مریم رحمانی
دیگری: خشونت علیه زنان در سال ۹۸ بیش از گذشته به نظر می رسد هرچند آمار دقیقی در دست نیست اما زیر و رو کردن صفحات حوادث روزنامه ها و سایت های خبری نشان از شدت خشونت علیه زنان می دهد. هشت اذرماه ۹۸ رضا جعفری، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی از افزایش ۲۰ تا ۲۲ درصدی گزارش خشونت علیه زنان در اورژانس اجتماعی طی سال ۹۷ خبر داد و گفت این آمار به معنای آن نیست که خشونتها افزایش یافته بلکه این موارد در جامعه وجود داشته است و به دلیل افزایش مراکز اورژانس اجتماعی گزارش شده است یعنی مواردی که از سوی اورژانس اجتماعی شناسایی میشوند نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده است و این امر به واسطه ظرفیت جدیدی است که از سوی سازمان بهزیستی در شهرهایی که فاقد اورژانس اجتماعی بودند، ایجاد شده است و حق مطالبهگری و پیگیری را در اختیار جامعه زنان قرار داد. به گفته او بیشترین علت این گزارشها به ترتیب عامل اعتیاد، فقدان آگاهی درباره مسایل زناشویی و اختلالات روانی است.
اما در کنار این که ممکن است زنان بیش از گذشته به دلیل آگاهی از حقوق خود دست به شکایت بزنند، بخشی از شکایت ها به دلیل تهدیدکنندگی بیشتر که خطر مرگ رابرای زنان در پی دارد می تواند باشد. همچنین افزایش خشونت و فقر اقتصادی در خانواده ها نیز می تواند به افزایش خشونت علیه زنان در خانه منجر شود. امسال بیش از سالهای گذشته به اخبار قتل زنان آن هم به شیوه های فجیع بر می خوریم جدا از قتل خبرسازی که توسط شهردار سابق تهران انجام شد و جامعه را شوکه کرد، قتل های دیگری در سکوت روی داده بسی فجیع تر، در ادامه مجموعه خبرهایی که از صفحه حوادث خبرانلاین گرداوری شده است و شامل خشونت های خانگی و خشونت علیه زنان به طور کلی می شود درج شده است.
محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران همسر دومش میترا استاد را به قتل رساند. این قتل حواشی بسیاری داشت و بسیاری از سیاستمداران اصلاح طلب با عنوان کردند پرستو بودن میترا استاد، در پی توجیه قتل او بر امدند. نجفی در دادگاه به قصاص محکوم شد اما به نظر می رسد خانواده مرحوم از قصاص گذشته اند که ممکن است نشانه تهدید یا تطمیع باشد.
چندهمسری خشونتی آشکار علیه زنان
چندهمسری یکی از اشکال تبعیض علیه زنان است که زمینه ساز خشونت های مختلف علیه آنان می شوند. براساس آمارهای اطلس وضعیت زنان و خانواده، بالاترین درصد مردانی که بیش از یک همسر دارند متعلق به استان «سیستان و بلوچستان» است، این درحالیست که استان سمنان با نرخ ۰.۶۹ درصد نسبت به سایر استانها کمترین میزان چندهمسری را تجربه کرده و در این زمینه رتبه آخر را به خود اختصاص داده است.
نگاهی بر آمارهای اطلس وضعیت زنان و خانواده که بر مبنای سال ۹۵ تهیه شده، نشان میدهد بالاترین درصد زنانی که همسرشان بیش از یک زن دارند، متعلق به استان «سیستان و بلوچستان» و کمترین این زنان متعلق به استان «سمنان» هستند. به طوریکه ۱۴.۹ درصد زنان استان سیستان و بلوچستان شوهرشان بیش از یک همسر دارد، پس از آن استان هرمزگان با نرخ ۷.۰۳ درصد نسبت به سایر استانها در رتبه دوم قرار گرفته است. در این میان ۰.۶۹ درصد زنان استان سمنان و ۰.۸۱ درصد زنان مازندران همسرشان بیش از یک زن دارند که نسبت به سایر استانها به ترتیب رتبه ۳۱ و ۳۰ را به خود اختصاص دادهاند و در وضعیت بهتری قرار دارند. در خبرهای امسال چند همسری یکی از عوامل کشته شدن زنان بود. چند همسری حتی اگر منجر به قتل زنان نیز نشود خشونتی اشکار علیه هر دو زن است.
بر اساس اخبار،زنی که برای وضع حمل خواهرش به یکی از شهرهای شمالی سفرکرده بود در بازگشت متوجه ازدواج مجدد همسرش شد. سمیه بدون اطلاع دادن به همسرش از سفر برگشت و وقتی وارد خانه شد با یک زن که داخل خانه اش بود روبه رو شد. سمیه با پلیس تماس گرفت و از ماجرای خیانت شوهرش خبر داد.
رئیس کلانتری با توجه به صیغه نامهای که در دست فرشاد بود برای حل مشکل این زوج جوان، آن ها را به قسمت دایره اجتماعی معرفی کرد.
همچنین زن ۳۲ ساله که برای شکایت از همسرشبه اتهام کتک کاری وارد کلانتری شده بود گفت همسرش که سالها معتاد بوده است و عملا او زندگی را می چرخانده به تازگی با زن دیگری اشنا شده و او را از خانه بیرون کرده است.
به گفته او، ۱۷ سال بیشتر نداشتم که «کامیاب» به خواستگاری ام آمد. او شغل ثابتی نداشت و بعد از گرفتن دیپلم، بیکار بود، ولی من بعد از ترک تحصیل به دنبال هنر خیاطی رفتم و تا زمان ازدواج این حرفه را به خوبی آموختم.سالها زندگی را اداره کردم، حالا همسرم با زن دیگری آشنا شده و من را از خانه بیرون کرده است.
قتل زنان
محمد علی نجفی شهردار اسبق تهران در تاریخ ۷ خرداد ماه امسال میترا استاد همسر دوم خود را به ضرب دو گلوله در منزل خود واقع در منطقه سعادت آباد تهران به قتل رساند و عصر آن روز با حضور در پلیس آگاهی تهران به قتل اعتراف و دلیل آن را اختلافات خانوادگی عنوان کرد. دادگاه این پرونده در شعبه یکم دادگاه کیفری به ریاست قاضی محمدرضا محمدی کشکولی برگزار شد. غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه، هشتم مرداد ماه در نشست خبری از صدور رای پرونده قتل میترا استاد خبرداد و گفت: قتل عمد، ایراد صدمه غیرموثر در قتل و همچنین نگهداری اسلحه غیرمجاز، سه عنوان اتهامی نجفی بود که دادگاه در دو موضوع متهم را محکوم کرده است.
