دیگری: ابراهیم داریوش کارشناس ارشد جامعه شناسی، مدرس در دانشگاه، و پژوهشگر مطالعات جنسیتی در افغانستان که در حال حاضر گردانده صفحات برابری جنسیتی و پیشتیبانی از قانون منبع خشونت علیه زنان در فیس بوک است. او همچنین نویسنده کتاب «درآمدی بر جنبش زنان در افغانستان پس از طالبان» و « تطبیق عدالت انتقالی، بررسی دیدگاه مردم شهر کابل در مورد تطبیق عدالت انتقالی» و مقاله های «گونه شناسی هویت جنبش زنان در افغانستان پس از طالبان» و« اهداف اجتماعی جنبش زنان در افغانستان پس از طالبان» نیز هست. همچنین او در سال ۲۰۱۵ پژوهشی با عنوان « مطالعه دیدگاه مردم در مورد خانه های امن در افغانستان» انجام شده است. با داریوش به در مورد مذاکرت صلح با طالبان و وضعیت زنان و همچنین پژوهشی که در مورد خانه های امن داشته است به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می توانید آن را بخوانید.
۱- با توجه به شرکت طالبان در مذاکرات صلح افغانستان شما به عنوان فعال زنان چه نگرانی هایی در مورد فعالیت کنشگران حقوق زنان و وضعیت زنان به طور کلی دارید؟
زنان در افغانستان خود را ثابت ساخته اند، هم اکنون در قانون اساسی افغانستان حقوق شهروندی زنان به رسمیت شناخته شده است و علاوه برآن قانون منع خشونت علیه زنان، قانون منع آزار و اذیت جنسی علیه زنان و اطفال، پالیسی جندر(سیاست جنسیت) در سطح ادارات دولتی، برنامه عمل ملی کنوانسیون ۱۳۲۵ از سوی دولت افغانستان مرعی الاجرا هستند، در قانون انتخابات ۲۵ درصد کرسی ها به زنان اختصاص داده شده است. زنان در میان نیروهای امنیتی حضور چشمگیر پیدا کرده اند در دانشگاه و مؤسسات عالی آموزشی، در بازار کار و در تمام سطوح جامعه حضور زنان فعال و تأثیر گذار است. همچنین خود زنان نسبت به سرنوشت خود حساس هستند. نه تنها طالبان که هیچ نیرو یا نظامی نمی تواند منکر حضور زنان گردد و از مشارکت آنها جلوگیری نماید.
۲ – آیا حضور زنان در جرگه مشورتی می توانند به از دست نرفتن حقوق زنان کمک کند یا ساختار مردسالار جرگه حتی با حضور زنان نیز مصالح انان را در نظر نخواهد گرفت؟
بلی، بدون شک، حضور زنان می تواند به نفع زنان باشد و مسایل زنان به واسطۀ حضور زنان مطرح می شود.
3 – آیا دورنمایی از مذاکرات صلح دارید و فکر می کنید حقوق زنان وجه المصالحه قرار گیرد؟
مذاکرات صلح در افغانستان بیش از ده سال است که شروع شده اما متاسفانه هیچ وقت به نتیجه نرسیده است. از یک سو نیروهای مسلح مخالف دولت خواسته های واحد ندارند، و از سوی دیگر نیز دولت افغانستان هم به شکل اساسی و بنیادی به ریشه های جنگ نپرداخته است. دولت سعی کرده است که به هر شکل ممکن مخالفان مسلح خود را به گفتگو بکشاند، این موضوع باعث بی عدالتی ها و نقض حقوق های گسترده ای شده است. بدوت تأمین عدالت هر نوع صلح در نهایت یک آتش بس موقتی خواهد بود، و احساس بی عدالتی مردم را به مقاومت و جامعه را به منازعه خواهد کشانید. بنابراین بنظر ما، صلح سازی در قدم نخست نیازمند به تطبیق عدالت است، و سپس از بین بردن سایر ریشه های جنگ که هر لحظه آبستن جنگ هستند و صلح را تهدید می کنند. حضور زنان در فرایند گفتگوهای صلح می تواند از معامله بر سر حقوق زنان بکاهد و زنان را به عنوان یک نیروی جدید اجتماعی و سیاسی می تواند مطرح نماید. از جانب دیگر زنان به عنوان یک نیروی سومی که در جنگ های افغانستان کمتر دخیل بوده اند، می توانند نقش سازنده و میانجی نیز داشته باشند.
