غزال مرادی
هر شعرت را چنان بنویس گویی آخرین نوشته توست
دیگری: بلاگا دیمیتروا شاعر بلغار متولد ۱۹۲۲ است. او تحصیلات عالیه خود را در رشتۀ فلسفه در دانشگاه صوفیه به پایان رساند و به خاطر رسالۀ درخشانش با عنوان «مایاکوفسکی و شعر بلغار» موفق به اخذ درجه دکتری از دانشگاه مسکو شد. او بالغ بر۲۰ مجموعه از شعرهای خود را به چاپ رسانده که بسیاری از آنها موردتوجه آهنگسازان بزرگ قرارگرفت.
بلاگا رمانهایی را نیز نوشته است. بر اساس رمان انحراف او فیلمی با همین نام ساختهشد که جوایز فستیوالهای بینالمللی را از آن خودکرد.
بلاگا که امروز میتوان او را بهعنوان نمایندۀ شعر آزاد جهان در سالهای میانی قرن بیستم نام برد نویسنده و شاعری ضد کمونیسم بود. آثارش در سالهای انتشار مورد غضب بسیاری از همدورههای کمونیستش قرار گرفت. بلاگا در مخالفت با حکومت وقت کشورش بسیار تندرو بود. او در سال ۱۹۹۲ بهعنوان معاونت ریاست جمهوری انتخاب شد.
تسلط فوقالعاده دیمیتروا بر شعر و گستردگی دایرۀ کلمات این شاعر سبب شده است که مضامین آزادیطلبی در اشعارش بسیار مؤثرتر از شاعران همطرازش نمایان شود. بلاگا با حفظ نشانههای زنانه در شعرش توانست دغدغههای جدی اجتماعیاش را به جهانیان اعلام کند.
من چسبیده به پوست زنی
نوازش و زخم را از اینرو میشناسم (شعر تماس)
بلاگا نیز مانند بیشتر شاعران از عنصر روایت در شعر خود استفاده میکند. بهعنوان نمونه در شعر «افسانه خانوادگی» در سطرهای نخستین بهگونهای مقدمهچینی میکند تا بتواند داستان خویش را بازگو کند.
لبریزند اکنون
از عشق یافتن شجرهنامه
زیرا لبریزند از عقده حقارت
و من همچون درختی قطعشده
ریشههای خود را میجویم
اگر مقدمهچینی را به معنای خلق موقعیت داستانی اولیه بدانیم در شعر بلاگا دیمیتروا این مقدمهچینی با طرح سؤالی در ذهن مخاطب اتفاق میافتد. صحنه طراحی میشود و در سطرهای بعدی شخصیتها معرفی و کشمکش آغاز میشود. از سوی دیگر زمینۀ اثر به تصویر کشیدن اوضاع و احوالی است که باعث آشنایی خواننده باشخصیتهای داستانی میشود.
شخصیتهای «بلاگا دیمیتروا» گاه چهآ انسانی به خود میگیرند مانند «پدربزرگ و مادر و همسرش» در شعر «افسانۀ خانوادگی» و گاه ماهیتی نمادین یا استعاری دارند مانند «روز» در شعر یخبندان یا «زبان» در شعر زندان دهان.
پدربزرگ روز عروسی با مادربزرگ
{شهرۀ آفاق در زیبایی}
مادر زمینگیر و پیرش را بر دوش میبرد
تا خانۀ دورافتاده عروس (شعر افسانه خانوادگی )
رودرروی یکدیگر مینشینیم
پشت به خود
با چهرههایی اجیرشده
و اشارهای گذرا به حقیقت
ما اصل نکته را کتمان میکنیم. (شعر رودررو)
پیرنگ در شعر «افسانۀ خانوادگی» بلاگا به کمک تضاد روی میدهد. او با خلق موقعیتی نامتداول مخاطب را به خواندن ادامه شعر وا میدارد البته قرار دادن در موقعیتهای پارادوکسیکال از شگردهایی است که شاعر بهخوبی از آنها سود میجوید:
برای ما تنها یک راه فرار است
از زندان سفید زمستان
دربند آزادی خود باشیم (شعر یخبندان)
چگونه روا داشتی
که زبان تو
وحشی رام نشده رمیده
از حصار دندان گون
دستآموز تو گردد (شعر در زندان دهان)
او سه شخصیت را وارد داستان میکند؛ اما ازآنجاکه قصد دارد شعر دارای ایجاز باشد با ترفندی مانع از گسترش روایت در شعرش میشود و شعر را چنین ادامه میدهد.