همچنین در خراسان رضوی زنی توسط
همسرش به اتش کشیده شد، کارآگاهان
با تحقیق درباره جواد فهمیدند او دو همسر دارد و هر دو زن از زندگی با این مرد
ناراضی هستند و با یکدیگر نیز اختلافاتی داشتند. همچنین معلوم شد روز حادثه مشاجره
سختی میان مریم و جواد درگرفته بود. افسران جنایی وقتی به خانه جواد رفتند، مشاهده
کردند اصطبل خانه در حریق سوخته است. آنها به این نتیجه رسیدند جواد به احتمال
زیاد در مرگ همسرش نقش دارد. بههمیندلیل او را بازداشت کردند.
مرد
جوان که همچنان سعی داشت خودش را بیگناه جلوه دهد، هر بار ماجرایی متناقض را
درباره آتشسوزی مطرح میکرد تا اینکه بالاخره در بنبست قرار گرفت و چارهای جز
بیان واقعیت پیشِروی خود ندید. جواد گفت: هر دو همسرم با من اختلاف داشتند. هر دو
مدعی بودند من بیشتر وقتم را برای زن دیگر صرف میکنم. در حالیکه اینطور نبود.
من سعی میکردم برای هر دو همسرم وقت بگذارم و به آنها توجه کنم. مریم که زن دومم
بود، بیش از همسر اولم به من اعتراض میکرد تا اینکه روز حادثه وقتی خانه همسر
اولم بودم، او به آنجا آمد و با من جروبحث کرد. مریم بعد از مشاجره بهحالت قهر به
خانه رفت. من هم دنبالش رفتم و دیدم به اصطبل رفته است. او بنزین هم با خودش برده
بود. وقتی سراغش رفتم، تهدید کرد خودسوزی میکند. من بهشدت عصبانی بودم. رفتارهای
او من را بهستوه آورده بود. بههمیندلیل نتوانستم خودم را کنترل کنم و در حالیکه
فریاد میکشیدم کبریت را از جیبم بیرون آوردم و روشن کردم و به او گفتم اصلا خودم
او را آتش میزنم. سپس کبریت روشن را روی او انداختم. ناگهان آتش زبانه کشید. از
شدت ترس نمیدانستم چه باید بکنم. من قصد نداشتم زنم را به آتش بکشم و فقط رفتاری
از روی عصبانیت انجام داده بودم. سعی کردم آتش را خاموش کنم و بعد از آن سریع زنم
را به بیمارستان رساندم. در همه این مدت امیدوار بودم او زنده بماند و درمان شود
اما در نهایت پزشکان گفتند مریم جانش را از دست داده است.
قتل همسر به دلیل اعتیاد
مردی که همسرش را با کارد کشته بود به پلیس گفت روزی همسرم که به من دلیل اعتیاد به من مشکوک شده بود اعتراض کرد و گفت که تو کریستال می کشی! وقتی موضوع را انکار کردم و او باور نکرد، ناگهان چنان سیلی محکمی به صورتش نواختم که دیگر درباره کریستال سخنی نگفت. هر روز اختلافات من و همسرم بیشتر می شد چرا که هر بار بعد از مصرف مواد مخدر توهم می زدم و دچار سوءظن های وحشتناکی می شدم تا جایی که احساس می کردم کسی از روابط خصوصی من و همسرم فیلم می گیرد و …
این توهمات به جایی رسید که وقتی همسرم در کنار سه فرزند خردسال مان خواب بود ناگهان با یک کارد بزرگ گلویش را بریدم.
قتل همسر به خاطر دادخواست طلاق
سهشنبه ۱۴ آبان گزارش مجروح کردن یک خانم دکتر متخصص اطفال و خواهرش با چاقو در خانهاش واقع در شهرستان گنبد کاووس به پلیس گزارش شد.
با حضور مأموران در محل و تیمهای امدادی مشخص شد دکتر «نوشفر» ۵۲ساله در وضعیت وخیمی به سر میبرد اما خواهر ۵۰ سالهاش در اثر ضربات وارد شده با چاقو جان باخته است.با آغاز تحقیقات تیمهای قضایی و پلیسی، کارآگاهان در بررسیهای میدانی و با اظهارات اهالی محل و دوستان مقتول دریافتند همسر خانم دکتر که او نیز از پزشکان شهرستان بود، صبح روز جنایت از یکی از دوستانش تبر تیزی خواسته بود. به این ترتیب پلیس برای یافتن دکتر وارد عمل شد و سرانجام با شگردهای پلیسی و همکاری راننده آژانس خانوادگی آنها دکتر را در حالی که بهدلیل بلعیدن قرص برنج حال مساعدی نداشت، در خانهاش شناسایی و در حالی که آلت قتاله کنارش بود، پیدا کردند.
دکتر میانسال که وضعیت جسمی نامساعدی داشت پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما ۳۶ ساعت پس از جنایت روی تخت بیمارستان جان باخت، این در حالی بود که وی دقایقی قبل از مرگ در برابر مأموران به قتل همسر و خواهر او اعتراف کرد و گفت: «من عاشق همسرم بودم و نمیخواستم او راطلاقش بدهم. اما از سه سال قبل او در خانهای دیگر تنها زندگی میکرد. وقتی احضاریه طلاق به دستم رسید تا صبح فکر کردم. بعد تصمیم گرفتم اول او را بکشم و بعد هم با قرص برنج خودکشی کنم.
همچنین تسنیم نوشت: فرمانده انتظامی استان لرستان با اشاره به کشته شدن ۳ نفر در خرمآباد گفت: پدر خانواده به قتل همسر و ۲ فرزند خردسال خود اعتراف کرد.قاتل علت و انگیزه قتل را اختلافات خانوادگی اعلام کرد.
قتل با ضربات چاقو
ساعت ۷ عصر چهارشنبه ۲۳ مرداد مأموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از قتل زن ۶۹ سالهای خبر دادند. بهدنبال اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم تحقیق راهی محل جنایت شدند.
با ورود به خانه آنها با جسد زن میانسال درحالی مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. در صحنه جنایت، پیرمرد ۷۸ سالهای که همسرش بود به قتل اعتراف کرد و گفت: با همسرم همیشه اختلاف داشتیم، اما از وقتی پیر و بیمار شده بودم مدام نگران من بود و میگفت باید مراقب سلامتیات باشی، دائم میگفت این غذا را نخور یا این کار را نکن که برای سلامتیات ضرر دارد اما این رفتارش بیشتر مرا عصبانی میکرد.
