غزال مرادی
دیگری: همسر کشی بیشترین نرخ وقوع قتلهای خانوادگی در ایران را دارد و مسئلهای فردی، خانوادگی و اجتماعی است که تأثیر مخرب و نابودکنندهای بر امنیت و سلامت عمومی جامعه بهجای میگذارد. قتلهای خانوادگی، بهخصوص همسر کشی، برخلاف قتلهای دیگر، خشونتی تصادفی و نامحتمل نیست بلکه ماجرای غمانگیزی از انواع خشونت خانوادگی و فشارها را در خود پنهان دارند. در ایران. در ۸۵ درصد از زن کشیها، شوهر به دلایلی مانند بدگمانی یا تحت تأثیر مواد مخدر و روانگردان دست به زن کشی میزند. در ۹۷ درصد شوهر کشیها، مرد بیگانه با فریب زن، وی را وادار به قتل شوهر میکند تهران رتبه نخست کشور در قتلهای خانوادگی را دارد.
اولین پایاننامههایی که درزمینه ی همسر کشی درسایت ایرانداک ثبتشده مربوط به سال ۱۳۷۷ است با عنوان بررسی مبانی فقهی و حقوقی ماده ۶۳۰[۱] قانون مجازات اسلامی. این مادهقانونی یا «قتل در فراش» عبارت است از: کشتن زن و مرد اجنبی در حال ارتکاب زنا توسط شوهر که برابر نص قانونی مذکور، چنانچه شوهر، همسر خود و مرد اجنبی را در چنین حالتی مشاهده کند و در همان حال آنان را به قتل برساند، از قصاص معاف میشود. البته در مورد مجوز قتل زن، شرط معافیت از قصاص آن است که زن، خود به انجام عمل مذکور(زنا) تمایل داشته باشدو مورد اکراه و اجبار قرار نگرفته باشد. در متون فقهی، ارتکاب چنین قتلی توسط شوهر، تجویزشده است و کشتن مرد اجنبی بهطور مطلق و قتل زن درصورتیکه اکراه نشده باشد، توسط شوهر مجاز دانسته شده است. موضوع ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، یکی از جرایم علیه حیثیت و کیان خانواده است. در این ماده قانونی، جواز اجرای مجازات بدون تشریفات شرعی و قانونی به شوهر داده و مقرر شده است که هر گاه مرد، همسرش را در حال زنا ببیند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند او را به قتل برساند. این ماده قانونی انتقاد حقوقدانان را به دنبال داشته است. موضوع مزبور با هدف دریافت راه کاری جدید در مقاله حاضر مورد پژوهش قرار گرفته و ادله فقهی که ماده قانونی مورد بحث بر اساس آن تدوین شده است، بازبینی، و مسائل مربوط به آن در مباحث حدود، دفاع مشروع و امر به معروف و نهی از منکر بیان شده است. در پیگیری فقهی، این نتیجه به دست آمده که حکم مزبور، استثنایی است و با اصول کلی فقهی مربوط به این گونه موارد تعارض دارد. پس اگر مصلحت، لزوم بیان آن را به عنوان یک ماده قانونی در قانون مجازات اسلامی ایجاب کرده است، باید پیامدهای آن نیز که توسط فقیهان امامیه مطرح شده، ملاحظه و بیان شود.
هرچند که معافیت از قصاص به خاطر ارتکاب قتل با توجه به منتفی بودن اقرار توسط زانی و زانیه، منوط به اثبات زنا بر اساس شهادت شهود یا علم قاضی است. در حقوق کیفری ایران، در مقررات قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴، ماده ۱۷۹ به این موضوع اختصاص داشت که قانونگذار در آن زمان، بدون توجه به موازین فقهی، دایره شمول حکم معافیت را توسعه داده بود، بهنحویکه حتی انجام مواقعه توسط زن و مرد بیگانه را شرط ندانسته بود و چنانچه شوهر، آنها را در حالتی که موجب توهم انجام مواقعه شود، مشاهده میکرد، در صورت ارتکاب قتل از معافیت مطلق یا نسبی از مجازات برخوردار میشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا در مقررات مصوب سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ و ۱۳۷۰، در این مورد حکمی وجود نداشت، اما در اصلاحات سال ۱۳۷۵، مقنن با تصویب ماده ۶۳۰، ارتکاب قتل در فراش توسط شوهر را صراحتا اجازه داده است. در خصوص مبنای این معافیت و عدم مسئولیت مرد، نظرات مختلفی توسط فقها و حقوقدانان همانند تئوری دفاع مشروع، حدوث حالت برانگیختگی یا تحریک، اجرا و اقامه حد الهی، مهدورالدم بودن زانی و زانیه، ارائهشده است.
