مریم رحمانی
چکیده:
خودکشی به عملی ارادی و آگاهانه در خاتمه بخشیدن به زندگی فرد اطلاق میشود که متأسفانه شواهد موجود نشان میدهند که این پدیده در دنیای امروز رو به گسترش است. خودکشی بهعنوان آسیب و مسئله اجتماعی در نظر جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و پزشکان مطرح است. خودکشی زنان یک شاخص مهم پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و قانونی زنان در جوامع مختلف است. شیوع خودکشی در جوامعی که در آن زنان از حقوق شخصی، اجتماعی و خانوادگی مناسب برخوردار هستند، پایین است. آمار دقیقی از خودکشی زنان در ایران وجود ندارد اما سالهاست که کارشناسان هشدار میدهند که نرخ خودکشی بین زنان ایرانی افزایشیافته است. طی ماههای اخیر شاهد خودکشیهایی بودیم که رسانهای شدند. در تبیین پدیده خودکشی دلایل زیادی وجود دارد و در این فرصت تلاش کردهایم نگاهی به پژوهشهایی بیندازیم که در ایران دربارۀ خودکشی زنان انجامشده است.
علل اقدام به خودکشی در زنان متأهل پژوهشی است که توسط اشرفالملوک معماری و همکارانش انجامشده و در نشریه حیات منتشرشده است. اینبررسی یک مطالعه توصیفی است و در بخش اورژانس و مسمومیت بیمارستان لقمان الدوله ادهم تنها مرکز مسمومیت در شهر تهران به مدت یک سال (از آذرماه ۱۳۸۰ تا آذرماه ۱۳۸۱) انجامشده است. نمونه زنان متأهل بستری در این مرکز در مدتزمان مطالعه بودهاند. عدم سابقه ابتلا به بیماری جسمی روانی و اعتراف فرد به خودکشی از معیارهای پژوهش بودهاند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه بوده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اختلاف آماری معناداری بین سن، محل سکونت، میزان تحصیلات، شغل و درآمد ماهیانه وجود دارد. در ۳۷.۴ درصد ازدواج اجباری (بهاجبار خانواده) دیدهشده است. ۵۰.۵ درصد از شوهران خود میترسیدند و ۶۷.۷ درصد مورد خشونت شوهر قرارگرفته بودند. ۷۴.۷ درصد از وجود منابع و مراکز حمایتی در جامعه آگاهی نداشتند. ۸۲.۸ درصد از زنان از دارو به شکل قرص جهت خودکشی استفاده کرده بودند که دارای اختلاف آماری معناداری با روشهای دیگر اقدام به خودکشی بود. بر اساس یافتهها نشان داد که خشونت شوهر و اختلافات زناشویی از علل مهم اقدام به خودکشی در میان زنان موردمطالعه بود.
خودکشی زنان نوشته فریبا شایگان سال ۸۲ در مطالعات راهبردی زنان منتشرشده است اما این مقاله به دلیل مرجع بودن یکی از مقالات این پایگاه فاقد جزئیات کامل یک مقاله ازجمله چکیده و متن کامل است!
همچنین مدرنیته و خودکشی زنان و دختران لک پژوهشی است که توسط غلامرضا جمشیدیها و سیاوش قلیپور در نشریه بررسی مسائل اجتماعی ایران (نامه علوم اجتماعی) بهار ۱۳۸۹ منتشرشده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مدرنیزاسیون سریع و شتابان با تمام مظاهر خود طی دو دهه وارد یک سرزمین کاملاً منزوی، با آدابورسوم کهن شده و نسل مقارن با این تغییرات، بر اساس آموزههای مدرن پرورشیافتهاند. بنابراین، پس از بلوغ، هنگام تصمیمگیری برای زندگی آینده، سعی کردند که بر اساس آموزههایشان عمل کنند؛ اما با مخالفت شدید نسلهای گذشته که حامل سنتهای کهن بودند، روبرو گشتند. کنترل ناشی از سنتهای قدرتمند و احساس بیقدرتی در تعیین سرنوشت سبب شد که تعدادی از زنان و دختران به افراطیترین پناهگاه [خودکشی] در مقابل مصیبتهای زندگی رویآورند.