روز حادثه هم سر همین مسأله با هم درگیر شدیم و او دوباره مرا عصبانی کرد من هم چاقویی از آشپزخانه برداشتم و چند ضربه به او زدم. بعد به طبقه بالا که پسر و عروسم در آن زندگی میکنند رفتم و به آنها گفتم که همسرم را زخمی کرده ام، آنها هم بلافاصله خودشان را به طبقه پایین رسانده و با جسد همسرم مواجه شده و با پلیس تماس گرفتند.
همچنین . ایران نوشت:ساعت ۲۰:۳۰ یکشنبه ۲۰ مرداد مأموران کلانتری 133 شهرزیبا از قتل مادر و دختر ۱۳ سالهاش در خانهای واقع در بلوار فردوس تهران باخبر شدند.
قاتل که همسرو پدر مقتول است گفت: ده روز تعطیلات تابستانی داشتم که قرار شد به مسافرت برویم. میخواستیم اول به تبریز برویم و بعد برای عروسی یکی از بستگان به اردبیل و از آنجا هم به شهر وان در ترکیه برویم از این موضوع خیلی خوشحال بودیم. روز حادثه از سرکار به خانه آمدم و وسایل را جمع کردیم اما حدود ظهر از محل کارم زنگ زدند و گفتند یک جلسه ضروری پیش آمده است. از همسرم خواستم که بعد از ظهر به همراه دخترم به محل کارم بیایند تا از آنجا به تبریز برویم. اما همسرم وقتی از این موضوع با خبر شد عصبانی شد و شروع کرد به غر زدن .هر چه خواستم آرامش کنم نشد کار به فحاشی و زد و خورد کشید یک دفعه مرا هل داد که روی تختخواب افتادم. از دستش عصبانی شدم. دستم را روی دهانش گذاشتم تا فریاد نزند و بد و بیراه نگوید اما دیگر نفهمیدم چه شد که از حال رفت و روی زمین افتاد.
در همین موقع دخترم وارد اتاق شد و وقتی مادرش را در آن وضعیت دید شروع کرد به جیغ و فریاد، نمیدانستم چه کار کنم ترسیده بودم عقلم کار نمیکرد دستم را روی دهانش گذاشتم و با زحمت او را به اتاق خواب خودش بردم تا با او صحبت کنم و آرام شود. اما انگار زیادی دستم را روی دهان و بینیاش نگه داشته بودم چون وقتی به خودم آمدم دیگر نفس نمیکشید.
قتل خانواده به دلیل فقر
خانواده زن جوانی که به همراه دو دختر خردسالش قربانی شوهر معتادش شدهاند برای وی اشد مجازات خواستند.
فرمانده انتظامی شهرستان آران و بیدگل گفت: «عامل این جنایت که در صحنه جرم اقدام به خودکشی کرده بود به بیمارستان انتقال یافت. او به قتل همسر و دو دختر خردسالش اعتراف کرده و انگیزهاش را مشکلات مالی و بیکاری عنوان کرده است. متهم که تحت درمان قرار دارد گفت: «بیکار بودم و مشکلات مالی زیادی داشتم. دیگر نمیتوانستم این زندگی را تحمل کنم. با خودم فکر کردم همه خانواده را بکشم و از این همه بدبختی خلاص شویم و دیگر هیچ کدام زجر نکشیم. «کبری» را با چاقو کشتم و بچهها را خفه کردم. میخواستم خودم را هم بکشم که پلیس رسید و مرا به بیمارستان رساندند..»
همچنین معاون اجتماعی فرمانده انتظامی فارس از دستگیری فردی در فسا خبر داد که به علت اختلاف خانوادگی با بنزین همسر خود را کشت و فرزند خودش را نیز از ساختمان به پایین پرتاب کرد.
قتل به دلیل اعتیاد دختر
از دیگر سو روز 4 شهریور مأموران کلانتری ۱۲۱ سلیمانیه در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از مرگ مشکوک دختر جوانی خبر دادند. خانواده دختر جوان مدعی بودند که او خودکشی کرده است اما آثار کبودی روی گردن سهیلا و بالشی که در نزدیکی جسد قرار داشت فرضیه قتل را قوت بخشید.
بدین ترتیب درهمان محل حادثه بازپرس جنایی به تحقیق از پدر سهیلا پرداخت و مرد میانسال یک ساعت بعد به قتل دخترش اعتراف کرد. او گفت: دخترم مدتی قبل اعتیاد پیدا کرده بود. شب حادثه باهم دعوایمان شد. صبح درحالی که خواب بود او را خفه کردم.
آتش زدن به دلیل رد کردن پیشنهاد رابطه
غروب روز نهم آبان ماه فرد ۳۰ ساله ای در حوالی خیابان باهنر در محله جنت آباد با درگیری و مشاجره شدید با خانم جوانی، وی را ابتدا تهدید به مرگ کرده و پس از لحظاتی با پاشیدن مواد اشتعال زا (بنزین) بر روی سر و بدن زن جوان، او را به آتش کشانده و بلافاصله از محل می گریزد.
محمدی عنوان کرد: شاکی پس از انتقال به بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری در حالی که از وضعیت جسمانی مناسبی برخوردار نبود اطلاعاتی را در خصوص متهم و علت و انگیزه این اقدام در اختیار مأموران پلیس امنیت عمومی قرار داد.
این مقام انتظامی خاطر نشان کرد: شاکی در اظهارات خود به مأموران، گفت: چند وقت پیش، این مرد به بهانه ازدواج با من ارتباط عاطفی برقرار کرد که پس از اینکه از تصمیم شوم وی مطلع شدم این ارتباط را قطع کرده که همین مسأله سبب شد تا این فرد با زور و تهدید مرا مجبور به ادامه این رابطه کند. و زمانی که از ادامه ارتباطم ناامید شد، با پاشیدن بنزین صورت و بدنم را به آتش کشاند
قتل ناموسی
طبق آمارها در سال ۱۳۹۲، ۱۸.۸ درصد از قتلها با انگیزههای ناموسی و منکراتی بوده و استان خوزستان، استان فارس، آذربایجان شرقی از جمله استانهایی هستند که بالاترین آمار این قتلها را داشتهاند. علاوه بر این، این قتلها در استانهای ایلام، کردستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، همدان و آذربایجان غربی هم به چشم میخورد.