9 پژوهش دیگر نیز به بررسی این مادهقانون مجازات اسلامی اختصاص دارد که این ۹ پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد تهیهشده است .
همچنین تاکنون ۱۰ پایاننامه (ثبتشده) با موضوع صرفاً همسر کشی کارشده که همهی این پایاننامهها نیز در مقطع کارشناسی ارشد است. اولین بار در سال ۱۳۸۸ پایاننامهای بهعنوان «بررسی عوامل مؤثر بر انحراف همسر کشی زنان» توسط سکینه موسوی در دانشگاه الزهرا به این موضوع پرداخته شده است بیشترین فروانی پایان نامه های کار شده دراین حوزه مربوط به سالهای ۹۱ و ۹۴ و ۹۵ است.
ماریا عباسیان پایاننامه ای با عنوان «بررسی علل و عوامل مؤثر بر همسر کشی (تحلیل محتوای پروندههای همسر کشی)» را در دانشکده جامعهشناسی دانشگاه الزهرا ارائه داده است. در این پایاننامه از میان پروندههای همسر کشی مربوط به قتلهایی که در خلال سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ در استان تهران رخداده است، ۳۴ پرونده، ۱۷ مورد مربوط به همسر کشی مردان و ۱۷ مورد مربوط به شوهر کشی زنان، بهطور تصادفی انتخاب شده و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که وجود فشارهای روانی ـ اجتماعی وارده بر زنان و مردان در خانواده در غیاب و ضعف شبکههای حمایتی اجتماعی و فردی، معاشرت با دوستان بزهکار و انسداد راههای قانونی مواجه با این فشارها، همسران را به قتل شریک زندگی سوق میدهد. علاوه بر این، تضاد و تعارض در خانواده به سبب ساختار نابرابر قدرت و مشکلات شخصیتی نیز بر ارتکاب همسر کشی تأثیر داشتند. نتایج همچنین، تأثیر متغیرهای دموگرافیکی چون پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی زن و شوهر و خانواده منشأ، سن زن و شوهر، تعداد و سن فرزندان را در وقوع همسر کشی نشان دادهاند.
حسین کریمی پارچین نیز به بررسی جرمشناسی همسرکشی در مقررات داخلی و اسناد بینالمللی پرداخته است و با رویکردی جرم شناختی پدیده همسر کشی را در کشور مورد کنکاش قرارداده است. در ابتدا وی ضمن بیان چیستی و چرایی همسرکشی، پیشگیری از همسرکشی را در سایه تدابیر اسناد بینالمللی بررسی کرده است.
محمد محمدعلی زاده نیز با روش کیفی از میان پروندههای جنایی همسر کشی مربوط به قتلهایی که در خلال سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۳ در استان تهران رخداده است،۳۰ پرونده، ۱۵ مورد مربوط به زن کشی مردان و ۱۵ مورد مربوط به شوهر کشی زنان، را بهطور تصادفی انـتخاب کرده است. او با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا نشان داده سه عامل اساسی «تبعیض جنسی و خشونت ساختاری»، «تقابل ارزشهای مدرن و سنتی» و «سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پایین» مهمترین نقش را در وقوع و افزایش پدیده همسرکشی ایفا میکنند و عوامل خردتری چون «اعتیاد»، «بیکاری»، «فقر و محرومیت اقتصادی»، «خیانت» و «رابطه پنهانی و نامشروع»، «بیعلاقگی به همسر» و … را میتوان در ذیل این سه عامل کلیتر موردبررسی قرار داد. یافتهها همچنین تفاوتهایی را در الگوی ارتکاب قتل زنان و مردان و عوامل دخیل در ارتکاب قتل توسط آنان نشان دادهاند. عـلاوه بر این، متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی چون پایگاه اقتصادی-اجتماعی زن و شوهر، سن ازدواج زن و شوهر و تعداد و سن فرزندان نیز بر ارتکاب همسر کشی تأثیر داشتهاند؛ که نتایج آن تا حدی زیادی همسو با نتایج ماریا عباسیان است.
