گزارش نشست فمینیسم در آثار هنرمندان زن ایرانی

اذین رضاییان

دیگری: نشست فمینیسم در آثار هنرمندان زن ایرانی بهمن‌ماه به همت دیگری برگزار شد. در این نشست مریم امیرفرشی در مورد تأثیر فمینیسم در آثار هنرمندان زن ایرانی سخنرانی کرد.

در ابتدا مهراسا رستگار ضمن معرفی «دیگری» و تشکر از موسسه رحمان به دلیل دراختیار دادن فضا، تاریخچه مختصری در مورد شکل گیری هنر فمینیستی بیان کرد وگفت: در آستانه ۴۰ سالگی انقلاب هستیم و این جلسه به‌نوعی نگاهی دارد به آثار زنان هنرمند تجسمی ایرانی بعد از انقلاب. مطالعه تاریخ هنرهای تجسمی ایران نشان از ناگفته‌هایی دارد که زنان هنرمند در آن از سهم بسیار کمی برخوردارند. درواقع مطرح کردن این پرسش تاریخی توسط لیندا ناکلین که «چرا هیچ هنرمند زن مهمی در تاریخ وجود نداشته است؟» چالشی را ایجاد می‌کند که می‌توان در پی آن بدون در نظر گرفتن جغرافیای خاص به این مهم پرداخت. در ایران اما ما حتی آماری دقیق از هنرمندان تجسمی زن نداریم فقط می‌توانیم به نام ۴۷ هنرمند نقاش زن در نمایشگاه «نگاهی دیگر» که در سال ۹۱ برگزار شد، اشاره‌کنیم و البته اسامی ۱۰۰زن نقاش معاصرکه در دایره المعارف بانوی رنگ درج‌شده است.

بر پایه مؤلفه‌های ناکلین در مورد نقش کم‌رنگ زنان نقاش، بدیهی است کنش‌های نقاشانه و تعیین سطح کیفی آثار این نقاشان زن، علاوه بر افزونی حضورشان از توجه دورمانده باشد. تأثیر حضور برخی از زنان نقاش در دانشکده‌ها و هنرستان‌ها با آغاز دوران پهلوی و ایجاد موجی جدید از شیوه‌های نوین در امر آموزش نیز در تاریخ هنر مغفول مانده است. بر اساس پژوهش‌هایی که انجام‌شده است شاخص‌هایی چون «مدرنیسم مردانه و جنسیت غایب»، «بازتولید نگاه مردانه»، «بازاندیشی ذهن زنانه» و «جنسیت گرای منفعل» نقاشی زنان را به گروه‌های مختلفی تقسیم کرده است. همچنین مطالعه آثار زنان نقاش تا پیش از انقلاب اسلامی، تنوعی از نگرش‌های متفاوت در ارتباط با نوسانات اجتماعی و تحولات چشمگیر هنری از شیوه‌های سنتی و کلاسیک تا بهره‌مندی از آموزه‌های مدرنیسم را در برمی‌گیرد. اما بعد از انقلاب هنرمندان زن تجسمی چگونه زنان را بازنمایی کرده‌اند با دیدی مردانه یا تحت تأثیر فمینیسم بوده‌اند؟ چگونه جهان را دیده‌اند؟ امروز خانم مریم امیر فرشی نقاش و فوق‌لیسانس هنرهای تجسمی از دانشگاه بلونیا در کنار ما هستند تا دراین‌باره سخن بگویند.

در ادامه مریم امیرفرشی کارشناس ارشد هنرهای تجسمی از دانشگاه بلونیا در مورد فمینیسم در آثار هنرمندان زن ایرانی بعد از انقلاب اسلامی سخن گفت. او در ابتدا به تاریخچه شکل‌گیری فمینیسم در دنیا و همین‌طور شکل‌گیری هنر فمنیسیتی در غرب اشاره کرد و سپس به شکل‌گیری فمینیسم در ایران در زمان مشروطه پرداخت.