این نوع قتل، به قتل به خاطر «شرف» هم معروف است و آنطور که پروین بختیارینژاد در کتاب «فاجعه خاموش» آورده، در مواردی مثل سرپیچی کردن از ازدواجهای اجباری، اصرار برای اینکه زنی بخواهند همسر آیندهاش را خودش انتخاب کند، برقراری روابط عاشقانه غیر متعارف، خیانت به همسر، زنا، فرار از خانه و … که رفتارهای ضد ناموسی، بیعفتی، بدنامی و فضاحت تلقی میشوند، رخ میدهند و گاهی اوقات، انتشار یک شایعه بیاساس میتواند باعث بروز این نوع قتل شود.
شرق نوشت:دختری ۲۲ ساله مرداد سال جاری بهدست پدرش به قتل رسید. پدر این دختر که ۷۲ ساله است، بعد از کشتن فرزندش خود را به مأموران تسلیم کرد .
پدر دختر به مأموران گفت: دخترم سالها بود به مواد مخدر اعتیاد داشت و شیشه میکشید؛ او خیلی پرخاشگر بود هرچه میگفتیم ترک کند، قبول نمیکرد او مدتها قبل با پسر جوانی به نام نادر آشنا شد و تصمیم گرفت با او ازدواج کند. نادر چند باری به خانه ما آمده بود. برای من تعجبآور بود که نادر چرا باید با دختری مثل نسترن که خیلی پرخاشگر است، ازدواج کند، اما بههرحال قبول کرده بود و من هم حرفی نزدم. ما با نسترن خیلی درگیری داشتیم. با خودم گفتم مدتی تحمل میکنم آنها ازدواج میکنند و دخترم سرخانه و زندگی خودش میرود و همهچیز تمام میشود، اما اوضاع آنطور که فکر میکردم نشد.
متهم به قتل ادامه داد: نسترن و نادر با هم همهجا میرفتند من به نسترن گفته بودم تا زمانی که عقد نکرده است حق ندارد بیرون از خانه بماند، ضمن اینکه این اواخر متوجه شده بودم نادر هم قصد ازدواج با دخترم را ندارد. پدر نادر مخالفتش را اعلام کرده بود. او هربار ما را میدید برخورد بدی میکرد، چندباری هم به من گفت ایندو طوری رفتار میکنند که من فکر میکنم مواد مصرف میکنند. پدر نادر از بچهها حمایت نمیکرد و از رفتارش معلوم بود که به این ازدواج رضایت ندارد و کارهایی هم که نادر میکرد نشان میداد قصد ازدواج با نسترن را ندارد. به همین دلیل اجازه نمیدادم دخترم با نادر به مسافرت برود تا اینکه چند روز قبل از قتل، نسترن بهطور ناگهانی از خانه رفت و دیگر برنگشت. ما خیلی تلاش کردیم او را پیدا کنیم، اما جواب تلفنش را نمیداد. من فکر کردم شاید با دوستانش است و چون مواد کشیده نمیخواهد جواب بدهد، اما بعد از چند روز جواب تلفنش را داد و گفت با نادر به سفر شمال رفته است و تا یک هفته هم برنمیگردد.
همچنین مردی ۳۴ ساله با پلیس شهرستان نسیم شهر تماس گرفت و از قتل همسرش در خانه خبر داد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا راهی خانه این مرد شدند در یکی از اتاقها جسد خونین زنی ۴۰ ساله را پیدا کردند که با ضربههای کارد به قتل رسیده بود. متهم وی در بازجوییها ضمن اعتراف به قتل همسرش گفت: ۶ سال قبل با مینا ازدواج کردم زندگی خوبی داشتیم تا اینکه از چند ماه قبل متوجه شدم همسرم به من بیتوجه و سرد شده است. فردی ناشناس یک بسته پستی برایم فرستاد وقتی پاکت را باز کردم چند قطعه عکس در آن بود که زن و مردی را نشان میداد اما صورتشان مشخص نبود. نامهای نیز در پاکت گذاشته بودند که حکایت از ارتباط همسرم با مردی بیگانه داشت. آن روز توجهی به این موضوع نکردم اما چند روز بعد دوباره همان عکسها را کامل برایم فرستادند از دیدن عکسها شوکه شدم چون متعلق به همسرم بود در ادامه مدارکی نیز وجود داشت که نشان میداد همسرم در یک مرکز سقط جنین اقدام به سقط کرده است. در حالی که از دیدن عکسها و مدارک به حالت جنون رسیده بودم ناگهان پدرم تماس گرفت و در حالی که بشدت عصبانی بود گفت: این چه افتضاحی است که همسرت به راه انداخته است؟
همان موقع بود که متوجه شدم فرد ناشناس همان عکسها و مدارک را برای پدر و برادرم نیز ارسال کرده است. از شدت عصبانیت نمیتوانستم تصمیم درستی بگیرم همان موقع بچه هایم را به خانه پدرم بردم و به خانه برگشتم تا با همسرم صحبت کنم. وقتی عکسها و مدارک را به همسرم نشان دادم و توضیح خواستم با پرخاشگری و فریاد گفت که از زندگی با من خسته شده و میخواهد طلاق بگیرد و بچهها را نیز با خودش خواهد برد. از شنیدن حرفهای او به قدری ناراحت شدم که با قفل فرمان خودرو چند ضربه به سرش کوبیدم بعد هم با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم وقتی از حال رفت و روی زمین افتاد او را خفه کردم.
از دیگر سو روز بیستم خرداد امسال مردی ۳۲ ساله با اسلحه کلاش به خانه نامادری اش در روستای سیاهکان- شهرستان فنوج -رفت و نامادری ۴۵ ساله، خواهر خوانده ۱۷ ساله و مادر بزرگ ۶۲ ساله را با رگبار گلوله به قتل رساند و متواری شد..
کارآگاهان در بررسیهای اولیه دریافتند عامل این جنایت پسر شوهر این زن ۴۵ ساله بوده که بهخاطر اختلافات خانوادگی و تصورات اشتباهی که درباره نامادری و خواهر ناتنی اش داشته، با اسلحهای به سراغ آنها رفته و هر سه زن را در خانهشان به رگبار بسته است.
به علاوه معاون اجتماعی نیروی انتظامی استان فارس گفت برادری در شهرستان تازه تاسیس کوهچنار، خواهر ۲۹ ساله خود را به دار آویخت.
همچنین صبح پنجشنبه ۱۱ مهر مأموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان در جریان سقوط مرگبار دختری ۱۵ ساله از طبقه چهارم خانهاش قرار گرفتند.
بررسیها نشان میداد این دختر قبل از حادثه در حال قدم زدن با پسرجوانی بوده که برادر 19 سالهاش آنها را در خیابان میبیند. دختر نوجوان از ترس برادرش به خانه فرار کرد و به پشت بام رفت و خودش را به پایین پرت کرد.