بررسی اقدام به خودکشی در زنان شهرستان بابل (۸۰-۱۳۷۹) نیز توسط طاهره اسماعیل نیاشیروانی و همکاران در گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی بابل، انجامشده است. این مطالعه بر روی ۱۳۶ نفر از زنانی که طی یک سال با اقدام به خودکشی به بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی بابل و مرکز سوختگی استان مازندران از دیماه ۱۳۷۹ به مدت یک سال مراجعه کردهاند، انجامشده است. اطلاعات توسط آموزشدیده جمعآوری و توسط نرمافزار SPSS آنالیز شد. تست X2 جهت آنالیز آماری بکار گرفته شد.
یافتههای این پژوهش حاکی از این است که شیوع اقدام به خودکشی زنان ۶۰ در ۱۰۰۰۰۰ جمعیت زنان در طول یک سال برآورد شد. میزان خودکشی در سنین زیر ۲۰ سال از سایر گروههای سنی بیشتر بود (%۱۵.۵). خودکشی در فصول پاییز و زمستان بیشتر بوده است. میزان خودکشی در مجردان مشابه متأهلان بود. بحران حاد و مشکلات خانوادگی دو عامل اصلی خودکشی زنان را تشکیل میدهند. خودکشی در عصر و شب بیشتر بود. روش خودکشی زنان %۸۷.۵ با داور، %۶.۶ مسموم و %۵.۹ خودسوزی بوده است.
در نتیجهگیری این پژوهش آمده است: شیوع بالای خودکشی زنان و نوجوانان، تساوی میزان خودکشی مجردان و متأهلان و بحران حاد و مشکلات خانوادگی علل اصلی خودکشی دلالت بر این دارد که در برنامههای پیشگیری باید جوانان گروه هدف باشند. نقش ازدواج نیز بهعنوان اثر محافظت از خودکشی کاهشیافته است.
علاوه بر اینها عوامل اقتصادی اجتماعی مؤثر بر اقدام به خودکشی در زنان شهرنشین کشور طی سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۸ توسط زهرا نصرالهی و همکاران در نشریه زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان) پاییز ۱۳۹۲ منتشرشده است. مطالعه حاضر به دنبال بررسی شواهد مربوط به خودکشی زنان و شناسایی متغیرهای تأثیرگذار بر خودکشی زنان در ایران است. برای این منظور از متغیرهای نرخ بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، نرخ طلاق، میزان شهرنشینی و شاخص صنعتی شدن که آمار آنها در سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۸ در دسترس بوده، استفاده و با بهکارگیری روش اقتصادسنجی دادههای تلفیقی، به بررسی رابطه میان متغیرهای مذکور و اقدام به خودکشی زنان در کشور پرداخته شد. نتایج نشاندهنده رابطه مثبت و معنادار میان بیکاری زنان، نابرابری درآمدی، صنعتی شدن و نرخ طلاق و اقدام به خودکشی در زنان است. نتایج پژوهش همچنین اگرچه نشاندهنده رابطه مثبت میان شهرنشینی با اقدام به خودکشی در میان زنان است، این رابطه ازلحاظ آماری معنادار نیست. بر این اساس، جهت حفظ سرمایه انسانی لزوم توجه به متغیرهای بررسیشده در این مطالعه در برنامهریزیهای مقابله با خودکشی بیشتر احساس میشود و شناسایی دقیقتر عوامل مؤثر بر خودکشی زنان مستلزم مطالعات دیگر و بهکارگیری سایر متغیرهای تأثیرگذار بر خودکشی در کنار متغیرهای استفادهشده در این پژوهش است.