این نقاش گفت: این پژوهش با جستجو در آثار هنرمندان زن ایرانی با رویکرد فمینیستی انجام‌شده است تا ببینیم چه آموزه‌هایی در این آثار وجود دارند که آنها را فمینیستی می‌کنند. روش پژوهش من تلفیقی از روش کتابخانه‌ای و اسنادی و مصاحبه بوده است. در طول تاریخ ما با الهه‌ها و ایزد بانوان روبرو بوده‌ایم و در تمدن‌های مختلف اشکال ایزد بانوان را به شکل سفال، مجسمه داریم که به حدود ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل برمی‌گردد.

او در ادامه به شکل‌گیری مفهوم فمینیست پرداخت و گفت یک دیدگاه رایج وجود دارد که می‌گوید فمینیسم یعنی کسانی که ضد مرد هستند، یا با آن‌ها مخالفت دارند یا کسانی که می‌خواهند خودشان را شبیه مردان کنند، ما به این تعریف کاری نداریم. لغت فمینیسم از ریشه لغت FEME لاتین گرفته‌شده است. خیلی‌ها این لغت را به زبان فرانسه ارجاع می‌دهند درحالی‌که اصل ان لاتین هست. معنی لغت فمینیسم یعنی نسبت دادن به زن. اما ازلحاظ تاریخی در ۱۰۰ سال گذشته در فرانسه و توسط شارل فوریه استفاده شد. در حقیقت زن، به لحاظ ویژگی‌هایی که پایین‌تر از مرد قلمداد می‌شود مثل قائل بودن مردان به داشتن صفات شیطانی، نداشتن عقل و قدرت تفکر جایگاه فرودست‌تری نسبت به مرد داشته است. این فرودستی را در ادیان مختلف می‌بینیم، هم در اسلام، هم یهود و هم مسیحیت به‌خصوص در آیین یهود که سابقه دیرینه‌تری دارد و آنچه در اسلام و مسیحیت وجود دارد از آن تأثیر گرفته است. در آیین یهود یک زن یا دختر هیچ اجازه‌ای از خودش ندارد و در حقیقت مالکیتش دست پدرش است و پدرش می‌تواند او را بفروشد. مرد تا زمانی که بتواند و پول داشته باشد می‌تواند زن را به‌صورت کنیز اختیار کند و پولش را پرداخت کند. این تفکر با مصادیق مختلف در ادیان دیگر هم بازتولید شده است. در ۱۳۰۰ یا ۱۴۰۰ میلادی این وضع خودش را در اروپا نشان می‌دهد. در این زمان زنانی هستند که به این سیطره اعتراض می‌کنند مثلاکریسیتن دوسزان که برخی او را اولین فمینیسیت می‌دانند در قرن ۱۵ کتابی به نام شهر زنان نوشته است که دران از سه الهه خرد، راستی و صداقت حرف می‌زند؛ و تمام دیدگاه‌ها و نقطه نظراتش را در این کتاب بیان می‌کند. اما در این زمان، زنان اگر می‌نوشتند، نقاشی می‌کردند یا کاری ارائه می‌کردند یک ویژگی مثبت یا ارزشی برای آن‌ها محسوب نمی‌شده است در حقیقت از روی استیصال این کار