اسیدپاشی
امسال صدای فریادهای دلخراش یک زن ۲۸ ساله به نام «لیلی» در یکی از خیابانهای شهرری پیچید و لرزه بر جان عابران انداخت.
زن جوان فریاد میکشید سوختم. همان موقع یک مرد موتور سوار که کلاه ایمنی بر سر داشت به سرعت گریخت و به این ترتیب ماجرای اسید پاشی در دستور کار پلیس قرار گرفت.لیلی به بیمارستان منتقل شد، اما شدت اسیدپاشی به حدی بود که صورتش کاملاً متلاشی شده بود.
او بینایی دو چشمش را از دست داد و گوشها و بینی اش به طور کامل از بین رفت. وی که معجزهآسا زنده مانده بود پس از چندین عمل جراحی تحت بازجویی قرار گرفت و شوهر سابقش به نام فریبرز را عامل اسیدپاشی معرفی کرد. از دیگر سو زن جوان به مأموران گفت: من و فریبرز هفت سال قبل با هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج یک فرزند پنج ساله است. فریبرز دکترای حقوق داشت، اما مرد بدخلق و بدگمانی بود. به همین دلیل مدام با هم درگیر بودیم. بارها سعی کردم تا زندگی آرامی کنار او داشته باشم، اما نشد. با به دنیا آمدن فرزندمان اوضاع بدتر شد. به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتیم.
این زن که به سختی صحبت میکرد، ادامه داد: چند ماه از جدایی من و فریبرز گذشته و من به تازگی با مرد جوانی آشنا شده بودم تا این که فریبرز با من تماس گرفت و از من خواست تا دوباره با او ازدواج کنم. او میگفت اخلاقش را تغییر داده و میخواهد زندگی آرامی برایم فراهم کند، اما به او گفتم حاضر به رجوع نیستم و نمیخواهم دوباره با او زندگی کنم. او چندین بار با من تماس گرفت و وقتی پاسخ منفی شنید آخرین بار مرا تهدید به اسیدپاشی کرد، اما من حرفهای او را جدی نگرفتم.
همچنین روز ۱۱ اردیبهشت مأموران کلانتری ۱۳۸ جنت آباد از اسیدپاشی روی زنی ۵۲ ساله با خبر شدند. وی به مأموران گفت شوهرم روی سر و صورتم اسید ریخته است. پس از دستگیری این مرد وی ضمن اعتراف به اسیدپاشی گفت: همسرم به من بیتوجهی میکرد به همین خاطر روی او اسید پاشیدم.
ضرب و شتم
زن ۳۰ ساله ای با در دست داشتن مرجوعه قضایی وارد کلانتری پنجتن مشهد شد. هنوز آثار کبودی ناشی از کتک کاری در چهرهاش نمایان بود .
وی گفت: سال تحصیلی سوم راهنمایی را پشت سر گذاشته بودم که روزی مادرم روسری قهوهای رنگی را از بقچه لباس هایش بیرون کشید و خطاب به من گفت: «این روسری را سرت کن که امشب خواستگار می آید!»
اما پنج روز بیشتر از برگزاری مراسم ساده عقدکنان نگذشته بود که نامزدم بی دلیل و بدون هیچ بهانه ای عصبانی شد و مرا در خیابان کتک زد. به توصیه مادرم آبروداری کردم تا کسی متوجه این ماجرا نشود ولی این سرآغاز رفتارهای خشنی بود که در طول ۱۳ سال زندگی مشترک بارها تکرار شد.
دو سال بعد زندگی مشترک من و کریم زیر یک سقف ادامه یافت اما زمانی فهمیدم که این رفتارهای وحشتناک نتیجه توهم ناشی از مواد مخدر است که دیگر خیلی دیر شده بود. با وجود این باز هم به خواست خانواده ام سکوت کردم تا مرا طلاق ندهد و آبروی خانوادگی مان نرود. با همین شرایط سخت روزگار می گذراندم درحالی که صاحب دختر و پسری زیبا شده بودم. تلاش می کردم تا فرزندانم درست تربیت شوند و به خوشبختی برسند اما اعتیاد کریم به مواد مخدر صنعتی روزگار ما را تلخ کرده بود. حالا تنها من نبودم که زیر مشت و لگدهایش دوام میآوردم بلکه او کودکانم را نیز به شدت کتک می زد و من فقط در برابر این رفتارهای وحشتناک گریه می کردم و اشک می ریختم .
در درگیری اخیر متوجه شدم که کمر پسر چهار ساله ام آسیب دیده و توان حرکت ندارد. از طرف دیگر بینی دختر ۱۰ ساله ام نیز شکسته بود! دیگر نمی توانستم این زندگی وحشتناک را تحمل کنم. تا به حال به خاطر فرزندانم و آینده آن ها سکوت می کردم تا آن ها را به سرو سامان برسانم اما دیگر این وضعیت قابل تحمل نیست چرا که کریم مدام سیگار می کشد، مشروب مینوشد یا در حالت توهم ناشی از مواد مخدر من و فرزندانم را کتک می زند. دیگر خسته شدهام و زندگی در کنار چنین مردی را برنمیتابم که حتی به همسر و فرزندانش رحم نمی کند .
درروزنامه ها کمتر شاهد خبرهایی از ضرب و شتم زنان توسط مردان خانواده هستیم که به نظر می رسد زنان تا زمانی که احساس خطر جانی شدیدی نداشته باشند، اقدام به شکایت نمی کنند. این در حالی است که بر اساس آمار سالهای گذشته حداقل ۲۰ درصد زنان درصد زنان در طول زندگی خود تجربه خشونت فیزیکی را تجربه کرده اند.
تجاوز
در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه، زنی با مراجعه به دادسرای ناحیه ۲۷ ویژه امورجنایی تهران و ارائه شکوائیه اعلام کرد که از سوی مرد حدوداً ۳۵ ساله مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
این فرد در بازجویی های بعمل آمده ابتدا منکر هرگونه آزار و اذیت شد ولی پس از مواجهه با شاکی چارهای جز بیان حقیقت نداشته و لب به اعتراف گشود و در توضیح شیوه و شگرد خود در اغفال دختران در فضای مجازی گفت: من در تلگرام با عکس و هویت جعلی با شاکی آشنا شده و او را فریب دادم و نقشهام را اجرا کردم. طمعههایم را از بین نوجوانان کم سن و سال در فضای مجازی انتخاب می کردم و با آنان دوست می شدم و با جلب اعتماد آنان را به ساختمانی برده و مورد آزار و اذیت قرار می دادم.
