که زنان نباید در ملاء عام با صدای بلند بخندند.
در این نوع گفتمانها ، بدن زن نوع دیگری از میادین نبرد است – یک نبرد ایدئولوژیک ، که توسط مردان برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می شود. دیدگاههای زنان درباره بدن و حقوق آنها نه فقط شنیده نمی شود که حتی تمایلی برای وجود این نوع دیدگاه نیز وجود ندارد و این اتفاق رایجی است که در تمام خاورمیانه شاهدآن هستیم.
در مصر ، بیش از ۸۰ درصد از زنان آزار جنسی را تجربه کرده اند. در ایران، عربستان سعودی و یمن ، زنان متاهل برای مسافرت به مجوز شوهر یا سرپرستان خود نیاز دارند. و در همه اینها، تجاوز جنسی همسران همچنان یک تابو ناگفته است.
اما نکته تاسف برانگیز در این است که زنان مسلمان خاورمیانه ای که در پیشینه خود، تلاش فراوانی برای تحقق بسیاری از حقوقشان کرده اند به این نقطهِ اتکا به مردانِ مستبد رسیده اند. از اعتقاد به خودمان باز ایستادیم و این همه به دلیل ترس از انقیاد است.
اجازه دهید به جای قدردانی از مستبدانی که در ظاهر نظم را برپا می کنند و در باطن اعتقادی به برابری و ارتقا حقوق زنان ندارند، از ]زنان[ نسل های گذشته ای که برای رهایی زنان و برابری جنسیتی سخت جنگیده اند، تشکر کنیم. ما نباید فراموش کنیم که چگونه مادرها و مادربزرگ های ما برای دستیابی به حق رأی زحمت کشیده اند.
ما همچنین باید دور هم جمع شویم تا از تقسیمات غیرضروری عبور کنیم. در ترکیه ، برخی از مخالفان حزب عدالت و توسعه تلاش کرده اند تا با زنان محجبه که ده ها سال به آنها در اعطای حق پوشش، ظلم و ستم شده است، رابطه برقرار کنند، در حالی که زنان حامی حزب عدالت و توسعه هنوز نسبت به نگرش مردسالارانه رهبران خودانتقاد دارند. به این ترتیب زنان ترکیه که در امتداد خطوط احزاب شکستگی و عدم انسجام را درک کرده اند، هنوز نتوانسته اند یک فمینیسم فراگیر را توسعه دهند. تا زمانی که اجازه دهیم چنین شکافهایی به حیات خود ادامه دهند، همه زنان در خاورمیانه ضعیف خواهند بود.
آنچه ما نیاز داریم یک شبکه منسجم و آگاهی ازحس قوی خواهرانه ای است که از مرزهای ملی ، قومی ، طبقاتی ، مذهبی و فرقه ای فراتر می رود.کل جهان به فمینیسم احتیاج دارد ، اما در این لحظه از تاریخ ، خاورمیانه به آن نیاز بیشتری دارد.
منبع:
https://www.ft.com/content/d8ad5944-69be-11e4-8f4f-00144feabdc0