را می‌کرده‌اند. درواقع مثلاً برای این‌که شوهر پیدا کنند این کار را انجام می‌دادند؛ اما خاستگاه دوم که فلسفه و اندیشه هست که به آن خیلی توجه نمی‌شود خاستگاه فلسفی فمینیسم است. این خاستگاه فلسفی در حقیقت مربوط به انقلاب فرانسه است، قبل از وقوع انقلاب قدرت و استیلای کلیسا از آن گرفته می‌شود، سلطنت واژگون می‌شود، مجلس به وجود می‌آید، نظام نمایندگی شکل می‌گیرد و نماینده‌ها وارد مجلس می‌شوند و مردم به‌نوعی مشارکت می‌کنند. قدرت شکسته می‌شود و به‌صورت ساختارهای جزئی‌تر میان مردم پخش می‌شود. دکارت فیلسوفی هست که می‌گوید من فکر می‌کنم پس هستم؛ و نگاه او پایه گزار نگاه متفاوت به انسان و آغاز اندیشه خردگرایی می‌شود. قدرتی که قرن‌ها در استیلای قدرت کلیسا و الاهوی بوده است، از آن گرفته می‌شود و به عقل داده می‌شود؛ بنابراین دکارت می‌گوید من فکر می‌کنم پس هستم، بنابراین انسان چون دارای شعور و عقل هست باید برابر هم باشد. پس زنی که می‌تواند فکر کند با مردی که می‌تواند فکر کند برابر است. دکارت تمایل به نشر افکارش داشته اما محافظه‌کار هم بوده است؛ بنابراین او نوشته‌هایش را در ۱۶۹۸ یا بعدازآن به فرانسه می‌نوشته که زن‌ها بتوانند بخوانند زیرا دران زمان، زنان اجازه یادگیری زبان لاتین را نداشته‌اند. در این زمان ما با اصطلاح «زنان دکارتی» روبرو هستیم. زنان دکارتی، زنانی بودند که به زبان فرانسه اشعار و آثار دکارت را می‌خوانند و در موردش با یکدیگر گفتگو می‌کردند. اسامی از زنان هنرمند داریم که البته زیاد نیستند ولی معروف‌ترین آن‌ها «ارتمیسیا جنتلسکی» یک نقاش زن ایتالیایی است که به‌نوعی با نقاشی‌ها و آثارش خودش را در جامعه مطرح می‌کند. زن دیگر «انجلیزا» اهل ونیز بوده است که او هم از بخت و اقبال خوبی در نقاشی برخوردار بوده و با نقاشی هایش به دربار اسپانیا راه پیدا می‌کند؛ اما او فقط پرتره می‌کشد، چون زن‌ها فقط می‌توانستند پرتره بکشند. آن‌ها اجازه نگاه کردن به بدن برهنه را نداشتند. نمی‌توانستند وقایع را انگونه که مردها نگاه می‌کنند، ببینند. جنتلسکی نقاشی دارد که در ان جودیتا که یک قدیسه است سر یک عنصر شرور را قطع می‌کند. در این تابلو خشونت خیلی به چشم می اید و اگر به زندگی او نگاه کنیم متوجه می‌شویم که او بسیار زن ستم دیده‌ای است و به او تجاوز شده و به خاطر مسائل حقوقی جرات نمی‌کند این مسئله را بیان کند.

