ایدا جودکی
دیگری: در کانادا، زنان توانیاب که تفاوت های جسمی با سایر زنان دارند، دو تا سه برابر زنانی که بدون آن تفاوت ها و مسائل جسمی زندگی می گذرانند، خشونت را تجربه می کنند. مشابه جوامعی که با تبعیض و ستم روبرو هستند، زنان توانیاب و ناشنوا نیز در معرض خطر خشونت مبتنی بر جنسیت هستند. تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی بر نحوه برخورد آن ها از خشونت و پیامدهای آن تأثیر می گذارد. توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که فرد آزارگر بخصوص در زمینه مراقبت و دیگر انواع فعالیت های حمایتگرانه ممکن است، زن باشد.
اسطوره ها
تواناگرایی (ableism ) با اعتقاد بر اینکه بدن توانمند بر بدن ناتوان ارجح است، زنان توانیاب را بدون گرایش جنسی ( asexual ) ، نامطلوب و ناخوشایند بازنمایی می کند. اسطوره شناسی تجاوز، خشونت جنسی را ناشی از جذابیت جنسی زن (مثلا، رفتار و لباس او) می داند،که این خود در تضاد با باورِ اعمال قدرت و کنترل ِمرد بر زن است. افزون بر این، اسطوره تجاوز و تواناگرایی تصور نادرستی از خشونت جنسی مبتنی بر جنسیت را ایجاد می کنند که زنان توانیاب را در معرض خطرهای بیشتری قرار می دهند.( زمانی که جامعه بر این باور است که هیچ کس به زنی که هیچ گونه گرایش جنسی و جذابیت نداشته باشد، تجاوز نمی کند ، یک زن توانیاب می تواند « هدف خوبی» برای مجرمان باشد.). باور به این تصور نادرست باعث می شود مسئولان هنگام گزارش حمله و تجاوز، اعتبار فرد توانیاب را زیر سؤال ببرند. این امر به ویژه برای کسانی که با صدمات مغزی، ذهنی، روانی و سایر ناتوانی های شناختی زندگی می کنند، رایج و مشترک است.
چه کسی مرتکب سوء استفاده و خشونت می شود ؟
سوء استفاده در رابطه عبارتست از هرگونه رفتار یا الگوی رفتاری که در آن از خشونت ، اجبار ، سلطه و انزوای طرف مقابل ( شریک ) استفاده می شود. درواقع، استفاده از هر شکلی از قدرت که یک شخص بر شخص دیگری تحمیل می کند تا سلطه و کنترل خود را در آن رابطه حفظ کند. خشونت علیه زنان یا«سوء استفاده از زن» معمولا به تهدید یا استفاده از نفوذ فیزیکی بر زن یا متعلقات او توسط یک شریک صمیمی اطلاق می شود.
اما، سوءاستفاده از زنان توانیاب و ناشنوا نه تنها توسط همسر و شریک صمیمی او بلکه ممکن است از جانب اعضای خانواده یا سرپرستان و مراقبان او ( مثلا، قیم خانواده، مددکار اجتماعی، ارائه دهندگان خدمات مراقبت های بهداشتی، پزشکان، پرستاران، کارمندان نهادها و مراکز و وابستگان ) نیز انجام شود.
شرایطی که خشونت در آن برای زنان توانیاب و ناشنوا رخ می دهد گهگاه با [ شرایط ] زنان بدون آن نواقص متفاوت است. برای مثال، خشونت ممکن است برای زنان توانیاب که از خدمات خانه داری و پرستار استفاده می کنند، رخ دهد. بسیاری از خشونت ها علیه آنها بر خشونت هایی که از جانب شریک صمیمی رخ می دهند، متمرکز هستند که تنها یک درصد از خشونتی است که زنان توانیاب تجربه می کنند .. بسیاری از ما خشونت را در محیط های اداری ( خشونت جنسی )، توسط پرسنل خانه داری ( خشونت فیزیکی )، قیم و خانواده ها ( خشونت مالی ) تجربه کرده ایم. اما هنوز هم استراتژی های محدودی برای رفع این مسائل وجود دارند.
تجربه خشونت
برداشت ما از تجربه خشونت در زنانِ توانیاب، مشابه آن چیزی است که همتایان غیر توانیاب تجربه می کنند در حالیکه این خشونت به مراتب از شدت بیشتری برخوردار است به عنوان مثال:
خشونت روانی و کلامی :
بسیاری از روش های مرتبط با خشونت های روانی و کلامی شامل این موارد هستند: دشنام هایی که به ناتوانی آن ها مربوط می شوند، تهدید به آسیب زدن به وسایل کمکی و حیوانات همراه آن ها (حیواناتی که همراه و یاور افراد نابینا و ناشنوا هستند). همچنین، زنانی که به دلیل ناتوانی هایشان تحقیر می شوند، برای مثال، محدودیت هایی که به دلیل عدم توانایی هایشان وجود دارد یا تهدید آن ها به حذف مراقبت های ابتدایی ضروری.
خشونت مالی :
خشونت در امور مالی سایر زنان می تواند شامل این موارد باشد: کنترل کردن حساب بانکی او، محدود کردن دسترسی او به پول هایش، هدایت او به آنکه چه موقع و برای چه چیزی پول هایش را خرج کند. اما همین نوع از خشونت مالی درمورد زنان توانیاب در ابعاد دیگری نمایان می شود. خشونت مالی می تواند از جانب قیم زن توانیاب رخ دهد که پول زن یا حتی مبالغی که از طرف کمک های اجتماعی شامل او می شود را برای مصارف و اهداف شخصی خود خرج کند .
