۶۵ تا ۷۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل افغانستانی هستند

مریم رحمانی

شَری نجفی فارغ‌التحصیل رشته تربیت معلم و مدرس نقاشی و عضو هیات مدیره و مدیر عامل انجمن یاری کودکان در معرض خطر است که با او درباره وضعیت کنونی انجمن یاری که به کودکان و خانواده‌های مهاجر افغانستانی خدمات ارائه می‌کنند  به درباره تحولات کنونی افغانستان و در آستانه سقوط کابل با او گفتگو نشستیم تا ببنیم تحولات جدید چه تاثیری در فعالیت آنان خواهد گذاشت. 

خانم نجفی لطفا کمی از سوابق فعالیت ان جی اویی خود برای مخاطبان دیگری بگویید.

من از سال ۷۳ فعالیت داوطلبانه اجتماعی‌ام را با انجمن حمایت از حقوق کودکان شروع کردم. سال ۷۸ طرح حمایت از کودکان کار و بازمانده از تحصیل را با همراهی دیگر داوطلبان در دروازه غار تهران اجرا کردیم که کودکان افغانستانی و ایرانی تحت پوشش فعالیت‌های آموزشی قرار گرفتند.  سال ۸۲ با چند نفر از دوستان، انجمن یاری کودکان در معرض خطر را تأسیس کردیم و فعالیت میدانی‌مان را برای حمایت از کودکانِ حاشیه‌ای‌تر، در دو منطقه ۱۸ تهران و اطراف شهریار آغاز کردیم و در حال حاضر با ایجاد دو خانه کودک در شاهدشهر و صباشهر شهریار ادامه دارد. و همه تلاشمان این است که در کنار فعالیت‌های میدانی صدای تبعیض و بی‌عدالتی روا شده بر کودکان باشیم‌ و از حقوق کودکان دفاع کنیم.

لطفا فعالیت‌های انجمن یاری را در حوزه خدمت‌رسانی به کودکان افغانستانی توضیح بدید؟

انجمن یاری کودکان در معرض خطر مانند چندین ان جی اوی دیگر سال‌هاست در حوزه کودکان کارو بازمانده از تحصیل فعالیت می‌کند. از سال ۷۸ با پناهندگان در ارتباط هستیم و با مسایل و مشکلاتشان از نزدیک آشنایی داریم. تاجایی که امکان داریم برای حل مشکلاتشان اقدام کرده‌ایم. از جمله پیگیری‌های حقوقی کودکان آسیب‌دیده، کودک‌همسری و حمایت‌های تحصیلی با ایجاد خانه‌های کودک و ثبت نام در مدارس.  طی این سال‌ها همیشه بین ۶۵ تا ۷۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل کودکان افغانستانی بودند که به همراه خانواده خود از شرایط نا امن کشور خود به کشور ایران پناهنده شده‌اند. کودکان پناهنده‌ای که روز بروز به سختی‌های زندگیشان اضافه می‌شود و مجبور بودن مثل دیگر کودکان کار ایرانی و چه بسا بیشتر و پنهانی‌تر به کارهای طولانی‌مدت در کارگاه‌های غیررسمی کار کنند. ترس این کودکان از چگونه حضور داشتن در کوچه و خیابان به عنوان دیگری و افغان همراهشان پس سال‌ها هست. اینکه از ترس جانشان پناهنده شدن؛ اما امنیت روانشان هیچوقت تأمین نشده است. درد بزرگی است که سیاستگذاران در ایران به هیچ وجه درکی از آن ندارند. ما این دردها را می‌دانیم و نمی‌توانستیم بی‌تفاوت باشیم. برای همین به محله‌های آنان رفتیم و با جلب کمک‌های خرد مردمی خانه‌های کودکی را ایجاد کردیم که درگوشه‌ای از این سرزمین احساس امنیت کنند. همچنین در کنارش سواد و مهارت یاد بگیرند. سال‌هاست تلاش‌های فراوانی کردیم تا از حق مدرسه رفتن بهره‌مند بشنوند و اینطور هم شد که کودکان زیادی را با کارنامه انجمن در مدارس محلشان ثبت نام کردیم و می‌کنیم. با توجه به اینکه هزینه‌ای ثبت نام مدارس هرسال اضافه می‌شود و امسال به ۵۰۰ هزار تومان هم رسید کودک بازمانده از تحصیل بیشتری خواهیم داشت و  مشکلات ما برای حمایت از این کودکان افزون خواهد شد. متأسفانه هیج جریانی هم به قوانین ایجادشده پای بند نیست. مثلاً طرح فرمان رهبری که ثبت‌نام همه کودکان رو الزام‌آور دانست؛ اما با شهریه بالا عملاً دست بچه‌ها بسته شده است.