فمینیسم در ایران

در ادامه او توضیح مختصری در مورد این موج‌ها داد و سپس به شکل‌گیری فمینیسم در ایران اشاره کرد . گفت: ایران به لحاظ رویکرد تاریخی چند رویکرد مختلف فمینیسم دارد؛ یعنی در ایران همان‌طوری که در اروپا و امریکا می‌گوییم انقلاب‌های مختلف وقایع مختلف و جغرافیاهای مختلف در شروع جنبش فمینیستی تأثیر گزار بودند در ایران همین هم این جنبش تحت تأثیر مشروطیت بوده است. اولین شروع از جنبش مشروطه است که البته طلب برابری خواهی نبوده است. زنان صرفاً درکنار مردها قرار می‌گیرند از جنبش تنباکو. اما در این دوره انجمن‌ها و احزاب مختلفی داریم که برخی متعلق به زنان هستند مثل انجمن نسوان وطن‌خواه و به‌تدریج، نشریات زنانه شکل می‌گیرند اما در دوران پهلوی اول از بین می‌روند. در موج اول حق رای برای زنان را طلب می‌کنند و بیشتر در مورد افزایش سن ازدواج برای زنان صحبت می‌کنند، اما بعد از انقلاب مشروطه اصلاً به آن‌ها حقی داده نمی‌شود. اتفاقی که در ایران افتاده ما یک انقلاب دکارتی یا حذف قدرت‌های استعلایی یا نظام دینی را نداشتیم بنابراین این بسته‌ها به‌صورت وارداتی از غرب بودند. در ۱۹۱۷ اولین کنفرانس بین‌المللی زنان در ایران برگزار می‌شود که زنانی از مصر، هند و ایران دران شرکت می‌کنند. یکی از دلایلی که رضاخان اجازه برگزاری این کنفرانس را می‌دهد به این دلیل بوده که اسم ایران را عوض کرده بوده است. در این کنفرانس، تنها خانم ارانی که گرایش‌های چپ داشته و بحث عدالت‌خواهی و طبقه را مطرح می‌کند. اینکه به زنان کارگر باید اهمیت داد و زن وقتی ارزش دارد که کار بکند. بقیه می‌گفتند زن باید در خدمت خانواده باشد. البته می‌تواند زن تحصیل کند اگر همه کارهایش را در خانواده انجام داد. امکان تحصیل و خروج از ایران فقط برای عده‌ای کمی از زنان خواص بوده و یک شکاف بزرگی بین آنان وزنان بدنه جامعه وجود داشته است.

زن‌ها در دوره پهلوی دوم تلاش‌هایی می‌کنند مثلاً در مورد قانون حمایت از خانواده سعی می‌کنند تغییراتی به نفع زنان دران به وجود آورند. سن ازدواج بالای ۱۵ سال می‌رود. بعد ما مواجه هستیم با انقلاب ۵۷. در انقلاب ۱۳۵۷ زنان در کنار مردان هستند اما بعد از ابلاغ قانون حجاب اجباری در ۸ مارس همین سال، تظاهرات عظیمی در جهت مخالفت با این قانون شکل می‌گیرد که درنهایت به خواسته‌های زنان توجه ای نمی‌شود. کمی بعد جنگ شروع می‌شود و ما شاهد این هستیم که زنان در این دوران نقش فعالی در بسیج و ارتش و… ایفا می‌کنند. بعد از انقلاب کم‌کم تشکل‌هایی متأثر از موج دوم و سوم فمینیسم در غرب، شکل می‌گیرد. همچنین در این میان گروه‌هایی از زنان هستند که با خانواده‌های قربانیان سیاسی، زندانیان و خانواده‌های جنگ‌زده همدردی می‌کنند.

بعدتر در دوران اصلاحات تغییراتی ایجاد می‌شود که می‌توان گفت تا حدودی فضای سیاسی کشور آزادتر می‌شود که در این دوره زنان وارد فعالیت‌هایی غیر از کنش‌های سیاسی و اجتماعی می‌شوند. ما شاهد حضور زنان در حوزه‌های ادبیات، شعر، سینما، نقاشی هستیم. در دوره پسا اصلاحات نیز همچنین نقش زنان را در این حوزه‌ها می‌توان دید اما همگام با تغییرات سیاسی در کشور فعالیت‌های زنان در حوزه‌های هنری محدودتر می‌شود و فضا برای آنان بسته‌تر می‌شود.

در ادامه این نقاش در مورد هنرمندان زن پیش از انقلاب صحبت کرد. به گفته او هنر مدرن ایران پیش از انقلاب در مدرسه هنرهای زیبا، دارالفنون، دانشگاه هنرهای تزئینی و شاگردان آقای کمال المک و… بسترهایی بودند که اتفاق‌های هنری در آن‌ها رخ می‌داد. البته در این دوره هم‌زمان با تحولات هنری در غرب تغییراتی در این حوزه داریم و اکثر زنان نقاش پیش از انقلاب رویکردی مدرنیست داشتند.