از دیگر سو به دنبال شکایت یک زن ۵۵ ساله از چند جوان رسیدگی به پرونده شکایت او از تجاوز آغاز شد. وی به ماموران گفت: شوهرم چند سال قبل فوت کرد و من با دختر ۲۲ ساله ام زندگی می کردم. تا این که چند ماه قبل دخترم ازدواج کرد و من تنها شدم .دیروز برای هواخوری به پارکی در شرق تهران رفته بودم که یک پسر جوان به نام عادل روی نیمکت کنار من نشست و سر صحبت را باز کرد .او به بهانه این که میخواهد مرا به خانهام برساند ،از من خواست تا سوار موتورش شوم اما در بین راه حرف های ناجوری زد. به همین خاطر من بلافاصله از موتور پیاده شدم .
وی ادامه داد: از این ماجرا ناراحت بودم که به یک بستنی فروشی رفتم تا کمی آرام شوم .همان موقع مهدی که دوست عادل بود دنبالم آمد. او علت آشفتگی مرا پرسید و گفت کمکم می کند .به همین خاطر من که به او اعتماد کرده بودم سوار خودرویش شدم. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که عادل و یکی از دوستانش به نام سیاوش سوار خودرو شدند. آن جا بود که فهمیدم در تله آن ها افتادهام.پسران جوان مرا به بیابان های مسگرآباد بردند و بی رحمانه آزارم دادند .
به دنبال شکایت رویا تحقیقات پلیس برای ردیابی عاملان جنایت سیاه آغاز شد و عادل و سیاوش ردیابی و بازداشت شدند، اما پلیس نتوانست ردی از مهدی پیدا کند.
یکی از متهمان درر دادگاه گفت : عادل با رویا طرح دوستی ریخت و ما را به دردسر انداخت، من قبول دارم او را آزار دادم و بعد از من عادل و مهدی او را آزار دادند. سپس عادل در جایگاه ویژه ایستاد و جرمش را انکار کرد. وی گفت : من هیچ آشنایی با رویا نداشتم و نمیدانم چرا علیه من چنین شکایتی را مطرح کرده است.
همچنین شهریور ماه امسال زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ازار و اذیت دختر ۱۱ ساله خود توسط همسرش شکایت کرد.
وی گفت: مدت یک سال و نیم است که با همسر دومم بهنام محسن ازدواج کرده ام. او سر کار نمیرود و مرد بدخلقی است، اما من همه سختیهای زندگی را تحمل کردهام و همراه دخترم مهسا در خانه محسن زندگی میکنیم. مدتی بود که متوجه شدم دخترم به افسردگی مبتلا شده است. وقتی با او صحبت کردم، اعترافات تلخی کرد و گفت که محسن در غیاب من او را آزار داده است..
قضات دادگاه پس از شور باتوجه به مدارکی که وجود داشت متهم را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند اما به اتهام عمل منافی عفت با دختر خواندهاش او را به ۹۹ضربه تازیانه و دوسال تبعید به یکی از شهرستانهای دور محکوم کردند
همچنین اواسط مرداد امسال مردی میانسال با مراجعه به پلیس مدعی شد پسر جوانی بهنام داوود که راننده وانت است دخترش را اغفال و به او تعرض کرده است.
از دیگر سو مردی که به عنوان مامور برق به خانه به زن صاحبخانه تجاوز کرد. بعد از شکایت این زن و به دستور بازپرس، او به پزشکیقانونی معرفی شد. متخصصان تأیید کردند آثاری از تعرض روی بدن او وجود دارد، اما عنوان کردند تجاوز به معنای قانونی آن صورت نگرفته است. بلافاصله متهم بازداشت شد. او از همان ابتدای دستگیری تعرض به زن جوان را قبول کرد و گفت: من شیشه کشیده و از حالت عادی خارج شده بودم، بههمیندلیل هم دست به چنین کار وحشتناکی زدم.
متهم که همسر نیز دارد، گفت: من زن جوان را میشناختم، اما اصلا نسبت به او نظر بدی نداشتم. روز حادثه در خانهام شیشه کشیدم و از حالت عادی خارج شدم، اصلا قصدم این نبود که به کسی تجاوز کنم، فقط بهخاطر شیشه از حالت عادی خارج شده بودم. وارد خانه زن جوان شدم و آن اتفاق هولناک افتاد. البته من به او تجاوز نکردم، اما قبول دارم تعرض اتفاق افتاد..
با بازداشت این مرد و شکایت زن جوان پرونده با توجه به مطرحشدن موضوع تجاوز به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. یکبار دیگر زن جوان جزئیات را توضیح داد و خواستار مجازات متهم شد.
عصر شنبه ۱۲ مرداد خبر ناپدید شدن دختر کوچولویی در شیراز منتشر شد. پدر و مادر دختر ۳.۵ ساله در شیراز به مأموران گفتند برای عیادت یکی از بستگانشان به بیمارستان آمده بودند .مادر این بچه در ادامه گفت: ساعت ملاقات بود و جمعیت زیادی در بیمارستان رفت وآمد میکردند، دخترم کنار ما ایستاده بود اما یک لحظه سرگرم فرزند دیگرم شدم و وقتی سرچرخاندم از دخترم خبری نبود.با چک کردن دوربین های بیمارستان مشخص شد دختربچه توسط مرد ۲۵ ساله ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
متهم بنا بر تشخیص اولیه کارشناسان مبتلا به بیماری جنسی بوده است. متهم در جریان بازجوییها به کارآگاهان گفته که اغلب در مکانهای شلوغ به دنبال کودکان تنها میگشته تا آنها را قربانی نیت شیطانی خود کند، آن روز هم وقتی این دختر بچه را در بیمارستان دیده او را به بهانه بازی از بیمارستان بیرون برده و بعد در سرویس بهداشتی بیمارستان دیگری، او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
در خبر دیگری آمده است زنی که برای درمان درد مفاصل به ماساژوری با معرفی دوستش مراجعه کرده بود،مورد آزار و اذیت او قرار گرفت و در بیابان های مشهد توسط او و دوستانش رها شد.
همچنین زن ۲۷ ساله با مراجعه به کلانتری گفت میترسم از شوهر دوستم که به من تجاوز کرده، شکایت کنم. چند روز قبل زمانی که شب هنگام به منزل «مرضیه» رفتم او در خانه حضور نداشت و شوهرش مرا به داخل دعوت کرد هنگامی که در حال آماده سازی بساط استعمال مواد بودم به سوی من حمله ور شد و مرا مورد تعرض قرار داد .حالم خیلی بد بود ولی بالاخره خودم را از آن خانه نجات دادم ولی به خاطر اعتیادم جرئت شکایت از شوهر دوستم را ندارم
خشونت های درهم تنیده
خشونت معمولا پدیده ای درهم تنیده است به این معنی که ما شاهد یک نوع خشونت علیه قربانی نیستیم، خشونت فیزیکی، اجتماعی، روانی، جنسی و اقتصادی می توانند همراه هم اتفاق بیافتند.