همهگیرشناسی افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران مناطق پرخطر ایران پژوهش دیگری است که در نشریه رفاه اجتماعی در پاییز سال ۸۳ توسط پروانه محمدخانی منتشرشده است. هدف پژوهش حاضر تعیین میزان شیوع افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در دختران مقیم مناطق پرخطر کشور بوده است. ابتدا، با مراجعه به آمار مرگومیر ناشی از خودکشی در کشور، مناطقی که بالاترین میزان مرگ ناشی از خودکشی را در سال ۱۳۸۰ به ثبت رسانده بودند شناسایی شدند. سپس از ۶۵۸۸۷ دانشآموز مؤنث مناطق مذکور در دو مرحله با روشهای نمونهگیری خوشهای و نمونهگیری تصادفی ساده ۲۶۵۰ نفر در مطالعه شرکت داده شدند (دامنه سنی ۱۴ تا ۲۱ سال با میانگین سنی ۱۶.۲۷ و انحراف معیار ۱.۳۰). بر اساس یافتههای پژوهش، ۷۹.۵ درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که هیچوقت به خودکشی فکر نکردهاند. ۲.۹ درصد گفتهاند که برای خودکشی اقدامانی انجام دادهاند و ۲.۵ درصد گفتهاند که بارها اقدام به خودکشی کردهاند و در آینده نیز دست به این کار خواهند زد. در این پژوهش آمده است: بالا بودن میزان افکار خودکشی و اقدام به خودکشی در شهرهای مطالعه شده، پرداختن به برنامههای پیشگیری را ضرورت میبخشد.(البته باید به سال انجام این پژوهش نیز دقت کرد در سال گذشته ما شاهد خبری شدن خبرهای خودکشی نوجوانان بودیم)
بررسی ارتباط باورهای فرهنگی با خودکشی (موردمطالعه: شهرستانهای کوه دشت و پلدختر) توسط موسی عنبری و اردشیر بهرامی در نشریه مطالعات امنیت اجتماعی بهار ۸۹ منتشرشده است.
در این پژوهش آمده است که در سه دهه گذشته پدیده خودکشی موجب مرگ برخی زنان و جوانان در استانهای غربی کشور (ایلام، لرستان و کرمانشاه) شده است. طبق آمارها خودکشی یکی از مهمترین علل مرگومیر در این استانها شناختهشده است. پژوهش حاضر تحلیلی بر شرایط رخداد خودکشیها در جامعه روستایی استان لرستان (شهرستانهای کوه دشت و پلدختر) طی سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ است. هدف خاص مقاله، بررسی اثرات باورهای فرهنگی بر خودکشی در منطقه موردمطالعه است. جامعه آماری تحقیق، ۱۲۶ مورد اقدام به خودکشی در مناطق روستایی و محدوده زمانی فوق انتخابشدهاند. در نمونهگیری با روش هدفمند با ۵۰ نفر از اعضای خانوادههای قربانیان و ۳۰ نفر اقدام کننده به خودکشی، یعنی جمعاً ۸۰ نفر بهعنوان نمونه آماری برای مصاحبه عمیق (گروهی و متمرکز) انتخابشدهاند. یافتههای مقاله نشان میدهد، زنان و جوانان بیشترین قربانیان خودکشی بودهاند. باورهای فرهنگی مردم منطقه ازجمله بد دانستن طلاق، نگرش نسبت به عشق قبل از ازدواج، انگها و برچسبهای اجتماعی، فهم جنسیتی از کار و نگرش مردانه به تربیت خانوادگی بهطور مستقیم و باواسطه با خودکشی ارتباط دارند.
استدلال محوری مقاله این است که خودکشی از انگهای اجتماعی، ارزشها و هنجارهای سنتی حاکم بر جامعه روستایی شامل ناموسپرستی، تعصبهای فردی و باورهای مربوط به مذموم بودن رابطه عشقی قبل از ازدواج تأثیر محسوس میپذیرد. الصاق برچسبهای اجتماعی منفی بر افراد در فرایند روابط پیوسته اجتماعی عامل مؤثری برای گرایش افراد به خودکشی بوده است. تخطئه و تحریم روابط نسبتاً آزادتر مرتبط با امر ازدواج و خانواده بیش از عوامل دیگر با خودکشی افراد در منطقه موردمطالعه ارتباط داشته است.
جامعهپذیری و اقدام به خودکشی زنان شهرستان کلاله در سال ۱۳۸۷ که توسط محمدرضا نعیمی و راضیه حامدی در نشریه پلیس زن بهار و تابستان ۹۲ منتشرشده است. در این پژوهش آمده است که آمار خودکشی، خصوصاً در میان زنان جوان در استان گلستان و بهویژه شهرستان کلاله که باعث از میان رفتن سرمایه انسانی، بیتعادلی در ساخت جنسی جمعیت و غیره میشود افزایشیافته است. هدف پژوهش حاضر توجه به چگونگی تعامل کارگزاران جامعهپذیری (خانواده و رسانه) در انتقال الگوها و ارزشها به زنان و دختران ترکمن و تأثیر آنان در بروز پدیده اقدام به خودکشی در بین آنان بوده است.