امیرفرشی مفهوم مدرنیسم را این‌گونه بیان کرد: مدرنیسم به مفهوم نو بودن نیست، درواقع مدرن یک سبک بر اساس تفکر و نحوه خردگرایی خود هنرمند است. در این ساختار هنرمند به درون خود نگاه ویژه‌ای دارد. در هنر مدرن فرم، رنگ، مفهوم و ترکیب‌بندی نقش مهمی دارند. به‌طور مثال در نقاشی‌های انتزاعی (آبستره) -که زنان بیشتر در این سبک‌کار می‌کردند- با ویژگی به نام جنسیت زدایی مواجه هستیم که این نوع سبک را فمینیستی می‌کند. ازنظر من اگرچه این نقاشی‌ها به‌نوعی جنسیت زدایی یا انفعال جنسیت دارد یعنی فیگور یا ویژگی را از نقاشی می‌گیریم اما آن را فمینیستی نمی‌کند، نمی‌توان گفت چون در آبستره جنسیت نداریم این سبک جنسیت زدا ست.

در ادامه این پژوهشگر با نشان دادن آثاری از زنان هنرمند ایرانی مانند شادی قدیریان، بیتا فیاضی، کتایون کرمی و معصومه مظفری بیان کرد: اگرچه مهم است که در دوره‌های پس از انقلاب نگاه هنرمندان به هنر و مصادیق هنری چقدر تغییر کرده است و تا چه اندازه تفکر، پشت‌کارهای هنری است؛ اما هدف اصلی این سخنرانی این است که در میان این آثار هنرمندان زن، فمینیست کیست و آثارش چه ویژگی‌هایی دارد، جایگاه و موقعیت هنرمند به چه صورت ارزیابی می‌شود و عوامل مؤثر بر خلق آثار این هنرمندان چیست؟

این هنرمند بعدازاین پرسش افزود: در هنر فمینیستی بحث شورشی بودن علیه تابوهایی که وجود دارند، هست؛ یعنی هنرمند فمینیست بندها را پاره می‌کند و معترض است. او خواستار عدالت، برابری و آزادی است، مسئله‌ای که سال‌ها از آن محروم بوده. به‌طور مثال زنان فمینیست در دنیا روی بدن برهنه نقاشی می‌کشند یا از بدن برهنه به‌عنوان مدیا (Media) در گالری استفاده می‌کند، از الفاظ رکیک که تا قبل از این حرکتی مختص مردان بوده است، استفاده می‌کنند. آثار برخی از هنرمندان زن به‌نوعی در تقابل باکارهای مردان است اما گروهی دیگر نیز در هنرفمینیسیتی وجود دارند که رویکردی متفاوت ارائه می‌دهد و رفته‌رفته درگذر زمان و تغییرات در رسانه‌ها لایه‌لایه عمیق‌تر و مفهومی‌تر می‌شود.

فمینیسم در آثار زهرا رهنورد، پرستو فروهر، رزیتا شرف جهان

سپس امیرفرشی بر آثار سه هنرمند زهرا رهنورد، پرستو فروهر و رزیتا شرف جهان تمرکز کرد و در مورد آثار آنان توضیح داد. او علت اصلی انتخاب این سه هنرمند را ویژگی‌های مشترک بین آثار آنان عنوان کرد. به گفته او اصلی‌ترین وجه مشترک آن است که هنر هر سه زن پس از انقلاب رشد و نمو پیداکرده؛ یعنی از اولین فارغ‌التحصیلان دانشگاه هنر و دانشگاه تهران بودند، به عبارتی بعد از انقلاب ۵۷ و یک دوره سکوت که بعدازآن رشته‌های موسیقی و مجسمه‌سازی برای زنان حذف می‌شوند و تنها نقاشی و هنرهای تزئینی برای زنان وجود دارد هر سه زن فعالیت خود را شروع می‌کنند. از سوی دیگر فضای بسته جامعه امکان دیدن آثار هنرمندان زن را فراهم نمی‌کرد اما بااین‌وجود این هنرمندان با پافشاری جلو آمدند و موج جدیدی ایجاد کردند.