مثلا زنی در مشهد به دلیل باج خواهی فرزندش با خشونت فیزیکی ، اجتماعی و اقتصادی مواجه می شود. او داستان را این گونه روایت می کند.
پسر کوچکم به خاطر بیماری روانی سوءظن شدیدی به من دارد و با تهمت و افترا اجازه خروج از منزل را به من نمی دهد حتی نمی گذارد با اقوام معاشرت کنم. مدام گوشی تلفنم را بررسی می کند و در بسیاری از مواقع نیز آن قدر خشمگین می شود که با چشمانی از حدقه درآمده مرا کتک می زند و فحاشی می کند .
این درحالی است که خودش با زنان غریبه در ارتباط است و از این موضوع شرم ندارد با وجود این از مدتی قبل با یک زن مطلقه میان سال آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشت. من هم از ترس به ازدواج آن ها رضایت دادم ولی او جوانی بیکار و سرگردان است که نمی تواند از عهده مخارج خودش برآید. در این وضعیت برادران و خواهران همسر مرحومم نیز بعد از مرگ مادرشان تقاضای تقسیم ارثیه را دارند و می خواهند منزلی را که با دسترنج من و همسرم ساخته شده است بین خودشان تقسیم کنند. حالا در شرایطی که پسر بیمارم حاضر نیست تحت درمان قرار بگیرد و مرا به خاطر بدبینیهایش کتک می زند می ترسم با تقسیم ارثیه بی خانمان و آواره شوم. دیگر نمیتوانم این وضعیت را تحمل کنم و همواره اشک ریزان از خدا می خواهم تا فرزندم را شفا دهد.
مزاحمت برای همسر سابق
چهار سال است از همسرم طلاق گرفتهام و به تنهایی زندگی ام را می گذرانم اما همسر سابقم مدام برایم ایجاد مزاحمت می کند به طوری که دیگر تحمل رفتارهای زننده اش را ندارم .این ها بخشی از اظهارات زن ۵۷ ساله ای است که برای شکایت از همسر سابق اش وارد کلانتری شده بود.
چند شب قبل مهمان شهرستانی داشتم که از آشنایان خانوادگی ما بودند. من از دیدن آن ها بعد از چند سال در پوست خودم نمی گنجیدم و در حال پذیرایی از آن ها بودم که ناگهان صابر وارد منزلم شد و همه مهمانانم را از خانه ام بیرون کرد. با سروصدای من پسرم از طبقه بالا نزد من آمد و با دیدن این وضعیت آن قدر شرمنده شد که مرا مجبور کرد تا به جرم ایجاد مزاحمت از پدرش شکایت کنم.
خراسان نوشت: زن ۴۷ ساله ای که مدعی بود پسر و عروسش با شکنجه و تهدید به مرگ او را به امضای مبایعه نامه واگذاری منزل و خودرواش اجبار کرده اند به تشریح سرگذشت خود پرداخت .
وی به کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت:هشت سال قبل شوهرم عاشق زن ۲۰ ساله ای شد و ادعا کرد که باید در کنار همسر دوم او زندگی کنم اما من که آن زندگی را با چنگ ودندان ساخته بودم حاضر به این کار نشدم و باگرفتن حضانت پسر ۱۶ ساله ام از او جدا شدم چرا که همسرم سرپرستی پسر ۱۰ ساله ام را پذیرفت و مدعی بود به دلیل سن کم همسر دومش نمی تواند از عهده سرپرستی پسر بزرگ ترم برآید با وجود این هر بار فرزند کوچکم را ملاقات می کردم او از من ابراز تنفر می کرد که چرا از پدرش طلاق گرفته ام و …
حدود پنج سال از ماجرای طلاقم گذشته بود که با یکی از همکلاسی های خودم در دانشگاه ازدواج کردم. او نیز مانند من رشته کارشناسی ارشد حقوق را به پایان رسانده بود. آن زمان خدمت سربازی پسربزرگم به اتمام رسیده بود که متوجه ازدواجم شد و به درگیری با همسرم پرداخت. او حتی لحظه ای با خودش فکر نکرد که من چگونه با کار در بیرون از منزل او را بزرگ کرده ام در همین حال پسر دیگرم نیز از موضوع مطلع شد و آن ها همسرم را تهدید به مرگ کردند. چندی بعد نیز با همسرش نزد من امد و گفت که نیاز به کمک مالی دارد. وقتی که گفتم دستم خالی است با همسرش مرا وادار به واگذاری اموالم کردند.
زنای محارم
ایران نوشت:اردیبهشت ماه زنی میانسال با مراجعه به پلیس از شوهرش شکایت کرد و گفت: نیمه شب از خواب بلند شدم و دیدم شوهرم در رختخوابش نیست. داشتم اتاقها را میگشتم که با صحنه وحشتناکی رو به رو شدم؛ شوهرم درحال تعرض به دختر ۲۰ سالهمان بود.
وی افزود:درحالی که بشدت شوکه شده بودم شوهرم را از خانه بیرون کردم و از دخترم المیرا توضیح خواستم اما حرفهایی زد که از ناراحتی به مرز سکته رسیدم. دخترم گفت پدرش از ۸ سالگی به او تعرض میکرده است. اما با تهدید و ارعاب او را وادار به سکوت کرده است. دخترم به خاطر این شرایطی که پیش آمده مدتهاست که دچار بیماری روحی شده اما من هرگز نمیدانستم او چه درد بزرگی دارد.
ربودن زنان
ربودن خواهر به دلیل ارثیه
زن جوانی به پلیس رفت و از ربوده شدن توسط برادرش خبر داد. او گفت من و برادرم ساکن شیراز هستیم. پدرم قبل از فوتش سند دو خانه را به نام من منتقل کرد. یک خانهاش را نیز به نام برادرم کرد.
وی افزود: بعد از مرگ پدر، برادرم از این ماجرا با خبر شد و کینه به دل گرفت. او میگفت باید طبق قانون سهم من از ارثیه پدرمان بیشتر باشد و من باید سهم اضافهای را که گرفتهام به او برگردانم. اما من با این موضوع مخالف بودم. تا اینکه دو روز قبل برادرم به مقابل خانهام آمد و درخواستش را دوباره مطرح کرد اما من وقتی مخالفت کردم با تهدید و به همراه دو نفر از دوستانش مرا به زور سوار خودروی پژویی کردند و ربودند.