۴-در مورد پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ درباره خانه های امن انجام دادید نیز اگر امکانش هست توضیحاتی بدهید.
بعد از ایجاد نظام جدید سال ۱۳۸۲ فعالیت در عرصه حقوق زنان نیز سریع تر شد. حضور انجوهای فعال خارجی و داخلی در عرصه های مختلف، از جمله حقوق بشر و حقوق زنان، در شهر کابل و برخی کلان شهرهای دیگر گسترده گردید. یکی از این فعالیت ها ایجاد مراکز و خانه های امن (شیلتر) برای زنان قربانی خشونت های خانوادگی بود. در اوایل به علت ضعف حاکمیت دولتی این مراکز به شکل سری و نداشتن کدام قانون یا مقرره مشخص که فعالیت آنها را نظارت بکند، فعالیت میکردند. این موضوع باعث گردیده بود که برخی اتهامات از سوی حلقات مشخص سنتی که مخالف فعالیت این مراکز بودند، به خانه های امن، نسبت داده شود. اتهامات نظیر سؤ استفاد، جنسی از زنان، تضعیف بنیان خانواده ها، ترویچ فرهنگ غربی و… در سطح جامعه تبلیغ می گردید. این عدم شفافیت در فعالیت خانه های امن و نبود نیروی ناظر برآن یک علامت سئوالی را برای مردم در برابر این مراکز ایجا کرده بود. بنابراین، سازمان های حقوق بشری، فعالین حقوق زن، و مسئولین دولت افغانستان به این نتیجه رسیدند که باید یک چارچوب قانونی مشخصی برای فعالیت این مراکز تهیه گردد و دولت افغانستان بر آن ها نظارت کند.
پژوهشی که در سال ۱۳۹۵ ما انجام دادیم «مطالعه دیدگاه مردم در مورد فعالیت خانه های امن» بود. این پژوهش در سطح شهر کابل، بغلان، پروان و بامیان بصورت میدانی انجام شد، و نتایج آن نشان می داد که مردم نسبت به عدم شفافیت و سری بودن فعالیت آن ها شاکی هستند و خواستار شفاف سازی و نظارت بیشتر دولت بر کارکرد آنها اند. به تعقیب این پژوهش مقرره خانه های امن تنظیم شد.
۵- آیا پناه بردن به خانه های امن در در بین زنان خشونت دیده افغانستان رواج دارد.؟
قانونی سازی این مراکز و دخالت دولت در مدیریت آنها، مشروعیت و مصونیت آن ها در جامعه بیشتر کرده است. و پرونده های افراد مراجعه کننده به این مراکز نشان می دهد که تمام آنها قربانیان خشونت و بطور خاص خشونت های خانوادگی هستند که به جز خانه های امن پناهگاه دیگری ندارند. همین که در برخی شهرهای بزرگ چندین خانه امن فعالیت دارد، نشان دهندۀ این است که قربانیان خشونت به آنها مراجعه می کنند .
۶- چگونه پژوهشگران افغانستانی در حوزه زنان نتایج بررسی های خود را در اختیار دولت قرار می دهند و آیا دولت به این پژوهش ها ترتیب اثر می دهد؟
بیشترینه پژوهشهایی که در عرصه مسایل زنان در افغانستان صورت می گیرد، توسط سازمانهای بین المللی حقوق بشری و برخی از سفارتخانه های مقیم کابل و یا با حمایت های مالی آنها انجام می شود. این پژوهشها در روشنایی کنوانسیونهای بین المللی و اعلامیه های جهانی در این عرصه انجام می شود و دولت نیز خوشبختانه به این ها بی توجه نبوده است، پلان عمل ملی کنوانسیون ۱۳۲۵ سازمان ملل متحد، قانون جندر(جنسیت) و قانون منع آزار و اذیت جنسی پیشنهادشده از سوی سازمانهای غیر دولتی فعال در این بخش بودند که از سوی دولت پذیرفته و تبدیل به چارچوب های الزامی و ملی شدند