دیگری: تحریریه دیگری بهمناسبت شروع سال نو شمسی تلاش کرده است کتابهای منتشرشده در حوزهی زنان را در سال ۹۷ بهطور کوتاه معرفی کند. در ادامه میتوانید این گزارش را بخوانید.
در سال ۹۷ چندین کتاب در حوزهی زنان منتشر شده است.یکی از آنها کتاب «باستانشناسی سیاستهای جنسی وجنسیتی در پایان عصر قاجار و دورهی پهلوی اول» است که به کنترل بدن طی گذار از دوران سنت به مدرنیته اشاره دارد. این کتاب بهکوشش لیلا پاپلی یزدی و مریم دژمخوی از مجموعهسپهر زنان نشر «نگاه معاصر» وارد بازار کتاب شد.
با خواندن این کتاب متوجه میشویم آنچه که در ۲۰۰ سال گذشته در باب تغییر استراتژیها و سیاستهای جنسیتی درایران معاصر روی داده فرایند پیچیدهای است. در فرایند تغییرحکومت از سلسلهی قاجار به پهلوی و سپس جمهوری اسلامی،بهتدریج جنسیت از موضوعی سنتی به مسئلهای حاکمیتی وسیاسی بدل شده است. در این راستا «بدن» نیز به سوژهی حاکمیتهای سیاسی مدرن تبدیل شده است.
بنا بر آنچه که در این کتاب آمده، تغییر شگرفی که عصر پهلوی را از عصر قاجار جدا میکند، دخالت از بالای دیکتاتوریِ پهلوی در زندگی روزانهی افراد است. با آغاز عصر پهلوی ومدرن شدن اقتصاد، شیوهی کشورداری، فرد ابژهی قابلکنترل تعریف شد و در این راستا بدن بهشیوهای جدید و در کانون توجه قرار گرفت.
کتاب دیگر، «تابوی زنانگی»، نوشتهی منصوره موسوی، نیز توسط نشر مروارید منتشر شد. این کتاب برگرفته از مصاحبههای عمیق با زنانی از سراسر ایران است. بخشهای این کتاب بدین صورت است: سخن آغازین، جامعه و امر جنسی، مادرانگی، کودکمادری، سخن پایانی(بدن زنانه و ازخودبیگانگی).
با مطالعه این کتاب متوجه می شویم نیازهای بیولوژیک وسازوکارهای فرهنگی و اجتماعی بهشدت در هم تنیده شدهاند؛چندان که زنان نمیتوانند نسبت به نیازهای بیولوژیک بدن خویش احساس خشنودی کنند و از آزادی عمل و فاعلیت برخوردار باشند.
ساختارهای پدرسالارانه و مردسالارانه باعث میشوند آناتومی سرنوشت زنان باشد. این ساختارها علاوه بر آن مانع میشوندکه زنان بتوانند آزادانه و بهاختیار، بدن خویش را شخصاًمدیریت کنند و دربارهی نیازهای آن تصمیم بگیرند. این ساختارها نشان میدهند که بدن زن نمود واقعی سلطه است.زیرا سبب شدهاند در زنان احساس نوعی انفعال، دیگربودگی،انزجار و بیقدرتی نسبت به بدنشان شکل بگیرد و بدن زن چونان قارهای تاریک، ناشناخته، وهمانگیز، ترسناک و از همه مهمتر بیگانه از خود درآید.
همچنین در سال ۹۷ کتاب «پردهنشینان عهد ناصری»(نگاهی به حیات اجتماعی زنان در عهد قاجار) ، نوشتهی پریسا کدیور،توسط نشر گلآذین به چاپ دوم رسیده و راهی بازار نشر شده است
نویسندهی این کتاب معتقد است تصویر زن ایرانی در تاریخ این سرزمین چنان مبهم و تار است که گویی زنان بیرون تاریخ وزمان ایستاده بودهاند. به اعتقاد این پژوهشگر بین تاریخ نگاریها و روایتهای مردانه، جفاهای زیادی به زنان پرده نشین شده است. او در کتاب پیش رو تلاش کرده است بارویکرد تاریخنگاری اجتماعی و نگارش تاریخ از پایین، جنبههای مختلف زندگی زنان عهد قاجار را روایت و بررسی کند. به این ترتیب، تحولات زندگی زنان مختلف ایرانیِ آن عصر در شهرها،روستا و ایلها در بازهی زمانی ۱۳۷سالهی حکومت قاجارهاتشریح و تفسیر شده است.