این پژوهش از نوع کیفی بوده است. از زنان ترکمن ساکن شهرستان کلاله که از ابتدای سال ۱۳۸۷ تا زمان گردآوری اطلاعات اقدام به خودکشی کرده بودند با توجه به حساسیت موضوع و در اختیار نداشتن نشانی افراد موردنظر و نیز پاسخ ندادن بسیاری از افراد، فقط ۷ نفر موردبررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمارهای توصیفی استفاده گردید.
بر اساس یافتههای این پژوهش ازدواج مهمترین علت ارتکاب به خودکشی بود. خانواده و رسانه، درزمینهٔ انتقال الگوها و ارزشها با یکدیگر در تعارض بودهاند.
اقدام به خودکشی بین زنان آبدانان: انگیزهها و شرایط پژوهشی است که توسط اکبر شاه زارع و همکاران انجامشده. در این پژوهش ذکرشده: هدف از این پژوهش، کشف و تبیین انگیزه و خواستههای زنان اقدام کننده به خودکشی است که از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی که درگیر این فرایند شدهاند انجام میگیرد. پژوهش حاضر به روش کیفی و مصاحبه عمیق در میان زنان شهرستان آبدانان انجامشده است. در پژوهش حاضر، ۲۳ نفر از زنانی که به خودکشی اقدام کردهاند، مشارکت داشتهاند که ازنظر سنی، تحصیلات، طبقه اجتماعی اقتصادی و تأهل متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها بهوسیله کدگذاری نظری تجزیهوتحلیل شد. بر اساس یافتهها، زنان مشارکتکننده اقدام به خودکشی را بهمنزله «راهی برای ابراز و رسیدن به خواستهها» ادراک میکنند که در راستای آن سعی دارند به رفتارهای سلطهطلبانه، محدودیتها، تهمتها و بدبینیها واکنش نشان دهند و آن را مدیریت کنند. در پایان، بهبود نقش حمایتی، بهخصوص از جانب خانواده و همسر و روابط تعامل محور، در جلوگیری از خودکشی بهمنزله راهکاری بسیار مهم پیشنهاد میشود.
بررسی ارتباط اقدام به خودکشی و دورههای مختلف سیکل ماهیانه در زنان پژوهشی است که توسط الهام اقدامی و همکاران انجامشده که در نشریه زنان مامائی و نازایی ایران شهریور ۹۱ منتشرشده است.
اقدام به خودکشی عملی است آگاهانه و هدفمند که بهمنظور آسیب رساندن به خود انجام میشود. ازجمله عوامل اقدام به خودکشی میتوان به اختلالات روانپزشکی، عوامل اجتماعی، روانشناختی و عوامل بیولوژیک اشاره کرد. به علت ارتباط بین تغییرات هورمونی و رفتارهای پرخاشگرانه، توجه به متغیرهایی نظیر سیکل ماهیانه با اقدام به خودکشی اهمیت دارد. وجود نتایج متناقض در این زمینه و با توجه به قابل پیشبینی بودن آن، مطالعه حاضر باهدف بررسی ارتباط بین دورههایی مختلف سیکل ماهیانه و اقدام به خودکشی انجام شد.
این مطالعه توصیفی تحلیلی از اردیبهشتماه ۱۳۸۹ تا اردیبهشتماه ۱۳۹۰ بر روی ۷۱۴ زن و دختر بستریشده به علت اقدام به خودکشی در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) در مدت یک سال انجام شد، روش نمونهگیری بهصورت در دسترس بود و مدت مطالعه ۱۲ ماه و روش گردآوری دادهها از طریق مصاحبه بالینی با بیماران و تکمیل فرم حاوی پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه در مورد سیکل ماهیانه بود. بر اساس یافتههای این پژوهش میزان اقدام به خودکشی در مرحله لوتئال بهطور معنیداری بیشتر از مرحله فولیکولار بود، همچنین بین وقوع سندرم پیش از قاعدگی و اقدام به خودکشی ارتباط معنیداری مشاهده شد (۰۸/۰=p).
موارد اقدام به خودکشی بهوسیله دارو بود که از بین داروها، بنزودیازپین ها شایعترین دسته دارویی مورداستفاده بود. در نتیجهگیری این پژوهش آمده است اقدام به خودکشی در فاز لوتئال سیکل ماهیانه شیوع بیشتری داشت، همچنین اقدام به خودکشی با وقوع سندرم پیش از قاعدگی ارتباط معنیداری داشت.