فراتر از این هیچ نمیخواهم بدانم
همین برایم بامعناتر است از یک موزه اجداد والا تبار
و بعد در ادامه برای داستانش پایانبندی انتخاب میکند. پدربزرگ میمیرد و بازهم تضادی برقرار است. جوانی و مرگ ، مادری و کودکی؛ همه محوریت داستان بر اساس تضاد است:
و پدربزرگ جوان مرد
در تصورات من کودک
او با مادر پیر زمینگیرش بر دوش
عروج کرد بر فراز ابرها
کشمکش عنصری ضروری در ادبیات داستانی و به معنای چالشی است که قهرمان با آن روبهرو میشود. کشمکشی که در سطرهای شعر او وجود دارد به شکل کمرنگی است و فقط در ابتدا و انتهای آن شکل نمادینی به خود میگیرد:
و باران قطرههای درشت عرق بود، جاری از پیشانیاش
صحنهپردازیهای که از یک منطق داستانی پیروی نمیکنند. اما توصیف مکانها و صحنهها چندان دقیق نیستند و تنها به ذکر مکانی اکتفا کرده است:
بر بلندیهای واروشا خیس عرق (شعر افسانۀ خانوادگی)
اما توصیفها بهگونهای است که مخاطب میتواند آن را در ذهن مجسم کند و در آنها میتوان حرکت و حس را بهخوبی درک کرد. تصاویر ایجادشده توسط شاعر بکرند و زیبا بهگونهای که در ذهن مخاطب لذت ناشی از ادراک تصاویر رخ میدهد:
ماهی، مسلح به فلس
تلاطم امواج را از آن (شعر تماس)
روز محبوس، سرک میکشد
از لابهلای میلههای برفی (شعر یخبندان)
و تودهای یخ را بسته است
بر گلوی بغضآلود آب (شعر یخبندان)
البته شاعر گاهی هم گریزی به داستانهای آیینی زده است. در شعر «پیشگویی» نوعی رستاخیز را به تصویر میکشد ضمن اینکه خود راوی این داستان است:
گورها خواهند شکافت
و جمجمهها با چشمخانههای خالی
همچون ناقوس رستاخیز به صدا درخواهد آمد
یا در شعر «کلاستر فوبیا{۱}» المانهایی از جامعه خویش را بیان میکند و همین موضوع باعث میشود که مخاطب شعر را با خود بیگانه نبیند:
برای کلام
تا آخرین حد خفا
پردهی آهنین و هفت قفل آهنین
درونمایه آثار «بلاگا دیمیتروا» بیشتر بر مضامینی انسانی تأکیددارند. او آزادی و انسانیت و همچنین هراسهای آدمی را به تصویر میکشد با تأکید بر همه اینها به وضعیت اجتماعی پیرامون خویش اعتراض میکند. شعر بلاگا دیمیتروا در ظرفهای زمانی و مکانی جای نمیگیرد و برای همین آثارش مخاطب زیادی دارد و به زبانهای مختلف ترجمهشده است.
منبع:
شعر زنان جهان ترجمه فریده حسنزاده تهران مؤسسه انتشارات نگاه ۱۳۸۳
پانویس:
۱.تنگناهراسی (به انگلیسی: Claustrophobia) به ترس از گیرکردن در یک مکان تنگ و راه گریز نداشتن در مکانهای تنگ گفته میشود. تنگناهراسی شدید اغلب بهعنوان یک اختلال اضطراب دیده میشود و میتواند به وحشتزدگی بینجامد. بررسیها نشان میدهد که ۵ تا ۷ درصد از مردم جهان دچار تنگناهراسی است ولی تنها درصد کمی از آنها از درمان (روان) پزشکی برخوردار شده است.