کدیور در کتاب «پردهنشینان عهد ناصری» به پوشاک، مدلباسهای زنانه، تحرکات اجتماعی، سیاسی و آموزشی زنانایران پرداخته است.کتاب پیش رو، شش فصل یا گفتار دارد کهبهترتیب عبارتاند از: «به قدرت رسیدن ایل قاجار»، «موقعیتاجتماعی زنان در عهد قاجار»، «پوشاک زنان در عهد قاجار»،«زنان و تحرکات سیاسی، مذهبی عهد قاجار»، «وضعیتآموزش دختران در عهد قاجار» و «زنان نامدار عهد قاجار».
همچنین انتشارات دستان ،کتاب «جامعهشناسی خشونت وآزار جنسی» را به قلم امیررضا پرحلم منتشر و روانهی بازارکتاب کرد. «جامعهشناسی خشونت و آزاجنسی» بهگفتهینویسندهی آن یک تحقیق جامع توأم با آمار و ارقام بهروز جهانی درباره خشونت و آزار جنسی و… است و به این مسئله پرداخته که چرا در جامعهی ایرانی، که معیارهای خاص دینی در آن پررنگ بوده، اکنون ۴۴ دهه پس از انقلاب اسلامی چنین رخدادهایی در حال اوج گرفتن است.
امیررضا پرحلم در مقدمهی خود بر این اثر نوشته است: این کتاب بنا ندارد به موشکافی سؤال چرایی چنین رخدادهایی بپردازد بلکه قصدش این است که در کنار بررسی و ریشهیابی آزارهایی که نسبت به زنان روا میشود، خشونت جنسی را تاحد ممکن ارزیابی و تحلیل کند و در این راستا به موضوع شناخت زنان و ساختار وجودی آنها اهمیت زیادی میدهد.
در حوزهی تاریخ نیز کتاب «مشروطهی زنان و تغییرات اجتماعی»، نوشته علی باغدار دلگشا، در سال ۹۷ توسط نشر مطالعات زنان منتشر شد.
دورهی مشروطه (۱۲۸۵ ش/۱۹۰۶ م) را میتوان یکی از مهمترین ادوار تجددگرایی در جامعهی ایران دانست؛ دورهای که جامعهیسنتی ایران برای نخستین بار خواهان تغییرات اجتماعی شد. توجه به مسئلهی زن و پس از آن مطالبات زنان در این دوره رامیتوان یکی از اصلیترین مسائلی دانست که بهدلیل وجودساختارهای سنتی و مردمدار در جامعهی ایران ابتدا توسط مردان مدافع حقوق زنان و پس از آن توسط زنان، مورد طرح وتحلیل قرار گرفت.
با خواندن این کتاب درک می کنیم نتیجهی ابتدایی تغییرات اجتماعی در این زمان برای زنان آن بود که بهعنوان نیمهی دیگرجامعه شناخته شدند. در تغییرات زبانی، بهجای الفاظی چون ضعیفه و مخدرات از واژگانی چون زنان و بانوان برای معرفی انها استفاده شد، اجازهی حق تحصیل و تأسیس مدارسدخترانه را پیدا کردند و با انتشار مطبوعات منتشرشده توسطخودِ زنان، از ۱۲۸۹ شمسی به بعد، به طرح گستردهی مطالبات حقوقی خود پرداختند؛ مطالباتی که برخی از آنها به نتیجه رسید و برخی دیگر همچنان در جدال سنت و تجدد، بیپاسخ مانده است.
امیدواریم در سال جدید عنوان های متنوع تر و کتابهایی با محتوی بهتر منتشر شوند.