غزال مرادی
دیگری: «تودورف۱» در کتاب دستور زبان «دکامرون» واژه روایت شناسی را به عنوان علـم مطالعهی قصـه به کار میبرد. وی یادآور میشود که مقصودش از این واژه، معنای وسـیع آن اسـت. «بارت»۲ نیز میگوید روایتهای جهان بیشمارند. روایت، نخست و بیش از هر چیز شامل انواع ادبـی مختلفـی است که خود میان موضوعهای مختلف پراکندهاند، چنانکه گویی داستانهای بشر بـا هـر ساختار متنی تناسب دارند. روایت از طریق زبان بیانشده، گفتار یا نوشتار، تصاویر ثابت یا متغیر، ایماواشاره و تلفیق بسامان همه این عناصر، منتقـل میشود. روایـت در اسـطوره، افسانه، حکایت، داستان، رمان کوتاه، شعر حماسی، تاریخ، تـراژدی، نمایشنامه کمـدی، نمایش صامت، نقاشی، شیشهکاری نقش دار، سینما، فکاهی، خبر و گفتوگو موجود است.
« به او که در قلبت گرفته
سرخ نشسته
در رگ تابستانی غلیظ
بگو از داغ دردی که بر دیوارههایت لخته میشود (دیندارلو ۱۳۹۵, ۱۰)
بارت نیز همانند «پراپ» روایت را توصیفی از یـک حالـت بـه حالت دیگر می داند. وی بر آن بود که در هر روایتی سه سطح توصـیفی وجـود دارد: ۱. کارکرد[۱]؛ ۲. کنش[۲]؛ ۳. روایتگری[۳] بارت پیوندی ارگانیـک میان این سه سطح قائل بود و اعتقاد داشت که این سه در پیوند با یکدیگر کلیت روایت را میسازند. دیندارلو توانسته است این پیوند را در برخی از اشعارش حفظ کنند. البته کارکرد آن بیشتر از نوع نمایه نقشی است و برای دریافت آن، بایستی کلیه سطرها را مرور کرد. مانند نمونه زیر
«مهتاب
نمیگذرد از شبهی بیرمق
این شبهای سگ
که بیدارند
و لیسِ زن به مرگ چندساعته
مرگی که تا نیمه میرود
و برنمیگردد « (دیندارلو ۱۳۹۵, ۱۸)
«تودوروف» کوچکترین واحد روایی را گـزاره مینامد و توضیح میدهد، گزارهها دو نوع هستند: گزارههای وصــفی کــه از ترکیــب شخصیت و وصف شکل میگیرند و گزارههای فعلی که از ترکیـب شخصـیت واکنش ایجاد میشوند (تایس ۱۳۸۷) در این مجموعه شعرگزارههای فعلی بیشتر است اگرچه شاعر در برخی سطرها از گزاره های وصفی استفاده است ولی از آنجایی که منطق اشعار بیشتر روایی است بنابراین گزاره های فعلی بیشتر به چشم می خورد .
« آفتاب میسوزاند
بیآنکه تخفیفی بدهد
به استخوان سفید بالکن
که مدتی است تبخیر شده
و هر چه رنگ
که از تنانگی اش تبخیر میشود
درد ترش میگیرد » (دیندارلو ۱۳۹۵, ۴۷)
تن یا لحن روایت را میتوان مهمترین عنصر تعامل خواننده با اثر دانست. لحن راویست که میتواند احساس خواننده را نسبت به اتفاقات و شخصیتها بیان نماید. لحن، بخشی اصلی از آفرینش ادبی است که میتواند کل ماجرا را متأثر سازد. لحن راوی شعرهای این مجموعه دارای تمایز خاصی نیست و او با یک رویه به بیان رویدادها پرداخته و بر اساس موضوع تن و لحن روایت خود را تغییر نداده است.
«ماهانیم
و از شازده با غی به ارث برده ایم
به مستی نشسته ایم
وشاه نعمت اله را
به خلوت خود راه نمی دهیم
پرده داریم
وشب هایمان تنها به شب ختم می شوند
لب به لب
آتش زده ایم
تن یخ بسته کویر را (دیندارلو ۱۳۹۵, ۷۲) »
«هلن سیکسو»۳ شعر را تنها زبانی میداندکه میتواند زنانه باشد. ازنقطه نظر او ازآنجایی که زبانِ شعر گسسته است و به هم پیوسته نیست میتواند شکسته شده و علیه نظام مردسالار طغیان کند. با همه اینها شعرِزنان میتواند به عنوان زبانی جدا برای بیان تنِ زنانه به کار رود. شعر میتواند نمادی از تن زنانه باشد که ساختارها را به هم ریختهاست. در نمونه شعر زیر، دیندارلو ساختار های جامعه مدرن را با تن زن پیوند داده است و شاید بتوان آن را بیان دیگری از زنانگی و تن زنانه دانست:
«وکسی مطالبه خون نمی کرد
از جنایت ماهیانه درتخمدان حساب های کم کار
از مجازات دیرکرده های بانک های هرزه
در کشیدن پس اندازهای درد
از انقباض مرگ
در جفت بسته فرزند چهارم » (دیندارلو ۱۳۹۵, ۲۷)
همچنین روایتگری در شعرهای دیندارلو بیشتر از جنس بیان راوی است و اقسام دیالوگ در شعرهای او کمتر وجود دارد. در این زاویه دید، شخصیت عملی انجام میدهد، قضاوت میکند و نظرهایش را بیان مینماید. در نتیجه به واسطه راوی این شعرهاست که با فضای ذهنی شعرها آشنا می شویم:
«این روزها
همه دارند خودشان را دار میزنند
ما بیشتر از اینکه ناراحتیم
ترسیدهایم
بیشتر از زور بازوی طناب
از تنفس خودهای باقیمانده ترسیدهایم
بیشتر از تخلیه مرگ در مثانه
از همهمه ریخته بر خیابانها ترسیدهایم» (دیندارلو ۱۳۹۵)
در پایان می توان مجموعه شعر «سرخون» را حاوی نوآوری هایی تصویری و تجربه های زنانه دانست که شاعر آن بیشتر به سمت تصویر گرایی رفته است ورگه هایی از بومی گرایی نیز در شعر او دیده می شود. اگرچه این بومی گرایی بیشتر به سمت مکانها رفته است و فقط در اشاراتی خلاصه شده است.
پانویس:
۱-تزوتان تودوروف فیلسوف،مورخ و نشانهشناس بلغاری–فرانسوی بود
۲-رولان بارت نویسنده، فیلسوف، نظریهپرداز ادبی، منتقد فرهنگی، و نشانهشناس معروف فرانسوی بود.
۳-هلن سیکسو ) منتقد ادبی، فیلسوف، نمایش نامه نویس و فمینیست فرانسوی است.
منابع
- آقایی میبدی, فروغ. “پیشدرآمدی بر مطالعه روایت و روایت پژوهی.” پیش درآمدی بر مطالعه روایت و روایت پژوهی, ۱۳۹۲: ۱-۱۹.
- تایس، لوئیس. نظریه های نقد ادبی معاصر. تهران, ۱۳۸۷.
- دیندارلو، سمیه. سرخون. تهران: نصیرا, ۱۳۹۵.
[۱] function
[۲] action
[۳] narration