تبیین تأثیر خشونت بر گرایش به خودکشی: مطالعه موردی دختران وزنان ۵۰-۱۵ ساله پیرانشهر توسط عزیز حکمت و همکاران در نشریه جامعهشناسی اقتصادی و توسعه «پاییز و زمستان۱۳۹۰» شماره ۳ منتشرشده است که هدف از انجام این تحقیق، روشن ساختن تأثیر انواع خشونتهای خانگی (فیزیکی و روانی) بر گرایش زنان و دختران به خودکشی است. روش تحقیق، پیمایشی بوده و جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل زنان و دختران واقع در بازه سنتی ۵۰-۱۵ ساله است که از این تعداد، ۳۹۵ نفر بهعنوان نهایی انتخابشدهاند. نتایج نشان داد که اولاً، حدود ۳۰ درصد از زنان و دختران گرایش به خودکشی داشته و ثانیاً، تأثیر خشونت روانی در گرایش آنان به خودکشی، بیش از تأثیر خشونت فیزیکی بوده است. همچنین، ضریب تعیین اصلاحشده به میزان ۶۷/۰ نشان میدهد که تقریباً بیشتر تغییرات مرتبط با واریانس متغیر وابسته، توسط دو نوع خشونت مذبور، تبیین شده است. این امر نشان میدهد که آثار خشونت در گرایش زنان و دختران به خودکشی، چشمگیر بوده است.
بررسی تجارب زیسته اقدام به خودکشی زنان شهر ایلام با رویکرد روشی نظریه مبنایی توسط
زهرا رضایی نسب و همکاران در نشریه جامعهشناسی ایران سال ۱۳۹۶، شماره ۴ منتشرشده است.
هدف از این مقاله بررسی پدیده خودکشی زنان شهر ایلام با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روشی نظریه مبنایی هست. زنان ایلامی که اقدام به خودکشی کردهاند بهعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد؛ که طی مصاحبه با ۲۰ زن، اشباع نظری حاصل شد. قابلیت اعتماد در این تحقیق بر اساس سه تکنیک اعتبار یابی توسط اعضا، مقایسههای تحلیلی و نظر متخصصان به دست آمد. با تحلیل و کدگذاری مصاحبهها، فرضیه اصلی استخراج و مقولههای تنش در زندگی، کژ کارکردی خانوادهها، باور به تغییر، باور به رهایی، بستر اقتصادی، جامعهپذیری ناقص دینی-اجتماعی، فشار هنجاری، تناقض هنجار با واقعیت بهعنوان علل خودکشی زنان شناسایی شد.
بررسی علل خودکشی زنان متأهل خانهدار در ایلام توسط ابراهیم صالحآبادی در همایش ملی خودکشی ارائهشده است که دسترسی رایگان به مقاله امکانپذیر نبود. همچنین اقدام به خودکشی بهعنوان یک ابزار ارتباطی برای زنان و خودکشی، زنان و خودکشی: بهسوی مدلی جهت تبیین خودکشی زنان در ایلام توسط علی موسی نژاد در همایش ملی خودکشی انجامشده که دسترسی به متن این دو مقاله امکانپذیر نبود.
گفتمان ایدئولوژیک و پدرسالاری و خودکشی زنان (نمونۀ موردی: ایلام) توسط سارا فلاحی در
مجموعه مقالات همایش ملی خودکشی: علل، پیامدها و راهکارهای ارائهشده است که از این مقاله نیز چکیدهای در دست نیست.
به نظر میرسد بیشتر پژوهشهای انجامشده کمی است و کمتر پژوهشی کیفی برای تبیین علل خودکشی زنان در ایران انجامشده تا معنای پدیدار شناختی خودکشی در بین زنان مشخص شود.
اما آنچه بر اساس آمار و پژوهشها مشهود است، ارتباط مستقیم بین خشونت خانگی و میزان خودکشی زنان و میزان بالای اثرگذاری خشونت خانگی بر پدیده دردناک خودکشی است. بیشک خودکشی یکی از معضلات و آسیبهای مهم اجتماعی است که بررسیهای عمیقتری از علل کیفی و تأثرات آن بر روی افراد و جامعه را میطلبد.