این نقاش افزود: در ابتدا با بررسی آثار زهرا رهنورد شروع می‌کنم که در دانشگاه، رشته هنر خوانده است ‌و به‌عنوان یکی از نمایندگان فمینیست اسلامی و هنر اسلامی فمینیستی نقش مهمی داشته‌اند.

او سپس به‌اختصار در مورد فمینیسم اسلامی صحبت کرد و گفت: من معتقدم اساساً فمینیست یک پدیده سیاسی است و نمی‌توان این مفهوم را در مذاهب پیدا کرد. دلیلم نیز این است که ما در هیچ مذهبی حقوق برابری برای زن و مرد نداریم. و ریشه فمینیست اسلامی نیز در دیدگاه شیعه مطرح است. در اسلام زن در کنار مرد تعریف می شود بنابراین در اثار رهنورد نیز رد پای تفکر همین تفکر دیده می‌شود. به عبارتی آثار او ازنظر نوع فن مدرن نوگرا و با جسارت هستند اما در مفهوم به لحاظ تفکر، آثارش زن خوبِ خانواده را بازنمایی می‌کند، در تابلو های او زن در کنار مرد هست. همچنین ردی از شورشی بودن هنر فمینیستی را در آن‌ها نمی‌بینیم.  اما ساختار خانواده و حضور زن را با توجه به فمینیسم اسلامی بازنمایی کردند.

 امیرفرشی در ادامه به معرفی پرستو فروهر پرداخت و گفت پرستو فروهر دارای مدرک کارشناسی ارشد هنر از المان است و در آثار ایشان با فرم‌هایی مواجه هستیم که مدام در حال تکرار هستند، فیگورهای مختلفی با جزییات زیاد که اگر از نزدیک به آن‌ها نگاه کنیم، قابل‌تشخیص است؛ اما اگر از اثر فاصله بگیریم کمتر قابل‌تشخیص می‌شو.در آثار خانم فروهر، پروانه‌ای خیلی دیده می‌شود و این پروانه مفاهیم عمیقی نیز در خود دارد. پروانه در مکزیک و ایتالیا نشانه‌ای از دنیای بعد از مرگ است. در این فرهنگ‌ها وقتی که پروانه به خانه می اید ،حکایت از آن دارد که کسی قرار است بمیرد. از دیگر سو نام مادر هنرمند نیز پروانه است، و ازآنجایی‌که مادر و پدر هنرمند در سال ۱۳۷۷ در منزل شخصی خود کشته می‌شوند، این اثر حاکی از رنج و اتفاقی است که هنرمند را تحت تأثیر قرار داده است.از انجایی که بحث شکنجه در طول تاریخ مدام رخ‌داده و می‌دهد، اینجا هنرمند با تکرار یک اتفاق معنای آن را می‌گیرد و متحول می‌کند. در آثار او خط زیاد استفاده می‌شود و جدا از آنکه، هنر خطاطی در فرهنگ ما ریشه دارد، معمولاً زنان با وسایلی که بیشتر دم دستشان است یا استفاده از آن‌ها آسان‌تر و همه‌فهم تراست، بهره می‌برند.

امیرفرشی ادامه داد: پرستو فروهر در بحث محتوا با به کار بردن عناصر دم‌دستی مصادیق قدرت و جنسیت را به‌نقد می‌کشد. فروهر با نگاه خیره چشم و تکرار آن، نابرابری جنسیتی و ستمگرانه را به‌نقد می‌کشد. تکرار مثل یک ذکر می ماند و که زمانی که زیاد تکرار می شود معنی اصلی را از ان می گوید با تکرار خشونت دارد خود خشونت را نقد می کند.