با توجه به اینکه سال‌هاست در حوزه خدمات‌رسانی به کودکان افغانستانی فعالیت می‌کنید حضور طالبان چه تأثیری از نظر شما بر مهاجران داخل خواهد داشت و با موج جدید مهاجرت چه مسایلی به ویژه برای گروه هدف شما پیش خواهد آمد؟

فراز و نشیب کشور افغانستان تأثیر مستقیمی بر چگونگی کارکرد و برنامه‌ریزی مراکز ما دارد. ثبات نسبی اقتصادی افغانستان طی چند سال گذشته اشتیاق افراد را برای برگشت بیشتر کرده بود و این باعث شد که ما هم با توجه به کمیت مناسب روی کیفیت فعالیت‌هایمان بیشتر متمرکز بشویم. اکنون با موج جدید پناهندگی و بی سازمانی و بلاتکلیفی پذیرش کودکان در کشور و مراجعه خانواده‌ها به ما برای ثبت نام بچه‌ها ماندیم که چه کنیم.  با توجه به اینکه سازمان‌های مدنی امکانات شان محدود است همه تلاشمان اینه که دولتها را با مسئولیت و وظیفه خودشان آشنا کنیم؛ اما مسئولیت و وظیفه شناسی کجاست؟ از طرفی ما که دغدغه این راه را داریم خودمان نیز با انواع  آسیب‌ها درگیریم و مدام در حال بالابردن ظرفیت هایمان هستیم تا بتونیم صدای همه بچه‌ها را بشنویم. خوشبختانه بچه‌ها بسیار با شعور هستند و مشکلات را درک می‌کنند و همراه ما هستند. آنان می‌بینند که ماهم مثل خودشان هرسال و چه بسا زودتر از سال قبل باید خانه‌های اجاره‌ای را ترک کنیم و به جای دیگر و مکانی دیگر برویم.

با موج جدید پناهندگی مانده‌ایم که چه کنیم. کودکان را نمی‌توانیم پشت در بسته گذاشت و با خیال راحت کار کرد. از طرفی امکاناتمان هم محدود است. همین دو روز پیش در انجمن تصمیم گرفتیم که روزهای تعطیل را به کودکان تازه وارد اختصاص بدهیم و از روش معروف عمو خیاط ( سواد آموزی کوتاه مدت) برای سواد آموزی این بچه‌ها استفاده کنیم تا از درس و مدرسه عقب نمانند.

برای جلوگیری از شیوع کرونا چه تمهیداتی در ارائه خدمات خود داشتید؟ آیا روی روند انجام واکسیناسیون برای خانواده‌های افغان را از طریق ان جی او ها وجود دارد؟

شرایط کرونا برای ما که با اقشار فرودست اقتصادی در تماسیم خیلی سخت‌تر است. تهیه امکانات مجازی و حتی خرید اینترنت و یا تهیه بسته‌های معیشتی و بهداشتی برای خانواده‌های بیکار شده در برنامه های انجمن قرار گرفت و تا حدودی رسیدگی شد. هرچند مسئله بیکاری، معیشت و افزایش اجاره خانه‌ها باعث شد بچه‌هایی که کار نمی‌کردند مجبور به زباله‌گردی و تفکیک زباله شوند و از تحصیل دور بمانند.

در مراکز بهداشت اعلام شده که بر اساس رده سنی همه(ایرانی و اتباع)  باید واکسن بزنند؛ اما در یک مورد که مدرک معتبر می‌خواستند ما مداخله کردیم و حل شد.

با توجه به موانع و مشکلات قانون، انجام فعالیت در این حوزه چقدر با ممانعت یا همراهی نهادهای دولتی روبرو بوده است؟

ما ان جی اوها بر اساس اهدافمان یعنی حمایت از کودکان فعالیت می‌کنیم و با همین هدف ثبت شدیم. بنابراین حق خودمان می‌دانیم که در هر شرایطی پای این پیمان بایستیم و از موانع و سدها با روش‌های متفاوت عبور کنیم. این چیز تازه‌ای نیست با توجه به اینکه سال‌هاست با چالش‌های متفاوت تبعیض قومیتی بین کودکان مواجه بودیم؛ اما در مواجهه با آن به اهدافمان تکیه کردیم و ایستادیم.

در زمان‌های متفاوت گروه‌هایی از دولتی‌ها می‌خواستند وعده‌هایی را که داده بودند عملی کنند اما پایدار نبود و ما به کار خودمان ادامه دادیم. همچنان مطالبه گر و معترض به حقوق از دست رفته همه کودکان و خصوصاً کودکان پناهنده که هیچ پناهی ندارند،هستیم.

This site is registered on wpml.org as a development site.