در این بررسی مشخص شده است که احتمال ارتکاب به قتل توسط زنان در ازدواج دوم دو برابر مردان است. زنان با تجربه شکست و سرخوردگی در ازدواج اول و با امید زندگی بهتر وارد ازدواج دوم می شوند؛ اما زمانی که ازدواج دوم را نیز شکست خورده تر از ازدواج اول می یابند، ناامیدانه و بدون هیچ حمایت خانوادگی و اجتماعی دست به قتل همسر خود می زنند. بر این اساس، حتی گشودن راه طلاق برای زنان مشکل دار، در غیاب سایر تضمینهای مادی و غیرمادی و حمایتهای لازم از آنان نمی تواند مانع آسیب دیدگی و آسیب زایی این زنان شود.
همچنین در این پژوهش، مردان در تمام موارد، خود به تنهایی و بدون کمک فرد/ افراد دیگر، دست به قتل همسران خود زده اند، درحالیکه زنان از کمک فرد/ افراد دیگر در قتل همسر خود استفاده کرده و نقش معاونت و مشارکت نیز داشتهاند. در مورد ابزار استفاده شده توسط زنان و مردان همسرکش نیز، کارد
(سلاح سرد) بیشترین ابزار مورد استفاده توسط مردان و نیز زنان همسرکش بوده است. با این حال ، زنان به علت قدرت بدنی پایینتر، در مواردی از شیوههای مسمومسازی استفاده کردهاند، اما مردان در هیچ یک از موارد از این مواد استفاده نکردهاند. همچنین برعکس یافته های پژوهشی در جوامع غربی، زنان در
جامعه ما بسیار بیشتر از مردان با طرح و نقشه قبلی دست به قتل همسر خود زده اند.
سابقه ی آزاردیدگی زنان از سوی مردان (شوهران) قبل از ارتکاب قتل، عامل خطرزای دیگری در همسرکشی است. در این بررسی مشخص شده است که ۸۰ درصد از زنانی که همسرانشان را به قتل رسانده اند، از خشونتهای فیزیکی و روانی شوهران خود رنج میبردهاند، درحالیکه این موضوع در موردمردان مصداقی نداشته است. برخلاف مردان، زنان بعد از سالها تحمل خشونتهای فیزیکی و پس از اینکه احساس کرده اند تمام منابع حمایتی و کمکی موجود بی فایده بوده، از ترس جان و زندگی، همسرخود را به قتل رسانده اند.
نتایج بررسی حاضر نشان داد که مکانیسم عمل منابع فشار مذکور در سطح دو جنس یکسان نبوده و زنان همسرکش بیشتر از مردان تحت فشار بوده و به علت تفاوت جایگاه (موقعیت فرودست در جامعه وخانواده) و نابرابری در قدرت و امتیازات و اختیارات، در واقع فشارهای مضاعفی را متحمل شده اند. همچنین، محرکهای منفی در زندگی زنان همسرکش، متعدد و شدت و تراکم آن نیز بیشتر بوده است. در چنین شرایطی حتی اگر این زنان، منابع بالقوه بیشتری نسبت به شوهران بیکارشان داشته باشند، از آنجای یکه هنجار حاکم بر جامعه مردسالاری است و جنسیت به خودی خود منبع قدرت به شمار می رود، شوهر کنترل و اعمال قدرت بیشتری در خانواده داشته و زنان قدرتی برای حل مشکلات به دلخواه خود را نخواهند داشت.