او افزود:  در اثار هنرمندان زن فمینیست از اینستالیشن استفاده می شود به این دلیل که هنر چیدمان از وسایلی استفاده می کند که دم دست زنان است.چرا که رسانه دم دست مردان است و فمینیست ها با ویدنو و پرفورمنس و چیدمان تلاش کردند استفاده کردند.

بحث نگاه خیره مجری برنامه در ابتدای بحث مطرح کرد، در رویکردهای هنری و فلسفی ما با سوژه و ابژه داریم و زنان در آثار هنرمندان در طول تاریخ به‌عنوان ابژه بوده‌اند که مردان از دیدن آنان لذت می‌برده‌اند، یعنی زنان موضوع نگاه خیره مردانه بوده اند . اما هنرمندان فمینیست در آثارشان می‌خواهند بگویند ما سوژه‌ای برای لذت شما نیستیم. در اثار فروهر که چشم زیاد در ان می بینیم می توانیم خوانش های زیادی از آن داشته باشیم، نگاه خیره، چشم هایی که ما را کنترل می کنند با انبوهی انها قصد در نقد مناسبات قدرت دارد.

این پژوهشگر سپس اثر دیگری از پرستو فروهر را نشان داد که در آن صندلی‌های موسوم به صندلی‌های مدیریتی با پارچه‌های مذهبی پوشیده شده‌اند. امیرفرشی ادامه داد: فروهر در این اثر تلاش می‌کند ساختار قدرت را به چالش بکشد زیرا عقاید ایدئولوژیک ساختار قدرت را بازتولید می‌کند. نابرابری جنسیتی ریشه در عقاید ایدئولوژیک دارد بنابراین این اثر از نظر من فمینیستی است. با مذهب داریم روی قدرت را می پوشانیم با دم دستی کردن تلاش می کند قدرت را به چالش بکشد.

در انتها امیرفرشی ضمن معرفی رزیتا شرف جهان گفت: شرف جهان نیز کارشناس ارشد پژوهش هنر است و متولد ۱۳۴۱هست . در مصاحبه ای که ایشان داشتند گفتند که خیلی علاقه مند به بازی بودند و علاقه ای به درس خواندن نداشته است بنابراین هنرستان را انتخاب می کند. و البته زمانی که وارد هنرستان می شود از خلق و طراحی و مجسمه سازی لذت می برد.

در خانواده‌ای بزرگ‌شده که والدینش بدون آنکه وابستگی خاص به حزبی داشته باشند انسان‌هایی آزادی‌خواه و عدالت‌خواه بوده‌اند خودش هم در تظاهرات های دوران انقلاب شرکت داشته است.

او افزود: اولین مجموعه شرف جهان تلفیقی از عکاسی و نقاشی است.  نام این مجموعه که «خیابان» نام دارد شامل عکس‌هایی است که در خیابان گرفته‌شده و روی آن‌ها طراحی‌شده است.

 انجام عکاسی به‌عنوان عملی که آن زمان برای زنان تابو به‌حساب می‌آمده کار بسیار بزرگ و جدیدی بوده که سبب شده آثار این هنرمند موردتوجه قرار گیرد.  عکاسی کردن در ان زمان به قول خود ایشان کمترین خطرش  مورد تمسخر قرار گرفتن بوده است و البته خطرات جدی تری هم در انتظار یک زن بوده .عنوان هنرمند حتی در شکل گرافیست و نقاش هم برای زنان تابو بوده است.  من به این دلیل این رویکرد را فمینیسیتی می بینم دقیقا به همین خاطر، می گوید من می توانم کار کنم و به دل شهر می زند.