او ادامه داد: بعد از آن، مرا به خانهای در شیراز بردند و ۲۴ ساعت در آنجا نگه داشتند. آنها از من خواستند برگههایی را امضا کنم که نشان میداد من آنچه برادرم خواسته است را به او برگرداندهام. اما قبول نکردم. بعد از آن مرا سوار خودرو کرده و به تهران آوردند.
در تهران هم ۲۴ ساعت مرا نگه داشتند اما چون موفق نشدند از من چنین امضایی بگیرند آزادم کردند.
ربودن به دلیل عدم قبول خواستگاری
روز ۲۹ فروردین دختری ۲۸ ساله با مراجعه به دادسرای ناحیه ۲۷ امور جنایی تهران اعلام کرد یک روز قبل توسط شخصی به نام پیمان و دو نفر دیگر از همدستانش ربوده شده و مورد ضربوشتم قرار گرفته است.
پس از طی مسافتی متوجه شدم یکی از افراد رباینده، پیمان، خواستگار قبلیام است. او با رسیدن به مقصد که منزل پدریاش بود، گفت باید با من ازدواج کنی. از آنجایی که قبلا از من جواب رد شنیده بود، این موضوع باعث کینه او شده بود. پیمان مرا به مرگ و اسیدپاشی تهدید کرد و گفت: «یا مال منی یا مال خاکی». برای اینکه از دست آدمربایان رهایی پیدا کنم، مجبور به دادن وعده ازدواج شدم و پیمان را قانع کردم و او پس از چندساعت مرا رها کرد.
خشونت اجتماعی
همچنین خانواده دختر۱۶ ساله ای که خودکشی کرد ادعا کردند ، دخترمان پس از دوستی با پسر جوان لباسهای نامناسب میپوشید و با تمام مخالفتهایی که از سوی ما بود او به رفتارهایش ادامه میداد و دخترمان تحت تاثیر حرفهای پسر جوان بود. خانواده وی اظهار کردند، شامگاه سه شنبه بود که بر سر پوشش با دخترمان بحث کردیم تا این که در نخستین دقایق بامداد صدای عجیبی شنیدیم و وقتی به دنبال صدا رفتیم متوجه شدیم دخترمان خودش را از بالای ساختمان به پایین انداخته است.
در این مورد هم ما با خشونت اجتماعی خانواده با فرزند خود مواجه هستیم که در نهایت سبب مرگ او شده است.
خشونت علیه زنان در فضای مجازی
فردی به پلیس فتا مراجعه و با طرح شکایت بیان کرد شخصی ناشناس برای دختر نوجوانش در شبکه اجتماعی اینستاگرام ایجاد مزاحمت کرده که این کار باعث برهمخوردن آرامش روانی و افسردگی دختر او شده است.
سرهنگ «علی کریمی»، رئیسپلیس فتای استان کرمانشاه، دراینباره گفت: پس از تحقیقات با توجه به شواهد جدید با هماهنگی مقام قضائی متهم ۶۰ساله شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی دستگیر شد. متهم ابتدا منکر جرمش شد اما پس از مشاهده مستندات انکارناپذیر به این جرم اعتراف و اذعان کرد تحت تأثیر جذابیت شبکه اجتماعی اینستاگرام قرار گرفته است و به دلیل کنجکاوی با دختر نوجوان شاکی از این طریق آشنا شده و ارتباط مجازی بدون ملاقات حضوری برقرار کرده است.
همچنین با طرح شکایت زنی ۳۶ ساله بهدلیل انتشار تصاویر شخصی و انتساب عناوین غیراخلاقی در شبکه اجتماعی اینستاگرام، رسیدگی به پرونده در دستور کار کارآگاهان پلیس قرار گرفت.
شاکی در جریان تحقیقات گفت: فردی مرا در فضای مجازی با عناوین غیراخلاقی معرفی کرده است و بهاحتمال قوی او با من خصومت دارد، ولی نمیدانم که چه کسی است و به چه دلیلی میخواهد از من انتقام بگیرد.
با تحقیقات پلیس و بررسی مستندات منتشرشده در شبکه اجتماعی اینستاگرام این ظن بهوجود آمد که متهم با شاکی نسبتی دارد، پلیس دریافت متهم فرزند همسر شاکی است. با هماهنگی دادسرای مبارزه با جرائم رایانهای و در تماسی تلفنی موضوع به پدر متهم اطلاع داده شد و او به اتفاق فرزندش در اداره پلیس حاضر شد. این پسر قبول کرد که تمامی اقدامات علیه نامادریاش را او انجام داده است.
متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها پیش از مادرم جدا شد و با زنی که حالا نامادریام است، ازدواج کرد. در دوران کودکی رفتار نامادریام با من مناسب نبود و بارها مرا مورد آزار قرار داد و این انگیزهای شد که بعد از گذشت چند سال درصدد انتقامگیری برآمدم و اقدام به انتشار تصاویر خصوصی او در صفحات غیراخلاقی اینستاگرام کردم، اما از کارم پشیمانم. ایکاش همان موقع درباره رفتارهای نامناسب نامادریام با پدرم صحبت میکردم.
از دیگر سو دختری با مراجعه به پلیس فتای گیلان گفت: از طریق تلگرام با فردی آشنا شدم. این شخص با وعده ازدواج و خواستگاری اعتماد مرا جلب کرد. با اعتمادی که به وی داشتم عکسهای شخصی و خانوادگی خود را در تلگرام برای او ارسال کردم، پس از مدتی من را تهدید کرد که اگر به خواستههای وی تن ندهم، عکسهایی که برای او ارسال کردم را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
به نظر می رسد هجم خشونت علیه زنان در سال ۹۸ بیشتر شده و همچنین با اشکال خشن تری از قتل روبرو هستیم. جامعه ای که به شکل ساختاری سرکوب مردم به امری روزمره تبدیل شده است سبب خشن تر شدن افراد هم می شود. مردان خشونت را از جامعه به خانه منتقل می کنند. ردپای ازدواج در کودکی و خشونت خانگی را نیز به وضوح می توان دید.
در نبود اموزه هایی برای کاهش خشونت علیه زنان در کنار تبلیغات رسمی برای چندهمسری و صیغه شاهد خشونت بیشتری علیه زنان هستیم. با توجه به سرکوب های اخیر نیز به نظر می رسد، فضای جامعه خشن تر و مایوس تر شود که همه اینها در کنار افزایش فقر و تنگدستی می تواند وضعیت بدتری برای زنان رقم بزند.