خشونت جسمی :
خشونت جسمی به شدت رایج و در حال افزایش است؛ برای مثال، از برخورد خشن هنگام جابجایی زن توانیاب به ویلچرش تا اشکال حاد خشونت جسمی مثل، هل دادن های شدیدی که منجر به ضربه مغزی می شون و تجاوز را دربرمی گیرد. همچنین، زنان داستان هایی را نیز به اشتراک گذاشته اند که در آن ها خشونت به بهانه خدمات مراقبتی و خانگی رخ داده اند که به موجب آن، خدماتی که مرتبط با « مراقبت و پرستاری» بوده اند از زنان توانیاب،مضایقه شده اند.
خشونت جنسی :
خشونت جنسی شامل سوءاستفاده جنسی از کودک و تجاوز جنسی از جانب همسر، شریک و همراه صمیمی، یا تجاوز گروهی می شود. در مورد زنان توانیاب، فرد متجاوز از آشنایان او و در مقام قدرت قرار دارد. آمارها حاکی از آنند که عاملان خشونت اغلب مرد هستند و به بدن زن به بهانه خدمات مراقبتی دسترسی آسانی دارند.
عوامل بسیاری در زندگی زنان توانیاب وجود دارند که در افزایش خطر خشونت دخیل هستند. بسیاری گمان می کنند که زنان توانیاب به دلیل نقص ها و ناتوانی های خود حساس هستند. اما می دانیم که این آسیب پذیری در دیدگاه غالب و مسلط جامعه از تواناگرایی ریشه دارد که به عنوان چیزی «تراژیک» دیده می شود و / یا به عنوان توجیهی برای خشونت توسط خانواده و مراقبان / پرستاران، افرادی که به دلیل مراقبت از افرادتوانیاب متحمل سختی هایی غیرضروری شده اند، استفاده می شود .
موانع گزارش ها و منابع :
موانع بسیاری وجود دارند که زنان ناتوان را از گزارش خشونت ها و دسترسی به حمایت ها بازمی دارد :
نمی دانند آنچه را که تجربه کرده اند، خشونت بوده است؟ – برای بسیاری از زنان خشونت و تجاوز در زندگی روزمره تبدیل به «هنجار» شده است؛
آن ها نمی دانند از کجا و چگونه درخواست کمک کنند و همچنین در این زمینه نیز خدمات مناسبی وجود نداردزنان ناتوان ممکن است ندانند چه خدماتی برای حمایت و ارتباط آن ها با جوامعی خارج از رابطه خشونت آمیز ارائه می شود؛
آنها نمی دانند چگونه یک رابطه خشونت آمیز را ترک کنند؛
نیاز به حمایت مراقبتی که فرد متجاوز برای او فراهم می کند؛
عدم دسترسی به منابع پولی و مالی
کارکنانی که با زنان توانیاب کار می کنند و فاقد مهارت و دانش لازم برای این امر هستند؛
فقدان احترام ، دلسوزی و کمک از جانب ارائه دهندگان خدمات؛ و
عدم باور زنان ناتوان از سوی جامعه بیرون و کاهش نیافتن خشونت
ملاحظاتی برای زنان خشونت دیده :
پیشنهاداتی برای ارائه دهندگان خدمات که بتوانند به زنان توانیاب که خشونت را تجربه کرده اند، کمک کنند:
شنیدن بدون قضاوت، باور به آشکارسازی خشونت و بی پرده گویی، رفتار توأم با احترام و مهربانی؛
پرسش درباره خشونت انجام شده و به وجود آوردن فضا و زمان لازم برای صحبت درباره آن در محیطی حمایتگرانه ( مثلا ، شرکت کردن در گروه های حمایتی رسمی یا دوستانه،گروه هایی که تعدادی از افراد دارای یک مشکل دور هم جمع می شوند و با بازگویی مشکلاتشان با هم همدردی می کنند و تعدادی از افراد متخصص حاضر برای کاهش التیام آن ها راه حل هایی ارائه می دهند)؛
پیوستن به گروه ها و جمعیت های بزرگتر(انزوا منجر به خطرات بیشتری در زمینه آزار و اذیت می شود و زنان بیشتر در خطر قربانی شدن قرار می گیرند. زنانی که بیشتر مورد خشونت بوده اند زنان ناتوانی بوده اند که تنهایی بیشتری را تجربه کرده اند که درواقع نتیجه طرد شدن از خانواده و گروه های بزرگتر بوده است) ؛ و
مراقبت از سلامتی آن ها ( خشونت مسأله ای مربوط به سلامتی است که بر تندرستی جسمی و روانی زن تأثیر می گذارد ) .
آنچه به زنان ناتوان کمک می کند بهبود یابند و به جلو حرکت کنند :
زنان ناتوان خشونت دیده مشخصات مواردی را که نتیجه بخش و باعث بهبودی آن ها بوده اند را شناسایی کرده اند:
مشاوران حساسی که از تروما و آسیب روانی شدید آن زن خبر دارند و از همان بینش و لنز ناتوانی به مسأله خشونت در زندگی او نگاه می کنند.
امنیت مالی
آگاه سازی و توانمندسازی زنان ناتوان – از حقوق خود و طرح های امنیتی آگاه شوند.
خدمات بهداشتی جامع – خدماتی که زن را همه جانبه و درتمامیت خود می بیند نه اینکه صرفا به دنبال حل مشکلات «پزشکی» مرتبط با ناتوانایی های او باشد.
گروه های حمایتی و مراقبتی برای زنان ناتوان و ناشنوا
خدمات مشارکتی و زن محور– خدماتی که باهدف ایجاد انجمن های حمایتی و امن برای زنان و فرزندانشان با زنان همکاری می کنند.
ترجمه و تلخیص از
https://www.dawncanada.net/main/wp-content/uploads/2013/12/Learning-Brief-12.pdf