 در مجموعه دیگر که «شهر» نام دارد، شهری با فضاهای خاکستری و رنگ‌های سیاه‌وسفید و فیگورهای زن‌هایی که سرپوش‌دارند، دهن ندارند، دفورمه هستند، دیده می‌شوند. براساس نظریه کانت ما لذتی از دیدن این اثار نمی بریم این مجموعه نشانه از دوران دهه ۶۰ است که زنان هیچ فعالیتی در فضای اجتماعی ندارند. اولین زنی است که به خودش اجازه می دهد با بدن زن چنین رفتاری کند و ان را دفورمه کند و زشت کند. رنگ قرمز ، سلاخی کردن، پاهایی که اویزان شدند.

این کارها شجاعت و جسارت او را نیز نشان می‌دهد که سر زن را به‌دوراز ویژگی‌های هنر مردسالار به تصویر کشیده است. با این کار شرف جهان نشان داده است هیچ ترسی از این‌که آثارش از منظر زیبایی‌شناسی نقد شود، ندارد.

در سال ۸۰ موزه هنرهای معاصر نمایشگاهی می گذارد که ۳۰۰ هنرمند در ان شرکت می کنند. موج خاصی را ایجاد می کند و هنرمندان می توانند به نوعی خودشان را بیان کنند. در این زمان شرف جهان به سراغ ویدئو ارت می رود و در مصاحبه اش می گوید می خواستم که مخاطب با اثار من ارتباط برقرار کند. وقتی شما کار کمی مردمی تر می کنید وقتی ویدئو ساختم همه نگاه می کردند و توانستند ارتباط برقرار کنند. تعداد زیادی کار کرده است. سه تا اینستالیشن مهم دارد. مثلاً دریکی از آثارش زمستان ۱۳۴۹ برای اشاره به واقعه تاریخی کشتار چریک‌های فدایی خلق در این سال، ۴۹ پیراهن سفید آویزان می‌کند که شعر ضیافت شاملو را روی آن‌ها پخش می‌کند . مجموعه فروغ هست و دیگری در مورد شاعران زن که جوایز زیادی را از ان ایشان کرده است.  در مجموعه «سکوت را رعایت کنید» از این‌که خشونت را عریان نشان دهد، ترسی ندارد و این مسئله نیز به‌نوعی بعد از مجموعه «افسردگی»که آثار آن حس خوشایندی را به مخاطب منتقل نمی‌کنند، در اثار او دیده می‌شود.

در مجموعه «سودای ششم» از او ما پرتره‌های از نقاش یا شهدا و نسرین ستوده را در پس‌زمینه می‌بینیم که روی آن‌ها با نخ، طرح‌هایی دوخته‌شده است.  هواپیما دوخته ، ارپی جی هفت هست خیلی مفهومی است و خیلی تفسیرهای مختلف به ذهن متبادر می شود.با خودش که صحبت می کنید که می گوید یک مدل تراپی برای او است و لذت می برد چون می دوزد چرا که بچکی اش هم دوخت و دوز می گرده است. به عنوان یک اثر هنری به ان مگاه می کنم فمیسنی می دانم در ان یک خود تخریبی است که تماما با عناصر دنیای مردانه شکل گرفته است. این تصویر یا دوخت و دوز در یک تعامل دوطرفه است اگر با لکانی نگاه کنیم وقتی بچه هستیم تصویر اینه ای داریم و دنیای خودمان خودمان هستیم. نقد سیستم مردانگی و نشانه مردانه است.

ایریگاری می گوید باید ساختار زبان را عوض کنیم. ایریگاری می گوید زن که من  آن را به زنان هنرمند تعمیم میدهم باید بتوانند به زبان شخصی خود سخن بگویند تا از نگاه ابژگی و سوژگی دربیایند. زن همیشه خودش را با یک دیگری تعریف می کند اما مرد همیشه نقش سوژه را دارد. در اثار پرستو فروهر و رزیتا شرف جهان هردو با این نگاه در جهت برابری، عدالت به زبان خاص خود رسیده اند.  این جلسه با پرسش و پاسخ پایان یافت.