در این بررسی مشخص شد، زنان همسرکش دو برابر مردان سعی در حل مشکلات و فشارهای وارده از راههای غیربزهکارانه و مسالمت آمیز داشته اند.این زنان علیرغم فشارهایی نظیر اعتیاد و بیکاری همسر، فقر خانواده، قطع رابطه با خانواده همسر وخشونتهای فیزیکی ـ روانی همسر، سعی در انطباق با این گونه فشارها از طرق عادی و بهنجار نظیراشتغال به کارهایی چون خیاطی و آرایشگری برای امرار معاش، سعی در ترک اعتیاد همسر، تقاضای کمک از خانواده های رهیاب و در موارد متعددی تقاضای طلاق و ترک زندگی فلاکت بار خود را داشته اند، اما به علت فقدان حمایتهای اجتماعی و قانونی و موقعیت فرودست زنان در جامعه مردسالار، تمام سعی و تلاش خود را بیفایده دانسته و به هیچ نتیجهای نرسیدهاند. در نتیجه با حمله فیزیکی به نزدیکترین منبع فشار ـ شوهر ـ و ارتکاب قتل سعی کرده اند به تمام فشارها و محرکهای منفی یک زندگی طاقت فرسا و به بن بست رسیده پایان دهند.
آخرین پایاننامهای ثبتشده در سال ۱۳۹۷ توسط فاطمه راحت لو در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس است که به تأثیر صعوبت(دشواری) طلاق در همسر کشی توسط زنان پرداخته . این پایاننامه به مسئله شوهرکشی بهعنوان مصداقی از جرائم زنان پرداخته و از دلایل آن به اعتیاد به مواد مخدر و الکل، ازدواج تحمیلی و عدم رضایت و علاقه ، فقر و خشونتهای مکرر زوج، خلأهای قانونی و برخی قوانین تبعیضآمیز اشاره کرده است. راحت لو در پژوهش خود به این نتایج رسیده است:۱-طبق قانون ایران طلاق از اختیارات مرد بوده و اگر زن متقاضی طلاق باشد باید روند طولانی و طاقتفرسایی را طی کند و درنهایت مجبور به ادامه زندگی میشود ولی بعد گذشت زمانی صبر و تحمل خود را ازدستداده و دست به قتل همسر خود دست میزنند. ۲-زنان به دلایلی مانند عدم اطلاع و آگاهی از قوانین و حقوق خود، برخورد نامناسب متصدیان سیستم، هزینههای سنگین مالی و صرف زمان بسیار و …از مراجعه به مراجع قضایی و اقدام به طلاق منصرف شدهاند و درنهایت دست به قتل همسر خود زدهاند.
به جز موارد بالا، مهسا شریعتی درعرصه ادبیات به موضوع همسر کشی در سال پرداخته است . یکی از گونههای خویشاوندی کشی، زن/ همسر کشی (UXORICIDE) است که از دیرباز تا امروز در اساطیر و افسانهها (هزارویکشب، اتللو) و رمانها و داستانهای معاصر (بوف کور، عشق کشی، سلوک، پستی، عروسک پشت پرده و …) و همچنین آثار سینمایی مثل روح و شیطانی / دایابولیک/ DIABOLIC، دیده میشود. او در پایاننامه خود به الگوها و فرمهای زن کشی در داستانهای معاصر (رئالیسم، سورئالیسم، رویکرد اسطورهای و …) پرداخته است و با بیان داستانهایی که در آن مضمون زن کشی دیده میشود به بررسی تحلیل زمینههای اسطورهشناختی، جامعهشناختی و روانشناختی داستانها و رمانهایی پرداخته است . در این پژوهش او داستانی را مورد پژوهش قرار داده است که پدیده زن/همسر کشی در فرم ها و ساختهای عینی یا وهمی؛ واقعگرایانه یا نمادین و استعاری با طرحهای ساده یا پیچیده، بازتاب یافته .
پایاننامههای انجامشده در خصوص همسر کشی ۷۰% توسط زنان انجامشده است و در این میان بیشترین فراوانی را دانشکدههای حقوق به خود اختصاص دادهاند . بنابراین خلأ پژوهشی در این حوزه از منظر روانشناسی و جامعه شناسی دیده میشود.
[۱] هر گاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.